ویرگول
ورودثبت نام
ترجمان حجاب
ترجمان حجاب
خواندن ۷۸ دقیقه·۸ ماه پیش

نگاه هیز به اندام زنان به جای صورت ، نشانه ای از شیء انگاری جنسی

در این پست متن ترجمه شده ای از مقاله انگلیسی Body Gaze as a Marker of Sexual Objectification: A New Scale for Pervasive Gaze and Gaze Provocation Behaviors in Heterosexual Women and Men با عنوان «توجه بصری به اندام به عنوان نشانه ی شی انگاری جنسی: معیاری جدید برای «نگاه هیز» و رفتارهای تحریک کننده نگاه در زنان و مردان دگرجنسگرا» در در سال 2022 در مجله Archives of Sexual Behavior منتشر شده است. مطابق یافته های نویسندگان مقاله ، نگاه هیز به اندام زنان ، نشانه ای از نگرش شیء انگاری جنسی به جنس مخالف است و فردی که این نگاه را داشته باشد بیشتر ممکن است تصور کند زنی که جلب توجه می کند به تجاوز جنسی دعوت می کند یا آن را پذیراست.[ قابل توجه است که این ارتباط و همبستگی در مورد چشم دوختن به صورت زن صدق نمی کند و این امر می تواند تأییدی بر حکم حجاب در اسلام باشد که نمایان کردن صورت را آزاد گذاشته و بر پوشاندن سایر اندام ها تأکید کرده است.]

در ادامه متن کامل این مقاله با ترجمه ماشینی گوگل به همراه مختصری ویرایش انسانی (کمتر از 5 درصد) منتشر می گردد.

-------------------------------------------


📷 Translated from English to Persian - www.onlinedoctranslator.com

📷https://doi.org/10.1007/s10508-022-02290-y

📷 📷

توجه بصری به اندام به عنوان نشانه ی شی انگاری جنسی: معیاری جدیدبرای «نگاه هیز» و رفتارهای تحریک کننده نگاه در زنان و مردان دگرجنسگرا

📷راس سی. هولت 1 · Shane L. Rogers1 · Prudence Florido1 · Belinda Mosdell1

دریافت: 11 فوریه 2021 / تجدید نظر: 9 ژانویه 2022 / پذیرش: 10 ژانویه 2022 / انتشار آنلاین: 29 مارس 2022

© نویسنده(های) 2022

خلاصه

طرز نگاه به بدن یکی از ویژگی‌های کلیدی شی‌سازی جنسی فرض می‌شود.با این حال، معیارهای نگرش خود گزارش‌دهی کمی وجود دارد و هیچ‌یک از رفتارهایی که به دنبال جذب توجه بصری به اندام از سوی دیگران هستند، وجود ندارد. در دو مطالعه، ما از ابزارهای خودگزارش‌دهی موجود و اندازه‌گیری حرکات چشم برای اعتبارسنجی معیار خودگزارشی جدید برای اندازه‌گیری رفتار «نگاه هیز» به بدن و رفتار تحریک‌کننده توجه بصری به اندام در زنان و مردان دگرجنس‌گرا استفاده کردیم. در مطالعه 1، شرکت کنندگان (N = 1021) یک نظرسنجی را با موارد جدید ایجاد شده مرتبط با «نگاه هیز» و رفتار تحریک کننده توجه بصری به اندام تکمیل کردند. شرکت کنندگان همچنین معیارهای قبلی نگرش بدن، نگرش تجاوز جنسی، استفاده از پورنوگرافی و وضعیت رابطه را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی در بین نمونه‌های مستقل، یک معیار 12 ماده‌ای را برای مردان و زنان پیشنهاد کرد تا به طور جداگانه «نگاه هیز» (5 مورد) و جلب توجه بصری به اندام (7 مورد) را نسبت به جنس مخالف اندازه‌گیری کنند. این دو معیار برآوردهای سازگاری درونی عالی (86/0-89/0) و اعتبار همگرای امیدوارکننده از طریق همبستگی مثبت با بدن و نگرش‌های جنسی را به همراه داشتند. در مطالعه 2، یک نمونه فرعی (N = 167) از شرکت کنندگان از مطالعه 1 یک کار ردیابی چشم را برای ثبت طرز نگاه آنها نسبت به تصاویر همسان از افراد زن و مرد نیمه و تمام لباس پوشیده انجام دادند. مردان طرز نگاه معطوف به اندام نسبت به تمام تصاویر زنانه از خود نشان دادند، در حالی که زنان طرز نگاه معطوف به اندام سر نسبت به تصاویر مردانه کاملاً پوشیده از خود نشان دادند. نکته مهم این است که نگاه خود گزارش شده به بدن با برخی از جنبه های رفتار خیره بدن که به طور عینی اندازه گیری شده است، ارتباط مثبت دارد. هر دو معیار پایایی آزمون-بازآزمایی خوب را نشان دادند و با نگرش‌های تجاوز جنسی همبستگی مثبت داشتند.

کلید واژه هاشیئ سازی جنسی · بدن · نگاه · ردیابی چشم

معرفی

نگاه معطوف به اندام بدن مدتهاست که به عنوان یکی از ویژگی های مهم شیء انگاری جنسی شناخته شده است (بارتکی،1990; فردریکسون و رابرتز،1997). نگاه معطوف به اندام بدن، توجه بصری ترجیحی به اعضای بدن (در مقایسه با صورت) است که اغلب به عنوان نامطلوب، پیش درآمد احتمالی انحرافات اجتماعی (مانند آزار و اذیت جنسی یا تجاوز)، و معمولاً در مردان نسبت به زنان مشخص می شود (بارکت). و همکاران،2018; جروایس و همکاران،2013،2018; هولت و همکاران،2019; کوزی و همکاران،2007). اخیراً ارتباط بین نگرش‌های عینی‌سازی خود گزارش‌شده و حرکات چشم با شواهد اولیه بررسی شده است.

نشان می دهد که نگاه معطوف به اندام بدن یکی از مظاهر رفتاری است-نگرش های شی‌ء‌ انگارانه جنسی (بارکت و همکاران،2018; هولت و همکاران،2019). بنابراین، تمایل به نشان دادن نگاه معطوف به اندام بدن ممکن است نشانه ی ارزشمندی برای نگرش ها، نیات و رفتارهای جنسی در زنان و مردان باشد. علاوه بر این، ما استدلال می کنیم که تمایل به دعوت به توجه بصری به اندام از سوی دیگران نیز ممکن است نشانه یی برای نگرش ها، نیات و رفتارهای جنسی در زنان و مردان باشد. با این حال، گزینه های اندازه گیری کمی وجود داردبرای رفتارهای خیره کننده نسبت به بدن دیگران وجود دارد، که به آن «نگاه هیز» می گوییم، و رفتارهایی که دیگران را تشویق می کند به خود خیره شوند، که ما آن را جلب توجه به بدن می نامیم. در نتیجه، هدف ما توسعه و اعتبارسنجی یک ابزار خودگزارشی جدید برای اندازه‌گیری نگرش‌ها و رفتارهای مرتبط با«نگاه هیز» و جلب توجه بصری به اندام است تا درک ما از شیء انگاری جنسی گسترش یابد.

 راس سی. هولتr.hollett@ecu.edu.au

1گروه تحقیقاتی شناخت، روانشناسی و جرم شناسی، دانشگاه ادیت کوان، 270 Joondalup Drive، Joondalup، WA 6027، استرالیا

شیء انگاری جنسی و طرز نگاه

شی انگاری جنسی را می توان به عنوان جدایی یک فرد از بدن یا اعضای بدن خود و اولویت دادن به این ویژگی ها هنگام تعیین ارزش آنها، معمولاً به قیمت ارزش عاطفی، اجتماعی یا فکری آنها درک کرد (بارکت و همکاران. ،2018; بارتکی،1990; هلند و هاسلم،2013). این درک از آن زمان برای درگیر کردن مکانیسم های زیربنایی گسترده تر مانند کاهش نگرانی اخلاقی و شایستگی گسترش یافته است (فاصلی و همکاران،2018; Loughnan و همکاران،2010; اسمیت و همکاران،2018انسانیت زدایی (رودمن و مسچر،2012و نگرش آرام نسبت به تجاوز جنسی زنان (برنارد و همکاران،2015; Loughnan و همکاران،2013; وگا و مالاموت،2007). این مکانیسم‌ها می‌توانند برای توضیح شاخص‌های ظریف عینیت‌سازی جنسی، مانند سوگیری‌های شناختی قابل اندازه‌گیری (مانند رودمن و مسچر،2012; یائو و همکاران،2010از طریق نیات یا رفتارهای افراطی تر، مانند ارتکاب تجاوز جنسی (Gervais et al.,2018; کوزی و همکاران،2007).

پیامدهای این نگرش ها و رفتارهای شی‌ء‌ انگارانهiors بسیار بزرگ هستند، زیرا برای درک اینکه چگونه زنان، به ویژه، می توانند مورد کم ارزش گذاری قرار گیرند و مورد بدرفتاری قرار گیرند، بسیار مهم هستند. با این حال، چارچوبی برای توضیح و پیش‌بینی عینیت‌سازی جنسی باید اذعان کند که زنان می‌توانند از طریق رفتارهای مشابه مردان را از نظر جنسی عینیت بخشند (برنارد و همکاران،2018). مهم است که بدانیم مکانیسم های اساسی که این رفتارها را هدایت می کنند ممکن است اساساً برای زنان و مردان متفاوت باشد. برای مثال، تغییرات جنسیتی در غیرانسانی‌سازی، ارزیابی شکل بدن و استراتژی‌های تأثیرگذاری بر قدرت اجتماعی ممکن است به‌طور متفاوتی تظاهرات مشابهی از رفتارهای عینی‌سازی جنسی را توضیح دهند (Gervais et al.,2020; اوهلهوف و همکاران،2009; وائس و همکاران،2011). ایجاد ابزارهایی برای مقایسه بین زنان و مردان دگرجنسگرا برای درک مکانیسم های نهفته در نگرش ها، نیات و رفتارهای شی‌ء‌ انگارانه جنسی ضروری است.

یکی از رفتارهای شی‌ء‌ انگارانه جنسی که توسط مردان و زنان دگرجنس‌گرا از خود نشان می‌دهد، نگاه معطوف به اندام است (برنارد و همکاران،2018;هولت و همکاران،2019; لیکینز و همکاران،2008، اگرچه بیشتر در مردان نسبت به زنان مشاهده می شود (به عنوان مثال، Bareket و همکاران،2018; فردریکسون و رابرتز،1997). دریافت نگاه معطوف به اندام بدن به طور بالقوه مضر است، به ویژه برای زنان، با پیوندهایی با کاهش عملکرد شناختی، افزایش خود شیء انگاری، و پیشرفت های جنسی ناخواسته (Calogero,2004; جروایسو همکاران،2011; هالند و همکاران،2017; کوزی و همکاران،2007). نکته مهم این است که رفتار توجه بصری به اندام می تواند تحت تأثیر ظاهر گیرنده قرار گیرد (دیکسون و همکاران،2009; جروایس و همکاران،2013; هولت و همکاران،2019; اسمیت و همکاران،2018)، نشان می دهد که نیات، نگرش ها و رفتارهای دریافت کنندگان نگاه باید در هنگام توصیف الگوهای نگاه دگرجنس گرا زن و مرد اندازه گیری شود. به تصویر کشیدن زنان در رسانه های اصلی مفید استنمونه هایی از یک پدیده تحریک مداوم تبلیغات،

موزیک ویدیوها، بازی های ویدیویی و پورنوگرافی از استراتژی های رایج برای دستکاری استفاده می کنندتوجه بصری مصرف کنندگان (به عنوان مثال، بهم-موراویتز،2017; برگس و همکاران،2007; داونز و اسمیت،2010; جانس و مارتیس،2007; کارسای و متس،2020;کارسای و همکاران،2018; مک کنزی-مور و زنا،1990; Stank-iewicz & Rosselli،2008; تایلکا و کرون ون دیست،2014). این استراتژی‌ها شامل لباس‌های تنگ، نمایان شدن پوست، و تمرکز محدود روی ویژگی‌های بدن مانند پاها، سینه‌ها/سینه‌ها و باسن است. از آنجایی که این مشاهدات عمدتاً از تحلیل‌های رسانه‌ای که زنان را مورد بررسی قرار می‌دهند نشأت می‌گیرد، تحقیقات بیشتری نیز برای درک بهتر تأثیر رفتار و لباس پوشیدن مردان به شیوه‌های تحریک‌آمیز مورد نیاز است.

تصاویر جنسی زنان و مردان مسلماً می‌توانند الگوهای رفتاری تعصب‌آمیز بدن را از طریق حداقل دو مکانیسم تسهیل کنند. در مرحله اول، قرار گرفتن مکرر در معرض تصاویر جنسی افراد ممکن است مصرف کنندگان را به سمت طرز نگاه معطوف به اندام برانگیزد، که ممکن است سپس به افراد واقعی گسترش یابد (هولت و همکاران،2019; کارسای و همکاران،2018; تایلر و همکاران،2017). ثانیا، تصاویر جنسی زنان و مردان ممکن است سبک های ارائه فیزیکی را عادی کند و افراد را تشویق کند که لباس بپوشند و رفتار کنند که جلب توجه کند.به بدن آنها (Calogero و Tylka،2014; اسمولاک و همکاران،2014). از طریق پذیرش عمدی یا درونی سازی ضمنی این هنجارها، اتخاذ لباس و رفتاری که نگاه دیگران را به سمت بدن خود جلب می کند، به ویژه از جنس مخالف، می تواند تحریک آمیز توصیف شود. در حالی که تحریک عمدی یا غیرعمدی توجه بصری به اندام برای تأثیرگذاری بر طرز نگاه انسان مهم است، اما هنوز به خوبی درک نشده است، احتمالاً به دلیل فقدان گزینه‌های اندازه‌گیری برای تخمین تمایل زنان و مردان به جلب توجه بصری به اندام. بنابراین، هر دستور کار اندازه گیری برای درک بیشتر نگاه شی‌ء‌ انگارانه جنسی، باید نگاه به دیگران و نگاه به خود را در نظر بگیرد.

به سوی درک متعادل تر از نگاه شی‌ء‌ انگارانه جنسی

برای پیشبرد درک ما از طرز نگاه به عنوان یکی از ویژگی های شی انگاری جنسی، شناسایی عواملی که این رفتار را تسهیل می کنند، مهم است. یک عامل شامل تلاش برای جلب نگاه به سمت بدن خود یا عدم تلاش برای جلوگیری از نگاه کردن به بدن است. به این معنا که ظاهر نگاه شونده می تواند احتمال دریافت توجه بصری به اندام را از سوی دیگران افزایش دهد (دیکسون و همکاران،2009; جروایس و همکاران،2013; هیویگ و همکاران،2008; هولت و همکاران،2019; لیکینز و همکاران،2008). مهمتر از همه، ما تشخیص می دهیم که پذیرش ضمنی هنجارهای اجتماعی-فرهنگی و مطالبات زمینه ای در مورد ظاهر و رفتار ممکن است به عمدی یا اتفاقی بودن جلب توجه بصری به اندام کمک کند. به این معنا که، در حالی که اقدامات خود گزارش شده برای جلب توجه به بدن به احتمال زیاد تلاش های عمدی را به تصویر می کشد، پاسخ ها نیز ممکن است به طور قابل قبولی منعکس کننده تحریک اتفاقی توجه بصری به اندام باشد.

مانند جلب توجه بصری به اندام، تمایل به خیره شدن به بدن دیگران می تواند شامل تلاش عمدی و همچنین عدم تلاش برای جلوگیری از طرز نگاه باشد. در حالی که اندازه گیری های خود گزارش شده از توجه بصری به اندام به بهترین وجه می توانند تلاش های عمدی را به تصویر بکشند، پاسخ ها نیز ممکن است به طور معقولی منعکس کننده درگیری تصادفی یا خودکار در توجه بصری به اندام باشد. با این حال، نگاه تصادفی و خودکار بهتر است با استفاده از فناوری ردیابی چشم ثبت شود (Ricciardelli et al.,2013). در حالی که اندازه گیری توجه بصری به اندام همچنان یک هدف تحقیقاتی ارزشمند است، مطالعات کمی برای تأیید ابزارهایی برای ثبت این رفتار تلاش کرده اند. این تعجب آور است با توجه به اینکه چگونه نگاه جنسی به طور گسترده در ادبیات موجود توصیف شده است (به عنوان مثال، Bareket و همکاران،2018; کالوژرو،2004; فردریکسون و رابرتز،1997; جروایس و همکاران،2011،2013; کارسای و همکاران،2018; لوفنان و پاسیلی،2014). برای تعیین جهت مناسب برای اندازه گیری توجه بصری به اندام، خلاصه و نقد روش های موجود در حال حاضر برای اندازه گیری توجه بصری به اندام مفید است.

