ناصر مردی ۴۷ ساله است. ناصر یک مرد متاهل است. از همسرش دو فرزند دارد. همسرش یک خانم مهربان و کدبانو است. ناصر یک روز با خودش فکر کرد حالا که در اداره ترفیع گرفته است و حقوقش بیشتر شده است میتواند همسر دیگری اختیار کند. خیلی زود این کار را کرد. ناصر به همسر اولش چیزی نگفته و حالا یک همسر دیگر دارد.
سپهر یک پسر ۲۶ ساله است. سپهر هر روز در خیابانها با ماشینش دور میزند و به دخترها متلک میاندازد.
رضا پسر ۳۰ ساله است. او هر وقت در تاکسی مینشیند و کنارش یک خانم است همه تلاشش را میکنند تا در حالت بازتری بنشیند تا به آن خانم بچسبد.
آقای رضایی صاحب یک شرکت است. آقای رضایی در آگهی استخدام برای منشی شرکت همیشه ذکر میکند زیبایی منشی بسیار مهم است. او با منشیهای زیبا خلوت میکند و آنها را به ویلایش دعوت میکند. هر منشی خانم فقط چند ماه در شرکت آقای رضایی دوام میآورد.
میم. سین یک مرد ۳۷ ساله است. همسر میم. سین ورزشکار است. میم. سین اجازه نمیدهد همسرش برای شرکت در مسابقات از کشور خارج شود.
نیکنام یک کارگردان سینما است. او در همه فیلمهایش زن را در آشپزخانه نشان میدهد. از دید او زنها فقط برای کارکردن در آشپزخانه مناسب هستند.
هاشم کارمند یک اداره هست. او در اوقات فراغتش در سر کار با همکاران مرد خود ظاهر و باطن همکاران خانم را بررسی میکند و شوخیهای رکیک میکند.
حمید یک راننده تاکسی است. او تلاش میکند فقط مسافران خانم را سوار ماشینش کند. او در هنگام دریافت کرایه سعی میکند دستش به دست مسافر خانم کشیده شود.
شاهین یک پسر ۲۳ ساله است. او در خیابان هر خانمی را میبینند به او خیره میشود. شاهین تا جایی که بتواند به خانمها تنه میزند.
اصغر آقا بقال است. او یک مرد میانسال است. او گاهی همسرش را کتک میزند.
رحیم یک مرد متاهل است. در خانه حرف، حرف رحیم است. او در کارهای زندگی با همسرش مشورت نمیکند.
نیما یک مرد ۲۴ ساله است. او طناز است و در همه حال جک تعریف میکند. بیشتر جکهای او در مورد خانمهاست. او همیشه خانمها را مسخره میکند.
کیوان یک مرد ۳۰ ساله است. او هر وقت رانندگی میکند و میبیند راننده ماشین جلویی یک خانم است شروع میکند به بوقزدن.
شهروز یک مرد متاهل است. او به خانمهای مختلفی پیامهای زشت و پیشنهادهای وقیحانه میدهد.
آقای احمدی یک نماینده مجلس است. او هنگام بررسی طرحها و لوایح بر ضد حقوق زنها سخنرانی میکند...
ناصر، سپهر، رضا، آقای رضایی، میم.سین، نیکنام، هاشم، حمید، شاهین، اصغرآقا، رحیم، نیما، کیوان، شهروز، آقای احمدی و خیلی از مردهای دیگر!
همین!
انسانبودن سخت شده است...
مرتضی رویتوند