سهراب مصاحبی
سهراب مصاحبی
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

کرونا به عنوان سبک زندگی و هنر به مثابه ناجی!

این روز‌ها موج جنون‌آمیز ابتلا به کرونا، یا به قول سازمان بهداشت جهانی COVID-19 تمام دنیا را درگیر خود کرده‌است. گفته می‌شود این بزرگترین اپیدمی تاریخ بشر بعد از همه‌گیری آنفولانزا در سال 1918 است. ترسی که مردم را فراگرفته‌است طاعون قرن چهاردهم اروپا را به یاد می‌آورد. اتفاقاً این روز‌ها اسم کتاب‌های طاعون اثر آلبر کامو و کوری اثر خوزه ساراماگو نیز بسیار شنیده می‌شود. مردم فیلم‌های حس برتر (2011) و قرنطینه (2008) را دانلود می‌کنند. الگوی رفتاری روزمره همه تغییر کرده است، از رفتار مصرف‌کننده در هنگام خرید گرفته، تا حدود بهداشت شخصی افراد. بسیاری مشاغل تعطیل شده، آموزش شکل غیرحضوری گرفته، و احساس همدلی در میان مردم، نه فقط در سطح ملی و منطقه‌ای، که در سطح جهانی بسیار افزایش یافته است. کرونا دیگر تنها یک بیماری نیست، یک مسئله پزشکی هم نیست. کرونا امروز نوعی سبک زندگی و یک مسئله اجتماعی است.


وقایع بزرگ اجتماعی و سیاسی، همواره الهام بخش هنرمندان بوده اند. در طول تاریخ، نمونه های بسیاری را می توان برای این منظور نام برد؛ اشعار و داستان های پیرامون انقلاب فرانسه، عکس های تاریخی پس از جنگ ویتنام، فیلم های ساخته شده درباره دوران برده‌داری آمریکا، حتی ترانه «نسیم دیگرگونی» (Wind of Change) از گروه راک آلمانی Scorpions که در سال 1990، در قلب برلینِ به دو نیم شده، آشکارا فروپاشی شوروی را پیش بینی میکند. حتی انقلاب اسلامی ما نیز، در نوع خود الهام بخش هنرمندان بسیاری بود. مثل آهنگ ها و ترانه هایی که با ضبط صوت های خانگی در وصف پیروزی 22 بهمن سراییده شد و هنوز به 23 بهمن نرسیده تمام خانه های ایرانی را در نوردید. زبانی که در پستوی خانه ها ترانه «الله الله» را برای انقلاب ما سرود، همان زبانی است که آن گروه راک آلمانی با آن گفت «آینده در هوا جاریست، می توان آن را همه جا احساس کرد .... » و شاید به راستی هنرمند، آن است که در هر لحظه مهم تاریخی و اجتماعی، احساس مشترک مردمش را به زبان هنر ترجمه می کند. می‌توان ادعا کرد واقعی ترین تصویر هر جامعه، تصویری است که هنرمندان آن جامعه آیینه‌وار از آن ارائه می دهند.

https://www.instagram.com/p/B9FFVnigLEE/?utm_source=ig_web_copy_link

برتولت برشت اما نظر نسبتاً متفاوتی دارد. او می‌گوید «هنر آیینه‌ای نیست که در برابر واقعیت جامعه قرار بدهیم، بلکه چکشی است که با آن جامعه‌ را شکل می‌دهیم». در همان روز‌های اول همه‌گیری کرونا در ایران، ویدئویی ازهنرمند جوان ایرانی دانیال خیرخواه منتشر شد، که در پرفورمنسی به شکل فیلم‌های صامت، بر روی موسیقی «رقص مجار شماره 1» اثر برامز، نحوه شستن صحیح دست‌ها را نشان می‌داد. بیان کمدی این ویدئو، از عمق تراژدی موجود می‌کاهید و این اثر تراژیکامیک، هم روان افراد را آرام‌تر می‌کرد و هم بار آموزشی خود را داشت. ویدئو دیگری که ظاهراً فیلمی تبلیغاتی است، اقداماتی احتیاطی برای پیشگیری از شیوع کرونا را به صورت ترانه‌ای درآورده، بر روی آهنگ مشهور گروه رولینگ استونز (به نام I can’t get no satisfaction) می‌خواند. تغییر قسمت تکرار شونده شعر به we won’t get no corona infectionبه نوعی آرامه خنده‌دار (Comic relief) این موسیقی تبلیغاتی است. هنر این‌جا پای خود را هم از کارکرد محتوایی، هم از کارکرد زیبایی‌شناختی، و هم از کارکرد تاریخی/اجتماعی‌اش فراتر می‌گذارد. هنر اینجا نجات‌دهنده است. شاید برشت راست می‌گوید، هنر نه به معنای ارسطویی‌اش، نه به معنای مدرنش، صرفاً یک بازتاب آیینه‌وار نیست. هنر معنایی پست‌مدرن دارد که در تمام تاریخ به آن بی‌توجهی شده است: سازندگی و نجات‌دهندگی.

کروناسبک زندگیهنرویروس کرونا
مدرس و مترجم انگلیسی،کارشناس ارشد منابع انسانی و دانشجوی ادبیات هستم که در اینجا گاه و بیگاه از ادبیات، روانشناسی، فلسفه، هنر، موسیقی و تنهایی می‌نویسم.گاهی هم انگلیسی می‌نویسم: https://bit.ly/2NHsrDy
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید