حق من نیست شیر آب را باز کنم و از شادی شیرکاکائو شروع به اعتراض کنم و شب در دمای 50 درجه، همراه شیرکاکائوی اجباری، به حکم آشوبگری که صادر شده نگاه کنم و با توکل بر خدا، منتظر یارانه 45700 تومانی باشم تا سرماه بتوانم 30 بطری آب معدنی بخرم و به جای شیرکاکائو، هر روز یک بطری آب معدنی مصرف کنم و به تبلیغ تلویزیونی نگاه کنم که می گوید: هر ایرانی به اندازه 2 برابر میانگین جهانی آب مصرف می کند!
حق من نیست با حسرت به عکس های مدرن و شیک کشورهای حاشیه خلیج فارس نگاه کنم و فرق نفت آنها با نفت ایران را متوجه شوم. گویی نفت ما به سیاهی شب 18 تیر 19 سال پیش است و ای کاش 18 سال پیش بود! لااقل رُندتر بود و تغییر مثبتی طی یک سال زندگی در ایران احساس می کردیم. شاید هم نفت آنها، به براقی 2 تن طلایی است که کشف نشده و سر از ایتالیا یا حتی دبی در می آورد.
لطفا هرچه سریعتر مارا اهل ایران کنید... آن چیزی که حقمان است!!
(ما را چه به صدای دولت مدفوع انگلیس)