اندازه گیری طرز نگاه به مردان و زنان

ردیابی چشم مستقیم ترین روش برای ثبت رفتار توجه بصری به اندام است، زیرا می تواند به طور دقیق طرز نگاه عادتی، خود به خودی و همچنین عمدی و تلاشی را اندازه گیری کند (به عنوان مثال، ریکاردلی و همکاران،2013). چندین مطالعه قبلی از فناوری ردیابی چشم برای توصیف طرز نگاه زن و مرد استفاده کرده اند. به طور خاص، نشان داده شده است که زنان و مردان وقتی با تصاویری از زنان و مردان غیرجنسی ارائه می‌شوند، طرز نگاه معطوف به اندام سر مشابهی از خود نشان می‌دهند (هویگ و همکاران،2008; هولت و همکاران،2019; نومنما و همکاران،2012). با این حال، استفاده از تصاویر جذاب ترتفاوت های جنسیتی را آشکار می کند. به ویژه، مردان نسبت به زنان نسبت به زنانی که به طور فزاینده ای جنسی، ایده آل یا جذاب رفتار می کنند، رفتار توجه بصری به اندام قوی تری از خود نشان می دهند (Gervais et al.,2013; لیکینز و همکاران،2008; Nummen-maa و همکاران،2012). اگرچه شواهدی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه زنان در رفتارهای نگاه معطوف به بدن نسبت به سوژه های زن تمایل دارند (هولت و همکاران،2019; لیکینز و همکاران،2008; نومنما و همکاران،2012مطالعات کمتری طرز نگاه نسبت به مردان جنسی را بررسی کرده است (برنارد و همکاران،2018; لیکینز و همکاران،2008; تعداد-منما و همکاران،2012) و نشان می دهد که هم زنان و هم مردان در رفتارهای نگاه معطوف به بدن نسبت به مردان برهنه، وابسته به عشق شهوانی یا ایده آل، با برخی شواهد از تأثیرات قوی تر در زنان دگرجنسگرا رفتار می کنند.

مهمتر از همه، پشتیبانی قوی برای نگاه صورت وجود دارد

به عنوان یک الگوی طبیعی تر از توجه اجتماعی، زیرا برای تشخیص سیگنال های عاطفی و تمایلی از یک فرد ضروری است (Castelhano et al.,2007; امری،2000; فوولشمو همکاران،2010; گوبل و همکاران،2015). این مفروضات توسط چندین مطالعه پشتیبانی می‌شوند که نشان می‌دهد چهره توجه بصری بیشتری نسبت به بدن در افراد غیرجنسی به خود جلب می‌کند (هویگ و همکاران،2008; هولت و همکاران،2019; نومنما و همکاران،2012). بنابراین، هنگامی که توجه بصری به اندام به طور مداوم بیشتر از صورت استنگاه کنید، ممکن است فرض کنیم که از نظر اجتماعی ناسازگار یا جنسی است

عینیت بخشیدن در واقع، تحقیقات اخیر از کاربرد طرز نگاه معطوف به اندام به عنوان نشانه یی برای عینیت بخشیدن به جنسی حمایت کرده است (بارکت و همکاران،2018; هولت و همکاران،2019; ریمر و همکاران،2018). به طور خاص، طرز نگاه در مردان نسبت به زنسوژه ها با نگرش های شی‌ء‌ انگارانه جنسی نسبت به زنان و نگرش های پذیرش باور غلط تجاوز مرتبط است (بارکت و همکاران،2018; سوزنباخ و همکاران،2015).

با توجه به اینکه مطالعات بسیار کمی طرز نگاه زنان و مردان را نسبت به افراد زن و مرد بررسی کرده اند (هولت و همکاران،2019; لیکینزو همکاران،2008; نومنما و همکاران،2012) یا ارتباط بین نگاه و نگرش های شی‌ء‌ انگارانه جنسی را بررسی کرد (بارکت و همکاران،2018; هولت و همکاران،2019) درک ما از نگاه دگرجنسگرارفتار هنوز محدود است در حالی که فناوری ردیابی چشم ابزار مهمی برای گسترش دانش ما در مورد طرز نگاه و نیات، نگرش ها و رفتارهای جنسی است، اما برای همه محققان شیء انگاری جنسی قابل دسترسی نیست. بنابراین، توسعه ابزارهای خودگزارش دهی با برخی کاربردها برای تخمین رفتارهای نگاه، یک هدف ارزشمند است.

تلاش برای ایجاد یک ابزار گزارش خود که یک روش ردیابی چشم را شبیه سازی یا جایگزین می کند، بیش از حد جاه طلبانه خواهد بود. با این حال، در موجودی خودگزارش‌دهی ابزاری وجود دارداگر به عنوان یک نشانه ی معتبر برای نگرش‌ها و رفتارهای عینی‌سازی جنسی گسترده‌تر عمل کند، نگاهی سوگیرانه به بدن را جذب کند. تا جایی که ما می دانیم، در حال حاضر یک معیار نگاه معطوف به اندام گزارش شده وجود دارد. در انطباق آنها با معیار شی‌ء‌ انگارانه جنسی بین فردی قربانی مدار (ISOS؛ Kozee et al.,2007، جروایس و همکاران. (2018)آیتم‌ها را به گونه‌ای اصلاح کرد که درعوض ارتکاب عینیت‌سازی جنسی (ISOS-P) را منعکس کند که شامل یک معیار فرعی 6 ماده‌ای بود که تعداد دفعاتی را که پاسخ‌دهنده به یاد می‌آورد «زل زدن»، «ارزیابی»، «زیر چشمی نگاه کردن» یا «خیره شدن» به بدن شخص دیگر را اندازه‌گیری می‌کند. یا اعضای بدن این خرده معیار سازگاری درونی خوبی را در مردان (86/0) و زنان (80/0) به همراه داشت، اما Gervais et al. همبستگی های خرده معیار را با اندازه گیری های همگرا گزارش نکرد، بنابراین مشخص نیست که چگونه توجه بصری به اندام خود گزارش شده به عنوان نشانه یی برای سایر نگرش های بدن و جنسیت عمل می کند.

همچنین متذکر می شویم که ISOS-P دارای چندین محدودیت است. اولا،بیشتر موارد تکراری هستند و از مترادف‌ها (مانند خیره شدن، خیره شدن) استفاده می‌کنند، به جای تلاش برای به تصویر کشیدن جامع‌تر وسعت رفتارهایی که منعکس کننده ساختار علاقه هستند. ثانیاً، دو مورد از موارد توجه بصری به اندام آنها (2 و 10) بارهای نسبتاً کمی (0.13-0.35) داشتند که در معرض تجزیه و تحلیل عامل تأییدی قرار گرفتند (به ویژه برای زنان). در نهایت، با توجه به اینکه اقلام آن‌ها از معیاری که قبلاً تقطیر شده بود، به‌جای انتخاب از یک فهرست بزرگ و تولید شده، برای اندازه‌گیری ادراکات دریافت‌کننده از توجه بصری به اندام طراحی شده بود، ممکن است کاربرد نظری و عملی نداشته باشد. عینیت‌سازی جنسی به‌طور تجربی و نظری در 10 سال پس از انتشار Kozee و همکاران گسترش یافته است. (2007) معیار، بنابراین مناسب است اقلام جدید به منظور توسعه معیار تولید شود. به طور خاص، هدف ما ایجاد معیار توجه بصری به اندام است که به نگرش‌ها و رفتارهای گسترده‌تر با ویژگی‌های فراگیر (مثلاً تلاش‌گر و بدون بازدارنده) اشاره دارد تا بازتاب کند.شیوه مضر در

که نگاه شی‌ء‌ انگارانه جنسی اغلب در ادبیات توصیف شده است (به عنوان مثال، Bareket و همکاران،2018; فردریکسون و رابرتز،1997; جروایس و همکاران،2013; هالند و همکاران،2017; مایلز مک لین و همکاران،2014). یکی از مزایای احتمالی یک معیار کهدستیابی به این هدف، افزایش احتمال همپوشانی آن با سایر مؤلفه‌های شناخته شده و احتمالاً ناسازگار، عینیت‌سازی جنسی، مانند کاهش نگرانی اخلاقی برای زنان، غیرانسانی‌سازی، و همچنین نگرش‌ها و رفتارهای تجاوز جنسی آرام است (برنارد و همکاران،2015; Loughnan و همکاران،2010،2013; رودمن و مسشر،2012).

تجزیه و تحلیل عاملی توسط Gervais و همکاران. (2018) و کوزی و همکاران. (2007) شواهد ارزشمندی ارائه کرده اند که نشان می دهد درگیر شدن و دریافت توجه بصری به اندام از ویژگی های کلیدی شیء انگاری جنسی است. با این حال، طبق دانش ما، این ابزارهای قبلی در برابر ردیابی چشم تایید نشده اند یا در معرض قابلیت اطمینان تست-آزمایش مجدد قرار نگرفته اند. علاوه بر این،در حالی که کوزی و همکاران. (2007) معیار از شرکت کنندگان می خواهد که دفعات دریافت توجه بصری به اندام را به خاطر بیاورند، لذت، تحمل یا تلاش آنها برای دعوت به این رفتار از سوی دیگران را اندازه گیری نمی کند. یعنی نیات و ترجیحات نگاه شونده نامشخص است. در مقابل، معیار لذت جنسی برای زنان (لیس و همکاران،2011) تا حدی میزان لذت زنان از نگاه شدن توسط مردان را اندازه گیری می کند، اما تلاش های رفتاری یا قصد آنها برای جلب این نگاه را نشان نمی دهد. در حالی که جلب توجه به بدن می تواند یکی از مظاهر «خود شیء سازی» باشد (مرادی و وارنس،2017افرادی که نگرش‌های خود شیئی‌سازی را درونی می‌کنند، ممکن است به دلیل تشدید شرم و اضطراب بدن خود نخواهند بدن خود را به دیگران معرفی کنند (مرادی،2010; مرادی و هوانگ،2008). با این حال، ما همچنان انتظار داریم که رفتارهای تحریک‌آمیز توجه بصری به اندام ممکن است با نگرش‌های خود شیء‌سازی مرتبط باشد.

