مرتضی کی‌منش
مرتضی کی‌منش
خواندن ۲ دقیقه·۴ ماه پیش

دیو نگو، بگو دیوترنسلیت!

جهاندار طهمورث بافرین

بیامد کمربستهٔ جنگ و کین

یکایک بیاراست با دیو جنگ

نبد جنگشان را فراوان درنگ

از ایشان دو بهره به افسون ببست

دگرشان به گرز گران کرد پست

به این شکل و با این توصیفات، شاه طهمورث فرزند هوشنگ شاه، میزنه یَک یَک دیوها رو برادرپدر میکنه(به جای واژه نامأنوسِ خوارمادر).
اما دیوها که بر خلاف علما و ملایان ما، شیفته زندگی در دنیای دیگر نبودن، درخواست کردن که طهمورث امانشون بده و گِس وات؟ امانشون داد. اما امانِ مفتی نبوده و قبلش وعده داده بودن در ازاش برق و آب و گاز رو مجانی... نه اون یه چی دیگه بود. وعده شون این بود:

که ما را مَکُش تا یکی نو هنر

بیاموزی از ما که‌ت آید به بر

دیوها که امان رو گرفته بودن، نامردی نکردن و وعده رو عملی کردن:

نبشتن به خسرو بیاموختند

دلش را به دانش برافروختند

نبشتن یکی نه، که نزدیک سی

چه رومی، چه تازی و چه پارسی

چه سغدی، چه چینی و چه پهلوی

ز هر گونه‌ای کان همی بشنوی

خلاصه دیو نگو، بگو «دیو ترنسلیت».
اما طهمورث با این همه زبانی که بلد بوده و وضع مالی خوب که به سادگی می تونسته اپلای کنه و بره، مهاجرت نمیکنه بره؛ بلکه:

جهاندار سی سال از این بیشتر

چه گونه پدید آوریدی هنر

یعنی موند و کلی اختراعات و ابداعات کرد. ایشون که قبل یاد گرفتن سی تا زبان، نخ ریسی و لباس دوزی و فرشبافی و اهلی کردن حیوانات وحشی رو بنیان گذاری کرده بود، فکرشو بکن دیگه بعدش چی کارا کرده.

فقط اینو بگم که ما از دیو هم شانس نیاوردیم. از بچگی تا بزرگسالی، فقط دیو دیدیم. کلا مملکت دست دیو بود. ولی این همه دیو، یه دونه زبان فارسی رم به زور حرف می زنن چه برسه به انگلیسی. جلسات رسمی، مصاحبه ها، سازمان ملل، افتضاح، افتضاح.

این دیوها رو اسیر کنیم، چی بلدن یاد بدن که دلمون خوش شه ولشون کنیم عوض یادگیری هنرشون؟ هنر غارتگری؟ تعویض لباس در سه ثانیه از گرگ به میش و بالعکس؟ چی؟

دیوترنسلیتی که سمت راست شاه طهمورث می بینید(راستِ خودش و چپِ شما...! بابا همینی که شورتک پاشه)، بهش زبان چغدی و چینی و تازی یاد می داد. هفته ای دو روز هر جلسه یک ساعت. توی شیش ماه کار رو جمع کرد. حلالش.
دیوترنسلیتی که سمت راست شاه طهمورث می بینید(راستِ خودش و چپِ شما...! بابا همینی که شورتک پاشه)، بهش زبان چغدی و چینی و تازی یاد می داد. هفته ای دو روز هر جلسه یک ساعت. توی شیش ماه کار رو جمع کرد. حلالش.




زبان فارسیدیوشاهنامهفردوسی
نوشتن و بس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید