برای آدمهای اهل سفر، کرونا بدترین اتفاقی بود که میتونست رخ بده. حالا تصور کن هم اهل سفر باشی هم از بیماری و بیمار شدن بترسی، مخصوصا بیماریای که هنوز هیچ درمانی براش پیدا نشده به طور قطعی. یک سال اول با قرنطیه رعایتهای بسیار و دنبال کردن اخبار گذشت تا جایی که تصمیم گرفتم با رعایت کردن یک سری نکات، برم سفر و برای مقصد، رشت رو انتخاب کردم و شاید سفر به رشت بهترین تصمیمی بود که میتونستم بگیرم.
کرونا تا یک جایی میتونست آدمها و مسیرش رو متوقف کنه از یک جایی به بعد باید میپذیرفتیم این بیماری وجود داره و وقت سازگاری کردنه. اما سفر رفتن در این شرایط مثل قبل نبود، انتخاب مقصد متفاوت بود، آدمهایی که میتونستی ببینی محدودتر میشدن و حتی ممکن بود خیلی از جاهایی که تو حالت عادی میتونستی بری، تعطیل باشن. مهمتر از همهی دغدغههای ذهنی و خرجهای سفر افزایش پیدا کرده بود. تقریبا قیمت همه چیز از بلیت اتوبوس تا وسایل مورد نیاز دو برابر شده بود و بخشی از هزینهها هم صرف خرید الکل، دستکش، ماسک و ... میشد. به طور خلاصه حتی خرجهای ثابت هم چند برابر شده بود.
برای دور موندن از خطرات احتمالی، بهترین گزینه ماشین شخصیه اما اگه مثل من وسیله نقلیه شخصی ندارید و میخواید کم خرج هم سفر کنید، سفر با اتوبوسِ شرکتهایی که ماشیناشون تمیزن و قیمتهاشون معقوله میتونه گزینهی خوبیه.
من برای سفر به رشت 10 ساعت مسیر پیش رو داشتم به علاوهی وسواس و حساسیت به صندلیهای اتوبوس و دغدغهی بعدی این بود که من توی مسیر خوابم نمیبره. به محض سوار شدن کل صندلی و اطرافش رو الکل زدم سه تا ماسک داشتم و شروع کردم به پادکست گوش دادن.
به نظرم اگه اهل کتاب و پادکست هستید میتونه سرگرمی خوبی برای پیش بردن مسیر باشه.
البته اگه فیلم دیدن هم براتون لذتبخشه قطعا گزینهی خوبیه ولی من توی مطلب "فیلم ندیدن" نظرم رو راجع به فیلم گفتم پس همون پادکست گوش دادن رو انتخاب میکنم.
اگه اهل کافه نشینی هستین قطعا رشت میتونه از جذابترین شهرها برای سفر باشه براتون. از کافه داوود که توی بازار اصلی شهره و سالهاست اونجاست تا شیکترین کافههایی که بتونید غذاهای خوشمزه بخورید.
صبح روز سفر رو با صبحانهای در کافه دوک در منطقه گلسار شروع کردم. واقعا تست کردن طعم خوب اون قهوه و صبحانهی کامل بعد از یه مسیر طولانی بهترین اتفاقی بود که میتونست بیوفته از شانس خوب من اون روز توی کافه یه تولد هم بود و من شاهد موسیقی زنده هم بودم :))) امیدوارم برای شما هم از این اتفاقات یهویی بیوفته.
بعد از اینکه صبحانه رو خوردم برای اینکه به کارهام برسم کافه ساووی رو انتخاب کردم. وقتی میرسی پایین ساختمون تا بری طبقهی سوم انتظار اینکه با همچین فضایی مواجه بشی رو نداری. دیواری پر از نقاشی و قاب عکس که یه بخشش پر از کتابهاییه که شاید سالها دنبالشون بودیو نتونستی پیدا کنی. سهم من از این کافه یه میز دنج پشت پنجره، یه قاب عکس از برج ایفل و شنیدن موسیقی خوب بود.
من فریلنسری رو با کافه نشینی شروع کردم و همیشه خیلی برام ارزشمنده که کافهای برم که فضای آرومی داشته باشه، مزاحمتی برام ایجاد نشه و مهمتر از همه بعد از یه تایمی بهم نگن بلند شم.
به نظرم اگه بعد از سفر به رشت دوست داشتید که به کاراتون برسید ساووی (مخصوصا توی صبح) میتونه گزینهی خیلی خیلی خوبی باشه.
اگه بعد از دیدن تیتر امیدوارید که با لیستی از جاهای دیدنی مواجه بشید سخت در اشتباهید. این بخش از مطلب برای اون دسته از آدمهاییه که نمیخوان برن موزه یا بازار. برای افرادیه که هدفشون از سفر رفتن، دور شدن از محل زندگیشون و رسیدن به آرامش در تنهایی خودشونه و همچنین از دیدن آدمهای جدید لذت میبرن.
شاید از سفر به رشت به واسطهی یک سری محتواهایی که ارائه شده، تصوراتی داشته باشید، هوای بارونی، میدون شهرداری و ...
اما توی این چندباری که من رفتم رشت شاید کلا یکی دو بار همچین جاهایی رو دیده باشم. رشت برای من چرخیدن توی بازار قدیمی دیدن آدمها، کافه نشینی و البته ساحل انزلیه.
ترجیح میدم به جای اینکه توی پاساژها بچرخم یا جاهایی برم که همه در حال فیلم و عکس گرفتنن جایی برم که چند دقیقه ذهنم ازاد بشه.
و اصولا انزلی رفتن، قدم زدن و نشستن کنار ساحل درحالی که موج با پاهات برخورد میکنه ترجیح میدم. اگه یه هاپوی مهربون هم پیدا بشه که بخواد باهاتون دوست بشه و کل مسیر رو همقدم بشید و کنار دریا دنبال هم بدویید هم که برگ برنده دست شماست.
من تنهایی رفتن رو ترجیح میدم و شاید افراد کمی باشن که این سبک از سفر رفتن رو بپسندن شاید هم آدمهای زیادی باشن اما من نشناسمشون.
در هر حال به نظرم این یک هفتهای که من توی این شهر میگذرونم باعث میشه تا چندین ماه سرحال باشم و همین برای من بسه.
هروقت شارژ باطری زندگیم تمام شد، لپ تاپم رو میذارم توی کولهام، وسایلم رو جمع میکنم بلیت میگیرم و راه میوفتم به سمت مقصد بعدی.