مطالعه حاضر

با توجه به اینکه ارزش نظریه های روان‌شناختی به کیفیت اندازه‌گیری آن‌ها بستگی دارد، ما مطالعه‌ای را برای ارزیابی اعتبار و پایایی ابزاری برای تخمین گرایش‌های نگاه هیز به اندام دیگران، و تمایلات تحریک کننده که دیگران را به توجه بصری به اندام خود دعوت می‌کند، طراحی کردیم. هر دو مجموعه گرایش های رفتاری محصول یک نوع فرآیند اجتماعی-شناختی در نظر گرفته می‌شوند که شامل تمایل به مشاهده بدن یک فرد به‌عنوان موجودی قابل مصرف با ارزش است (فردریکسون و رابرتز،1997; Loughnan & Pacilli، 2014)، ما آنها را به عنوان عوامل فرعی در تحلیل های روانسنجی خود در نظر گرفتیم. یعنی، ما فرض کردیم که فرآیند شی انگاری جنسی در پذیرش مجموعه‌ای از رفتارهای متمایل به بدن که هم خود و هم دیگران را شامل می‌شود، تجلی می یابد. و ما انتظار داشتیم شواهدی برای حمایت از این فرض ارائه کنیم (مناسب مدل قابل قبول و همبستگی‌های مثبت متوسط ​​یا زیاد). طرح چندمطالعه‌ای ما از مدیریت آنلاین آیتم‌های معیار برای تجزیه و تحلیل عاملی، و به دنبال آن جلسات آزمایشگاهی برای اندازه‌گیری طرز نگاه استفاده کرد.

در مطالعه 1، مواردی را که برای ثبت تمایلات «نگاه هیز» و تحریک‌آمیز بدن در کنار چندین معیار همگرا طراحی شده بودند، اجرا کردیم. مطابق با روان سنجی اخیر

تحقیق (گروایس و همکاران،2018خود شیئی سازی (مرادی و وارنس،2017، و تحقیقات ردیابی چشم (هولت و همکاران،2019)ما معیار های معتبری را برای تخمین نگرش نسبت به بدن خود (مانند شرم، نظارت، عزت نفس ظاهری)، تجارب شی‌ء‌ انگارانه جنسی بین فردی، و همچنین تجاوز جنسی به زنان (سرزنش قربانی و مجرم) وارد کردیم. از آنجا که پورنوگرافی تا حد زیادی برای برجسته کردن رفتار توجه بصری به اندام طراحی شده است (کلاسن و پیتر،2015ما همچنین میزان استفاده از پورنوگرافی را اندازه گیری کردیم. ما همچنین فرض کردیم که عرضه بدن خود به دیگران ممکن است یک استراتژی برای تأمین شرکای جنسی باشد و با توجه به اینکه تعداد شرکای جنسی به طور مثبتی با هیجان طلبی مرتبط است (چارنیگو و همکاران،2013ما حسی را اندازه گیری کردیم که به دنبال کمک به اعتبارسنجی جلب توجه بصری به اندام است. معیار لذت جنسی (لیس و همکاران،2011)، که برای زنان معتبر است، همچنین در مطالعه 1 گنجانده شد و با مفهوم سازی ما از جلب توجه بصری به اندام همپوشانی نظری دارد. در نهایت، در مطالعه 1، ما وضعیت رابطه را اندازه‌گیری کردیم تا این امکان را بررسی کنیم که شرکت‌کنندگان مجرد ممکن است در مقایسه با شرکت‌کنندگان شریک به احتمال بیشتری درگیر «نگاه هیز» و جلب توجه بصری به اندام باشند. آیا رفتارهای مرتبط با نگاه سیگنال در دسترس بودن جنسی یا رابطه را می دهند هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است و می تواند برای محققان تکاملی جالب باشد. مطالعه 2 اساساً برای بررسی همبستگی بین معیار های جدید و طرز نگاه اندازه گیری شده عینی از طریق ردیابی چشم طراحی شده است، در حالی که قابلیت اطمینان آزمون-آزمون مجدد را نیز تخمین می زند. با این حال، چندین فرضیه دیگر به دنبال نتایج مطالعه 1 ارائه خواهد شد. فرضیه های مطالعه 1 به شرح زیر بود:

H1با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی (EFA)، حداقل دو عامل با همبستگی متوسط ​​انتظار می‌رفت که تمایلات برانگیختگی «نگاه هیز» و توجه بصری به اندام را در زنان و مردان اندازه‌گیری می‌کنند.

H2با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی (CFA)، انتظار می‌رفت که معیار‌های عاملی پیشنهاد شده توسط تحلیل عاملی اکتشافی مدل قابل قبولی را برای زنان و مردان به دست آورند.

H3انتظار می‌رفت که نمرات «نگاه هیز» به بدن با معیار توجه بصری به اندام ISOS-P، نگرش‌های پذیرش باور غلط تجاوز جنسی و استفاده از پورنوگرافی در زنان و مردان همبستگی مثبت داشته باشد.

H4انتظار می رفت که نمرات جلب توجه بصری به اندام با هم مرتبط باشدبه طور مثبت با نگرش به بدن خود، اغراق جنسی درک شده توسط دیگران نسبت به خود، عزت نفس ظاهری، هیجان طلبی، استفاده از پورنوگرافی و لذت بردن از جنسیت (در زنان).

H5در حالی که تجزیه و تحلیل وضعیت رابطه تا حد زیادی اکتشافی بود، ما انتظار داشتیم که نمرات برانگیختگی «نگاه هیز» به بدن و توجه بصری به اندام ممکن است به گونه ای متفاوت باشد که برای کسانی که مجرد شناخته می شوند در مقایسه با کسانی که شریک جنسی دارند بالاتر باشد.

با این حال، ما همچنین انتظار داشتیم که چنین اثراتی ممکن است برای زنان و مردان به عنوان بازتابی از اهداف جفت گیری متمایز آنها سازگار نباشد.

مطالعه 1 روش شرکت کنندگان

شرکت کنندگان دگرجنسگرای خود گزارش شده (1113 = n) از دانشگاه و جامعه اطراف انتخاب شدند. پس از حذف شرکت‌کنندگانی که تمام موارد جدید را به‌طور کامل تکمیل کردند، 1021 مورد برای تجزیه و تحلیل عاملی، 299 (29.3%) مرد و 722 (70.7%) زن بودند. سن شرکت کنندگان از 18 تا 71 سال بود (M = 29.31، SD = 10.00). تفاوتی در سن (46/0 = p) بین زنان (16/29 = M، 15/10 = انحراف معیار) و مردان (67/29 = M، 65/9 = SD) وجود نداشت. نمونه های زن و مرد هر کدام به طور تصادفی به دو نیمه تقریبی تقسیم شدند تا EFA (Nwomen = 357؛ Nmen = 157) و CFA (Nwomen = 365؛ Nmen = 142) بر اساس داده های مستقل برای مردان و زنان به طور جداگانه انجام شود.

معیارهای

تولید آیتم برای «نگاه هیز» و جلب توجه بصری به اندام

مجموعه ای از 48 بیانیه توسط دو نویسنده اول ایجاد شد تا تأیید/تحمل/لذت بردن/ترجیح شرکت در «نگاه هیز» به بدن و رفتارهای تحریک کننده نگاه به بدن را به تصویر بکشد. اقلام «نگاه هیز» بر اساس این تصور هدایت می شدند که تلاش برای خیره شدن به بدن جنس مخالف اغلب پر تلاش، مهارناپذیر، ناآگاهانه و گاهی پنهان است. آیتم‌های تحریک‌کننده توجه بصری به اندام با این مفهوم هدایت می‌شوند که تلاش برای جذب نگاه به بدن از جنس مخالف نیز اغلب پر تلاش، مهارناپذیر، ناآگاهانه و در برخی موارد برنامه ریزی شده (مثلاً سبک لباس پوشیدن) است. تلاشی برای داشتن جملاتی انجام شد که راهبردهای مختلفی را توصیف کند (مانند لباس، ژست) اما همچنان ماهیت منفعلانه داشته باشد (ممکن است بدون تعامل مستقیم بین افراد رخ دهد). بیشتر موارد به گونه ای بیان می شد که از مردان خواسته می شد به نگاه خود به زنان و تلاش آنها برای جلب نگاه زنان امتیاز دهند و از زنان خواسته می شد به نگاه خود به مردان و تلاش آنها برای جلب نگاه مردان امتیاز دهند. به این معنا که به شرکت‌کنندگان آیتم‌های کمی متفاوت ارائه شد تا شرکت‌کنندگان به طور خاص طرز نگاه خود را نسبت به جنس مخالف در نظر بگیرند. بنابراین، این معیار برای استفاده با شرکت کنندگان دگرجنسگرا طراحی شده است. از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا موارد را در معیار لیکرت 5 درجه‌ای که با (1) کاملاً مخالف، (2) مخالف، (3) نه موافق و نه مخالف، (4) موافق، رتبه‌بندی کنند،

و (5) کاملا موافقم. نمرات ترکیبی قرار بود با استفاده از میانگین مجموعه آیتم های نهایی ایجاد شود.

