شروع داستان کوتاه و انتخاب یک فضا و زمان و مکان مناسب، اولین کاری است که یک نویسنده باید انجام بدهد. هیچ نویسندهای، حتی نویسندههای با تجربه هم نمیتوانند ادعا کنند که شروع کردن برایشان راحت است. این که همه این اطلاعات و داستانها را از کجا و از چه زاویه دیدی شروع کنیم، مهمترین معضلی است که با آن روبرو هستیم. معمولاً روشهای مختلفی برای شروع داستان وجود دارد که میتوانیم آنها را امتحان کنیم. در همین آزمون و خطاهاست که تا حدی دستمان میآید که زمان و مکان داستانی که توی ذهنمان می گذرد کجاست.
این مطلب را هم بخوانید: تک دوره علایم نگارشی
پیدا کردن زمان و مکان شروع داستان، اولین کاری است که باید انجام بدهیم. تازه بعد از پیدا کردن محلی که تمام اتفاقات آنجا میافتد، داستان در ذهن نویسنده شکل میگیرد. به داستان «سمفونی مردگان» دقت کنید. نویسنده به جای توضیح دادن شرایط کلی بین شخصیتها، فضایی را توصیف میکند که داستان در آن اتفاق میافتد. یکی از راههایی که «نگو نشان بده» اتفاق میافتد، همین شروع درست و حسابی است. توصیف فضای داستانی، مهمانی، عروسی و اتفاقی که آن جا میافتد، جایگزین توضیحات شخصیت اصلی میشود.
این که داستان را قرار است کجا تمام کنیم، مهم ترین نکته ای است که هر نویسنده ای باید به آن فکر کند. این که قرار است همه این کشمکش ها و گرفتاری ها، قرار است کجا تمام شوند، نکته مهمی است. یکی از دلایلی که نوشتن از روی احساس شخصی، باعث نوشتن بی پایان میشود همین است. ما خودمان هم نمی دانیم پایان داستان چه می شود، چه برسد به این که بخواهیم داستان را براساس آن پیش ببریم. اگر چه در همان مسئله احساسی هم اگر پایان های متفاوت را در نظر بگیریم، کمک زیادی به حل مسئله می کند. و این خودش باعث آرامش خواهد شد.
ادامه مطلب در: شروع داستان کوتاه از کجاست؟