بعد از مدتها کتابی خواندم که تک تک کلماتش، تکه تکه وجودم را لرزاند. و از این که جرأت کردم و این همه واقعیت در مورد خواندم خوشحالم. واقعیتی که حالت عام هم میتواند داشته باشد، اما اولین مخاطب این عامه خود من بودم. کتاب عصبیت و رشد آدمی اثر کارن هورنای، روان شناس زن آلمانی یکی از کتابهایی است نظر و نگاهش رشد و موفقیت است، اما این نگاه، یک زاویه دید مردم عامی نیست؛ با این که کتاب 22 دوره تجدید چاپ شده است. مسئله اساسی در این کتاب، عصبیت، راههای اشتباه برای خواباندن آتش خشم و انتهای هر کدام از این راههای اشتباه است. همان طور که در کتاب به آن اشاره میشود، بخش ترسناک کار این جاست که اگر شخصی به یک باره بخواهد از راه اشتباهش برگردد احتمال این که در پایان اولین اقدام از شدت ناراحتی سردرد شدید بگیرد و یا حتی غش کند بسیار زیاد است.
این کتاب بسیار دقیق است و حتی خوابهایی که شخص عصبی در هنگام عصبیت و درمان میبیند را هم از نظر دور نمیکند. خواندن این خوابها که مشابه آن را در زمان عصبیت و طول درمان دیده بودم، تکان دهنده ترین نکته ای بود که در این کتاب خواندم.
راهنمایی کلیدی برای نوشتن در روزهای سخت و بحرانی
خرید دوره تسلط بر ذهن برای نوشتن در بحران
کارن هورنای در عصبیت و رشد آدمی, شخص عصبی را مثل کسی میداند که از پشت یک شیشه مه به دنیا نگاه میکند. یک نوع حالت کرختی و منگی معنوی تمام وجودش را گرفته است. تمام دنیای او شخصیتی است که در ذهن خود برای مقابله با خشم ساخته و تمام تلاشش رسیدن به آن شخصیت یا «خود ایده آلی» است. خود ایده آلی است که میتواند انتقام او را از کسی که عصبانی اش کرده و تاکنون توان مقابله با او را نداشته بگیرد. خودهای ایده الی فقط و فقط یک تصورند و هیچ کدام از انسانهای عصبی هرگز به خود ایده آلی شان برای گرفتن انتقام خود از دنیا و مردمان آن نمیرسند. این تلخ ترین حقیقت عصبیت است.
نکتههای مشترک در عصبیها، دشمنی (به خود یا دیگران)، جاه طلبی (به خود یا دیگران)، احساس ناامنی (از خود یا دیگران)، احتیاج به کامل بودن، توقعات زیاد بدون این که قدمی بردارند (از خود یا دیگران)، خودخواهی محض، عدم درک احساسات انسانی و نارضایتی دائمی از زندگی است.