توجه بصری به اندام (Gervais et al.,2018)

توجه بصری به اندام (غیر خاص جنسیت) با استفاده از خرده معیار 6 ماده ای که اخیراً اقتباس شده است از نسخه مرتکب معیار شی‌ء‌ انگارانه جنسی بین فردی (کوزی و همکاران،2007). این معیار فرکانس‌هایی را اندازه‌گیری می‌کرد که در آن پاسخ‌دهندگان خیره شدن، چشم دوختن یا خیره شدن به بدن یا اعضای بدن دیگران را به خاطر می‌آورند. از شرکت‌کنندگان خواسته شد که به موارد در معیار لیکرت 5 درجه‌ای که از 1 (هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) تثبیت شده بود، امتیاز دهند. نمرات ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها ایجاد شد. رابرآورد سازگاری داخلی در نمونه فعلی 0.84 بود. توجه داشته باشید که، چون این معیار پس از شروع جمع‌آوری داده‌های ما منتشر شد، بعداً به باتری نظرسنجی اضافه شد و توسط زیرنمونه کوچک‌تری از شرکت‌کنندگان تکمیل شد (N = 153).

نگرش نسبت به ظاهر (شفر و همکاران،2015)

ما از دو خرده معیار درونی سازی (10 گویه) از پرسشنامه نگرش های اجتماعی-فرهنگی نسبت به ظاهر 4 (SATAQ-4) برای اندازه گیری دو مؤلفه ظاهر استفاده کردیم. به طور خاص، از شرکت کنندگان خواسته شد که ترجیح خود را لاغر بودن ارزیابی کنندبا چربی بدن کم و همچنین ترجیح آنها به عضلانی/ورزشی بودن. از شرکت کنندگان خواسته شد که به موارد در معیار لیکرت 5 درجه ای که از 1 (قطعاً مخالفم) تا 5 (قطعاً موافقم) تثبیت شده بود، رتبه بندی کنند. نمرات ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها برای هر خرده معیار ایجاد شد. برآورد سازگاری داخلی در نمونه فعلی برای لاغر/کم چربی 0.81 و .89 برای عضلانی/ورزشی بود.

شی‌ء‌ انگاری جنسی بین فردی (دیویدسون و همکاران،2013; کوزی و همکاران،2007)

معیار عینی‌سازی جنسی بین‌فردی (ISOS) فرکانس‌هایی را نشان می‌دهد که پاسخ‌دهنده به خاطر می‌آورد که شیء‌انگاری جنسی توسط دیگران را از طریق نگاه کردن به بدن، اظهارنظرهای بدن و پیشرفت های جنسی ناخواسته تجربه کرده است. ما تصمیم گرفتیم از دو نمره از ISOS استفاده کنیم که به طور معتبر برای زنان و مردان قابل مقایسه است برای ارزیابی دفعاتی که شرکت‌کنندگان در آن درک می‌کنند که از نظر جنسی توسط دیگران عینیت می‌یابند (غیر جنسیتی). به طور خاص، و مطابق با پیشنهادات Gervais و همکاران. (2018ما تصمیم گرفتیم که زیرمعیار ارزیابی بدن اصلی را امتیاز ندهیم، زیرا ویژگی های روانسنجی ثابتی را هم برای زنان و هم برای مردان نشان نداده است. به این ترتیب، ما از میانگین کل نمره و همچنین زیر امتیاز پیشرفت های جنسی ناخواسته برای اندازه گیری ادراک از عینیت یافتن جنسی استفاده کردیم. از آنجا که معیار پیشرفت های جنسی ناخواسته شامل موارد مربوط به لمس و آزار و اذیت بدون رضایت است، اساساً معیاری برای قربانی تجاوز جنسی است، طبق تعریف در ایالات متحده آمریکا و استرالیا (اداره آمار استرالیا،2018; دفتر خشونت علیه زنان،2020). یک مورد در جمله بندی آن متفاوت بود (سینه/

سینه ها) برای مردان و زنان. از شرکت‌کنندگان خواسته شد که به موارد در معیار لیکرت 5 درجه‌ای که از 1 (هرگز) تا 5 (تقریباً همیشه) تثبیت شده بود، امتیاز دهند. نمرات ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها ایجاد شد. برآورد سازگاری داخلی در نمونه فعلی برای زیرمعیار پیشرفت های ناخواسته بود

0.86/0.84 (زنان/مردان) و 94/0.90 (زنان/مردان) برای میانگین کل نمره.

عزت نفس ظاهری (هیترتون و پولیوی،1991)

عزت نفس ظاهری با استفاده از یک خرده معیار 6 ماده ای از معیار عزت نفس دولتی (SESS) اندازه گیری شد. این معیار درک پاسخ دهندگان از ظاهر خود را به عنوان وزن، جذابیت ورضایت بدن از شرکت‌کنندگان خواسته شد که به موارد در معیار لیکرت 5 درجه‌ای که از 1 (اصلاً) تا 5 (بسیار عالی) تثبیت شده بود، امتیاز دهند. نمرات ترکیبی با استفاده از مجموع رتبه بندی آیتم ها ایجاد شد. برآورد سازگاری داخلی در نمونه فعلی 0.88 بود.

هیجان طلبی (هول و همکاران،2002)

معیار هیجان طلبی مختصر (BSSS) تفاوت‌های فردی در تمایل به هیجان طلبی را نشان می‌دهد. این 8 مورداندازه گیری خود گزارشی از فرم V معیار 40 ماده ای احساس جستجو اقتباس شده است. کسانی که در این معیار امتیاز بالایی کسب می کنند، به احتمال زیاد درگیر رفتارهای پرخطر هستند. از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا موارد را در معیار لیکرت 5 درجه‌ای که از 1 (کاملاً مخالفم) تا 5 (کاملاً موافقم) تثبیت شده بود، رتبه‌بندی کنند. یک امتیاز ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها ایجاد شد. برآورد سازگاری داخلی در نمونه فعلی 0.81 بود.

استفاده از پورنوگرافی

از شرکت کنندگان خواسته شد تا چند روز در هفته را گزارش دهندبه طور متوسط ​​آنها در ماه گذشته از پورنوگرافی استفاده کردند. همچنین از آنها خواسته شد (در دقیقه) تخمین بزنند که به طور متوسط ​​در آن روزها چقدر زمان صرف استفاده از پورنوگرافی کرده اند. ضرب کردن پاسخ‌های این دو سؤال، تخمین هفتگی استفاده از پورنوگرافی را در چند دقیقه به دست آورد. پورنوگرافی برای شرکت کنندگان به عنوان «هر نوع ماده ای که با هدف ایجاد یا تقویت احساسات یا افکار جنسی شما به طور همزمان انجام می شود، تعریف شد. این مطالب ممکن است شامل قرار گرفتن در معرض صریح و/یا توصیف اندام تناسلی انسان و/یا اعمال جنسی واضح و صریح انسان مانند آمیزش واژینال، آمیزش مقعدی، رابطه جنسی دهانی، خودارضایی، اسارت، سادومازوخیسم و/یا تجاوز جنسی باشد.

نگرش های نسبت دادن تقصیر تجاوز جنسی

ما سه خرده معیار را از معیار پذیرش باورغلط تجاوز جنسی ایلینوی انتخاب کردیم (پین و همکاران،1999) اندازه گیری تمایل به سرزنش قربانیان زن (مثلاً بسیاری از زنان پنهانی تمایل به تجاوز جنسی دارند) و تبرئه مجرمان مرد (مثلاً تجاوز به عنف اتفاق می افتد)وقتی میل جنسی مرد از کنترل خارج می شود) تجاوز جنسی.

به طور خاص، آیتم‌هایی از خرده معیار‌های سرزنش قربانی «او آن را خواست» (SA) و «او آن را می‌خواست» (WI)، و همچنین زیر معیار تبرئه مرتکب «او قصد نداشت» (MT) توسط رتبه‌بندی شد. شرکت کنندگان از 1 (اصلا موافق نیستم) تا 7 (بسیار موافقم). نمرات ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها در هر خرده معیار ایجاد شد. همه خرده معیار ها سازگاری درونی قابل قبولی را نشان دادند (SA-.88؛ WI-.85؛ MT-.80). مطابق با تایید اخلاقی ما، به شرکت کنندگان پیشنهاد شد که از این موارد انصراف دهند (25 شرکت کننده).

