به تجربه شخصی نویسندهها اعتماد کنیم. نویسندهها معمولاً دروغ نمیگویند. دنیای نویسندگی آن قدر رقابتی نیست که فکر میکنیم. اتفاقاً هر چه قدر آدمهای موفق تری در حوزه نوشتن داشته باشیم، به نفع همه ماست. وقتی نویسندههای بیشتری داشته باشیم، خوانندههای بیشتری هم خواهیم داشت. پس این تجربههای شخصی را در مورد شروع داستان را از من بپذیرید. شروع کردن یک متن، آن قدرها هم سخت نیست. اما چرا از شروع کردن میترسیم؟ جواب ساده است: چون از تمام کردن میترسیم!
یک اصطلاح خیلی معروف بین معمارها هست که میگویند:«کسی تمام کردن یک ساختمان نیمه کاره را قبول نمیکند!». دلیلش ساده است. کسی از ساختار پایههای این ساختمان خبر ندارد. نمیداند چه قدر برای محکم کردن پایهها، هزینه شده و آیا پایههای قدیمی، مصالح جدید را تحمل میکنند؟
نیمه کاره گذاشتن یک متن، بزرگترین خیانتی است که به ذهنمان میکنیم. متنهای نیمه کاره، خودشان انرژی مضاعفی میخواهند که تمامشان کنیم. یا باید دورشان بریزیم، یا این که تمامشان کنیم.
خرید دوره افزایش دایره واژگان و مهارت ارتباطی
داستانی را که نمیدانی کجا تمام میشود، شروع نکن. این جور متنها را نباید نوشت! این موضوع قابل مذاکره نیست! متنی که نمیدانیم چه میخواهد بگوید، حتماً تمام نمیشود. این را به عنوان یک تجربه شخصی از من بپذیرید. ما همیشه در مورد متنهای موفق و جهانی و پربازدید میشنویم. اما هیچ وقت کسی در مورد این که چرا نمیتوانیم چنین متنهایی را بنویسیم، صحبت نمیکند!
باز هم تاکید میکنم:«اگر نمیدانی پایان کجاست، شروع کردن حرام است!»
اینجا داستان | مصطفی مردانی