ارتباطوضعیت

از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا وضعیت رابطه خود را از میان طیف وسیعی از گزینه‌ها (مثلاً بلندمدت، کوتاه‌مدت، متاهل، رابطه واقعی یا ازدواج‌مانند، مجرد) انتخاب کنند، اینها به یک نمره دوگانه تبدیل شدند تا دو دسته را نشان دهند(دارای رابطه با جنس مخالف یا مجرد). توجه داشته باشید که ما افرادی را که «دیگر» را برای وضعیت خود انتخاب کرده بودند، از تجزیه و تحلیل روابط حذف کردیم (N = 22).

لذت از رابطه جنسی (لیس و همکاران،2011)

شرکت کنندگان زن 8 مورد لذت جنسی را تکمیل کردند.معیار alization (ESS) برای تعیین میزان لذت بردن آنها از "احساس سکسی" و ارتقای بدن خود به مردان برای توجه آنها. از شرکت‌کنندگان خواسته شد به موارد در معیار لیکرت 5 درجه‌ای که از 1 (کاملاً مخالفم) تا 5 (کاملاً موافقم) تثبیت شده بود، امتیاز دهند. یک امتیاز ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها ایجاد شد. برآورد سازگاری داخلی در نمونه فعلی 90/0 بود. از آنجایی که این موارد فقط برای استفاده در زنان تأیید شده است، فقط داده‌های شرکت‌کنندگان زن گزارش شده است. این معیار همچنین به جمع‌آوری داده‌ها در قسمتی از طریق (N = 134) اضافه شد.

بدن شرم و مراقبت (مرادی و وارنس،2017)

شرکت‌کنندگان زن دو زیرمعیار اصلاح‌شده (13 مورد) را از معیار آگاهی بدن عینیت‌یافته (OBCS؛ McKinley & Hyde) تکمیل کردند.1996) که میزان مشارکت پاسخ دهندگان در نظارت بر بدن و بدن خود را ارزیابی می کندشرمندگی که در رابطه با بدن خود تجربه می کنند. از شرکت کنندگان خواسته شد که به موارد در معیار لیکرت 7 درجه ای که از 1 (کاملاً مخالفم) تا 7 (کاملاً موافقم) تثبیت شده بود، امتیاز دهند. نمرات ترکیبی با استفاده از میانگین رتبه بندی آیتم ها برای هر خرده معیار ایجاد شد. همسانی درونی در نمونه فعلی برای شرم بدن 84/0 و برای نظارت 84/0 بود. از آنجایی که این موارد فقط برای استفاده در زنان تأیید شده است، فقط داده‌های شرکت‌کنندگان زن گزارش شده است.

روش

تراکت و تبلیغات دیجیتالبرای مجموعه آزمون نظرسنجی بر روی تابلوهای اطلاع رسانی دانشگاه و جامعه قرار داده شد

مطالعه نیز گنجانده شدبه عنوان بخشی از طرح اعتباری تحقیقات روانشناسی در مقطع کارشناسی. شرکت‌کنندگان مستقیماً به پیوند نظرسنجی در صفحات وب دسترسی داشتند، از یک کد QR در آگهی‌های چاپی استفاده کردند، یا برای نویسنده اصلی پیوند نظرسنجی را ایمیل کردند. پس از دسترسی به نظرسنجی، شرکت کنندگان رضایت آگاهانه ارائه کردند و سپس یک بلوک اولیه حاوی سؤالاتی را برای ثبت اطلاعات جمعیتی (به عنوان مثال، سن، جنسیت، گرایش جنسی)، وضعیت روابط، و استفاده از پورنوگرافی تکمیل کردند. پس از این بلوک اولیه، تمام اقدامات دیگر به ترتیب تصادفی متوازن ارائه شدند تا هرگونه اثرات احتمالی نظم را کاهش دهند. میانگین زمان تکمیل 27 دقیقه بود. شرکت‌کنندگان پس از اتمام دوره اعتبار دوره یا ورود به قرعه‌کشی جایزه کارت هدیه را دریافت کردند.

تحلیل داده ها

تمام تجزیه و تحلیل های توصیف شده به طور جداگانه برای شرکت کنندگان زن و مرد انجام شد. در نیمی از هر نمونه جنسیتی، یک EFA با استفاده از تخمین حداکثر احتمال و چرخش مورب (مصرف مستقیم) برای بررسی ساختار عامل و تعیین حفظ آیتم انجام شد. چندین معیار برای راهنمایی تعداد فاکتورهای استخراج شده در هر تکرار EFA استفاده شد. اینها شامل بررسی یک طرح داستانی (کاتل،1966; فلوید و ویدامن،1995قانون قیصر-گاتمن (مقدارهای ویژهمساوی یا بزرگتر از 1) (گاتمن،1954; قیصر،1960، و تجزیه و تحلیل موازی (مقایسه مقادیر ویژهبه آنهایی که از مجموعه داده های تولید شده به طور تصادفی به دست می آیند) (Horn,1965). قبل از EFA، اقلام بدون حداقل یک همبستگی بین آیتمی 0.3 یا بیشتر ابتدا حذف شدند. پس از هر بار تکرار EFA، موارد با بارگذاری اولیه کمتر از 0.3 حذف شدند (Floyd & Widaman،1995). موارد با بارگذاری متقاطع نیز حذف شدند (به عنوان مثال، بارگذاری عامل ثانویه 0.3 یا بالاتر یا اختلاف بارگذاری 0.2 یا کمتر) (Schaefer et al.,2015). علاوه بر این، عوامل بارگذاری شده توسط دو یا کمتر از آیتم‌ها حذف شدند تا اطمینان حاصل شود که عوامل نهایی ثبات کافی را ارائه می‌دهند (یعنی 3 یا بیشتر در هر عامل) (Floyd & Widaman,1995). در طول فرآیند حذف آیتم، ما همچنین قصد داشتیم آن را حفظ کنیمموارد سازگار برای زنان و مردان، اگر با حداقل حذف قابل دستیابی باشد.

در نیمه باقی مانده از هر نمونه جنسیتی، CFA بود

با استفاده از برآورد حداکثر احتمال برای تایید ساختار عاملی پیشنهاد شده توسط EFA انجام شد. طبق توصیه شوماکر و لومکس (2010برای ارزیابی مدل از چندین شاخص برازش مدل استفاده شد. اینها RMSEA، SRMR بودند،و CFI. RMSEA ≤ 0.08، SRMR ≤ 0.05 و CFI ≥ 0.90 برای نشان دادن تناسب قابل قبول تفسیر شدند (Byrne,2013; هو و بنتلر،1999; شوماکر و لومکس،2010).

همسانی درونی خرده معیار های حاصل با استفاده از آلفای کرونباخ ارزیابی شد. مقادیر آلفای 70/0 یا بالاتر قابل قبول در نظر گرفته شد (Nunnally & Bernstein,1994). هم زمانو روایی همگرا با استفاده از همبستگی های پیرسون بین معیار های توجه بصری به اندام و معیارهای نگرش ها، ترجیحات و رفتارهای بدن (ISOS-P، ISOS، SATAQ-4،

SESS)، هیجان طلبی (BSSS)، استفاده از پورنوگرافی، و نگرش های تجاوز جنسی (IRMAS). ما از آزمون‌های t نمونه مستقل برای تعیین کمیت تفاوت‌های وضعیت رابطه در تحریک «نگاه هیز» و بدن به طور جداگانه برای زنان و مردان استفاده کردیم. همه همبستگی-ضرایب عملکرد برای ناقص تصحیح شد (تضعیف شد).قابلیت اطمینان با استفاده از روش توصیف شده توسط کراکر و آلژینا (1986) که از آن زمان با استفاده از مدل سازی پنهان (فن،2003). در راستای توصیه‌هایی که محققان برای تفاوت‌های فردی که از متاآنالیز به دست آمده بودند، تفسیر کردیم.rمقادیر 0.10، 0.20، و 0.30 به ترتیب نسبتاً کوچک، معمولی و نسبتاً بزرگ هستند (Gignac & Szodorai،2016).

نتایج و بحث

تحلیل عاملی اکتشافی: زنان

قبل از انجام EFA، دو مورد برای موقعیت حذف شدبررسی همبستگی بین آیتم های کم (<.30). EFA اولیه چهار مقدار ویژه بالاتر از یک با تجزیه و تحلیل موازی نشان می دهد که هفت عامل را پیشنهاد می کند و نمودار اسکری دو عامل را پیشنهاد می کند. استخراج 7 عاملی بسیار نامشخص بود، بنابراین یک EFA استخراج چهار عاملی انجام شد. پس از حذف هفت مورد با بارگذاری اولیه یا متقاطع کم، چهار عامل کمی واضح تر به دست آمد. چهار آیتم در فاکتور چهارم حذف شدند زیرا این عامل دارای یک آیتم با بار اولیه نسبتا کم (.33) بود و حذف این آیتم باعث شد فاکتور با مقدار ویژه کمتر از یک باشد. EFA بعدی با محلول سه عاملی به دست آمد اما هنوز شفافیت نداشت. برای کمک به بهبود راه حل، و به نفع افزایش قوام نظری، موارد را به دقت بررسی کردیم تا 11 مورد را با جمله بندی نامطلوب حذف کنیم یا کمتر مستقیماً با اقدامات تشویق کننده نگاه به خود یا خیره شدن به دیگران مرتبط بودند. . به دنبال این استثنائات، تجزیه و تحلیل موازی و بازرسی اسکری هر دو راه حل دو عاملی واضح تری را تولید کردند که با حذف دو مورد بارگذاری متقاطع، بیشتر بهبود یافت. در نهایت، ما هشت مورد را که بارهای عاملی کمتر از . معیار جلب توجه بصری به اندام 32.3 درصد از واریانس و معیار نافذ توجه بصری به اندام 21.2 درصد از واریانس را به خود اختصاص دادند.

تحلیل عاملی اکتشافی: مردان

قبل از انجام EFA، دو مورد برای موقعیت حذف شدبررسی همبستگی بین آیتم های کم (<.30). EFA اولیه چهار مقدار ویژه بالاتر از یک را با تجزیه و تحلیل موازی که پنج عامل را پیشنهاد می کند و نمودار اسکری چهار عامل را پیشنهاد می کند. استخراج پنج عاملی بسیار نامشخص بود، و تنها دو موردی که به اندازه کافی روی عامل پنجم بارگذاری می‌شدند نیز حذف شدند، زیرا این برای تشکیل یک معیار فرعی کافی نبود. EFA چهار عاملی انجام شد و به دنبال حذف 9 مورد با پایین

بارگذاری اولیه یا متقاطع، چهار عامل کمی واضح تر به دست آمد. در راستای هدف یافتن عواملی با آیتم های معادل زنان، همان چهار گویه در عامل چهارم حذف شد. EFA با یک راه حل سه عاملی شفاف تر به دست آمد. به منظور افزایش قوام، ما همان موارد (هشت) را حذف کردیم که برای زنان با عبارت‌های نامطلوب یا کمتر ارتباط مستقیمی با اقدامات تشویقی نگاه کردن به خود یا خیره شدن به دیگران داشت. به دنبال این استثنائات، تجزیه و تحلیل موازی و بازرسی اسکری هر دو راه حل سه عاملی واضح تری را تولید کردند که با حذف دو مورد بارگذاری متقاطع، بیشتر بهبود یافت. در نهایت، ما سه مورد را که بارهای عاملی کمتر از 0.50 داشتند که 18 مورد را در سه عامل به جا گذاشت، کنار گذاشتیم. علاوه بر دو عامل مشابه یافت شده برای زنان، ما شواهدی برای عامل سوم در مردان یافتیم که مربوط به تحمل یا لذت بردن از توجه بصری به اندام دیگران است. قوی ترین دو عامل تحت عنوان «جلب توجه بصری به اندام» (8 مورد) و «نگاه هیز» (6 مورد) و عامل سوم با عنوان «تحمل توجه بصری به اندام» (4 مورد) بود. معیار جلب توجه بصری به اندام 73/25 درصد از واریانس، معیار «نگاه هیز» 12/19 درصد از واریانس و معیار تحمل توجه بصری به اندام 05/11 درصد از واریانس را به خود اختصاص دادند.

در راستای اهداف پژوهش، موارد را مورد بررسی قرار دادیم

توسط EFA برای زنان و مردان پیشنهاد شده است تا تعیین کنند که آیا استثناهای بیشتر به موارد ثابت در Body Gaze Provocation و Pervasive Body Gaze اجازه می دهد یا خیر.خرده معیار ها برای هر جنسیت از آنجایی که در این دو معیار تنها دو گویه منحصر به فرد برای هر جنسیت وجود داشت، و برای افزایش کاربرد معیار ها برای امکان مقایسه معنادار بین زنان و مردان، دو مورد را از زیر معیار تحریک برای زنان حذف کردیم.

و یک مورد از هر یک از این خرده معیار ها برای مردان. این باعث شد که پنج ماده در معیار فراگیر و هفت مورد در معیار تحریک باقی بماند. این تعدیل جزئی تأثیر معکوس بر واریانسی که در هنگام تجزیه و تحلیل مجدد راه حل دو عاملی از طریق EFA برای زنان (53.5٪ به 54.3٪) و مردان (52.9٪ افزایش به 55.3٪) اختصاص داده شد، نداشت. به دنبال این تعدیل ها، اقلام رایج (راه حل های دو عاملی) بین زنان و مردان و بارهای عاملی و مقادیر ویژه آنها در جدول ارائه شده است.1. این عوامل دارای همبستگی متوسط ​​تا زیاد بودند(rmen = 0.29، rwomen = 0.55). اقلام و بارهای محلول سه عاملی در مردان در مواد تکمیلی عرضه شده است. این نتایج از این فرضیه (H1) حمایت می کند که دو عامل معادل همبسته برای اندازه گیری «نگاه هیز» و جلب توجه به بدن در زنان و مردان ظاهر می شوند.

تحلیل عاملی تاییدی: زنان

موارد شناسایی شده برای زنان در معرض تحلیل عاملی تأییدی برآورد حداکثر احتمال در نمونه مستقل زنان قرار گرفتند. مدل دو عاملی قابل قبول بود، اما پایین تر از استانداردهای عالی و مناسب، χ2(53) = 186.44، p <.001،RMSEA = 0.08، SRMR = 0.05، و CFI = 0.93. مقایسه راه‌حل تک عاملی با موارد مشابه در زنان، تناسب بسیار ضعیف‌تری را نشان داد، χ2(53) = 342.16، p <.001، RMSEA = 0.12، SRMR = 0.07، و CFI = 0.84. مقادیر AIC همچنین نشان داد که مدل دو عاملی (AIC = 9576) نسبت به مدل تک عاملی (AIC = 9765) برتری دارد.

📷📷میز 1بارهای عاملی و مقادیر ویژه به دست آمده با استفاده از تخمین حداکثر درستنمایی با چرخش مستقیمItemFactor بارگیری ها

جلب توجه بصری به اندام بدن فراگیر

خیره شدن

زنان

مردان

زنان

مردان

1. حتی اگر لباس هایم نمایان نباشد، باز هم سعی می کنم توجه را به بدنم جلب کنم

.87

.86

– .12

.01

2. سعی می کنم طوری رفتار کنم که توجه به بدنم جلب شود

.73

.70

– 0.01

.01

3. اگر متوجه شدم مرد/زنی جذاب به بدن من نگاه می کند، سعی می کنم توجه او را در آنجا حفظ کنم

.71

.62

.12

.14

4. مهم نیست کجا هستم، معمولاً لباس های آشکار می پوشم

.68

.77

– 0.07

– .15

5. من عمداً خودم را در موقعیتی قرار می دهم تا به مردان/زنان دید بهتری نسبت به بدنم بدهم

66

.77

.14

.04

6. اگر من لباس آشکار می پوشم به این دلیل است که می خواهم توجه مردان/زنان را به خود جلب کنم

.61

.54

.11

.12

7. گاهی اوقات قسمت هایی از بدنم را لمس می کنم تا توجه مردان/زنان را جلب کنم

.58

.72

.09

.00

8. حتی اگر لباس مرد/زن آشکار نباشد، باز هم سعی می کنم به بدن او نگاه کنم.

– 0.05

– 0.07

.85

.85

9. مهم نیست کجا هستم، معمولاً متوجه می شوم که به بدن مردان/زنان نگاه می کنم

.01

.08

.85

.84

10. هنگامی که متوجه بدن یک مرد/زن جذاب می شوم، مشکل نگاه نکردن به آن را دارم

0.03

.10

.70

66

11. من عمداً خودم را در موقعیت قرار می دهم تا دید بهتری از بدن مردان/زنان داشته باشم

.08

.18

.67

.65

12. من اغلب به بدن مردان/زنان نگاه می کنم در حالی که آنها نمی دانند من به آنها نگاه می کنم.

.04

– .12

.65

.82

مقادیر ویژه

5.08

4.79

1.17

2.18

آلفای کرونباخ

.88

.88

.87

.88

بارگذاری عاملی ≥ 0.50 با خط پررنگ.

تحلیل عاملی تاییدی: مردان

آیتم های شناسایی شده برای مردان در معرض تحلیل عاملی تأییدی برآورد احتمال حداکثری در نمونه مستقل مردان قرار گرفتند. مدل سه عاملی برای مردان به حد قابل قبولی دست یافت، اما زیر استانداردهای عالی و مناسب بود χ2(101) = 165.05، p <.001، RMSEA = 0.07، SRMR = 0.06، و

CFI = 0.95. مقایسه راه حل تک عاملی با موارد مشابه با راه حل سه عاملی یافت شده برای مردان، تناسب بسیار ضعیف تری را نشان داد، χ2(77) = 390.85، p <.001، RMSEA = 0.17، SRMR = 0.12، و CFI = .70. با توجه به مقادیر AIC، مدل سه عاملی برازش نسبتاً بهتری (5671) با یک جایگزین تک عاملی (6070) نشان داد. با استفاده از موارد مشابه به عنوان راه حل دو عاملی یافت شده در زنان نیز تناسب قابل قبولی بدست آورد، χ2(53) = 91.17، p <.001، RMSEA = 0.07، SRMR = 0.05، و

CFI = 0.96. مقایسه راه حل تک عاملی با موارد مشابه راه حل دو عاملی در زنان و مردان نشان دادتناسب بسیار ضعیف تر، χ2(54) = 327.51، p <.001، RMSEA = 0.19،

ورزشی) و همچنین میانگین کلی ISOS. هیجان طلبی، همبستگی های مثبت معمولی تا نسبتاً بزرگ را با جلب توجه در زنان و مردان به همراه داشت. استفاده از پورنوگرافی همبستگی مثبت معمولی تا نسبتاً بزرگی را با جلب توجه بصری به اندام در میان زنان و مردان به همراه داشت. خرده معیار‌های IRMAS مقصر قربانی («او آن را می‌خواست»؛ «او آن را درخواست کرد») همبستگی‌های مثبت معمولی تا نسبتاً بزرگ را با هر دو زیرمعیار تحریک و فراگیر نشان داد. عزت نفس ظاهری با هیچ یک از خرده معیار های توجه بصری به اندام در زنان یا مردان ارتباط نداشت.

الگوی همبستگی‌هایی که در بالا توضیح داده شد، تا حد زیادی از این فرضیه (H3) حمایت می‌کند که در زنان و مردان بین «نگاه هیز»، معیار توجه بصری به اندام ISOS(P) و باور غلط تجاوز جنسی ارتباط مثبت وجود دارد.

جدول 2آمار توصیفی، برآورد سازگاری داخلی وهمبستگی اعتبار همگرا

📷

📷SRMR = 0.13 و CFI = 0.72. با توجه به مقادیر AIC،

مدل دو عاملی (4202) نسبتاً بهتر نشان داده است

توجه بصری به اندامتحریک

«نگاه هیز»

📷

متناسب با یک جایگزین تک عاملی (4436). به این ترتیب، مدل مناسب است

نتایج نشان می دهد که یک مدل دوعاملی قابل قبول وجود دارداقلام قابل مقایسه برای زنان و مردان، و همچنین یک مدل سه عاملی قابل قبول فقط برای مردان وجود دارد. از آنجایی که تحلیل‌های باقی‌مانده ما عمدتاً بر تفاوت‌های جنسیتی متضاد در آمار توصیفی و همبستگی متمرکز بود، ما بر روی خرده معیار‌های مشتق‌شده از مدل‌های دو عاملی در زنان و مردان تمرکز کرده‌ایم زیرا این مدل‌ها از نظر آماری به بهترین وجه پشتیبانی می‌شوند و بیشترین کاربرد را برای محققان علاقه‌مند به مقایسه جنسیتی ارائه می‌دهند. . این نتایج از این فرضیه (H2) حمایت می کند که برازش مدل قابل قبول هم برای زنان و هم برای مردان به دست می آید.

سازگاری داخلی، روایی همزمان و همگرا

نمونه های EFA و CFA برای هر جنس دوباره ترکیب شدندبرای برآورد آمار توصیفی، سازگاری های درونی و همبستگی های پیرسون با معیارهای همگرا. این مقادیر به طور جداگانه برای زنان و مردان در جدول گزارش شده است2. همانطور که در جدول مشاهده می شود2مردان برای جلب توجه بصری به اندام و «نگاه هیز» به بدن امتیاز بالاتری نسبت به زنان کسب کردند. چه زمانیدر مقایسه آماری (واریانس‌های برابر فرض نشده است)، هر دو تفاوت معنی‌دار بود (001/0p<)، اما اندازه اثر برای معیار «نگاه هیز» (81/0=d) بزرگ‌تر از معیار جلب توجه بصری به اندام (d) بود. = 0.46). تخمین آلفا عالی بود

برای هر دو خرده معیار در بین جنسیت ها.

پیشرفت ها

📷 Translated from English to Persian - www.onlinedoctranslator.com

آلیزاسیون

حجاب

زنان مردانه زنان مردانه

علاوه بر این، در جدول2برای هر دو جنس، همبستگی مثبت نسبتا زیادی بین معیار توجه بصری به اندام ISOS-P و معیار توجه بصری به اندام فراگیر وجود داشت. در زنان، همبستگی نسبتاً زیادی بین خرده معیار‌های توجه بصری به اندام و لذت جنسی مشاهده شد. در مردان، همبستگی مثبت نسبتا زیادی بین جلب توجه بصری به اندام و SATAC (عضله/

📷

ISOS-Pمعیار عینی‌سازی جنسی بین‌فردی (تعین)، پرسش‌نامه نگرش‌های اجتماعی فرهنگی SATAQ4 نسبت به ظاهر، معیار پذیرش باور غلط تجاوز جنسی IRMAS ایلینوی، معیار آگاهی بدن عینیت‌یافته OBCS. استفاده از پورنوگرافی بر حسب دقیقه در هفته اندازه گیری می شود. اندازه افکت های معمولی (20/0 تا نسبتاً بزرگ (30+) به صورت پررنگ. همبستگی ها برای قابلیت اطمینان ناقص تصحیح شد (به جز برای استفاده از پورنوگرافی). به دلیل انحراف مثبت، همبستگی با پورنوگرافی با استفاده از اسپیرمن رو تخمین زده شد

نگرش های. با این حال، استفاده از پورنوگرافی با «نگاه هیز» ارتباطی نداشت. فرضیه 4 تنها تا حدی مورد حمایت قرار گرفت زیرا هیچ ارتباطی بین جلب توجه بصری به اندام و عزت نفس ظاهری برای زنان یا مردان وجود نداشت. با این حال، جلب توجه به بدن با نگرش‌های بدن (عضلانی/ورزشی)، ادراکات عینی شدن جنسی (ISOS)، استفاده از پورنوگرافی، و هیجان طلبی برای مردان همبستگی مثبت داشت. برای زنان، ارتباط مثبت مشابهی بین جلب توجه بصری به اندام، استفاده از پورنوگرافی، هیجان طلبی، نگرش بدن (نظارت) و لذت بردن از جنسیت وجود داشت. در نهایت و همانطور که در شکل 1 مشاهده می شود.1، فرضیه 5 فقط برای زنان پشتیبانی شد زیرا زنان مجرد بیشتر از زنان شریک زندگی درگیر رفتارهای «نگاه هیز» (0.001, d = 0.60) و جلب توجه بصری به اندام (001/0 > p, 40/0 d) بودند. . هنگام مقایسه مردان مجرد و مردان شریک زندگی، هیچ تفاوتی در «نگاه هیز» آنها (0.09 = 0.45، d = 0.09) و رفتارهای تحریک کننده توجه بصری به اندام آنها (0.30 = p، 0.12 = d) وجود نداشت. تفسیر بیشتر این یافته ها در بحث کلی ارائه خواهد شد.

گام بعدی در تأیید ترازوهای جدید توجه بصری به اندام بود

برای تعیین ارتباط آنها با حرکات چشم با استفاده از فناوری ردیابی چشم، و همچنین قابلیت اطمینان تست-آزمون مجدد آنها. در حالی که مطالعه 2 اساساً برای اعتبارسنجی بیشتر معیار های فراگیر و تحریک آمیز طراحی شده بود، همچنین فرصتی را برای بررسی الگوهای کلی طرز نگاه زن و مرد ارائه داد و در عین حال به بررسی ارتباط بین استفاده از پورنوگرافی، نگرش پذیرش باور غلط تجاوز جنسی با خود ادامه داد. -طرز نگاه گزارش شده و به طور عینی اندازه گیری شده است. پیش‌بینی می‌شد که ارتباط میان این اقدامات برای ادامه توسعه یک چارچوب نظری برای عینیت‌سازی جنسی ارزشمند باشد. توجه داشته باشید که ما برای تخمین ترجیحات نگاه به بدن از دو معیار نگاه عینی استفاده کردیم، یکی معیار مطلق (زمان نگاه کردن به بدن) و دیگری یک معیار نسبی (زمانی که صرف نگاه کردن به بدن نسبت به سر یا سر می شود). نگاه معطوف به اندام بدن). در مطالعات قبلی از معیارهای مطلق و نسبی استفاده شده است (به عنوان مثال، Bareket و همکاران،2018; جروایس و همکاران،2013; هولت و همکاران،2019; کارسای و همکاران،2018)، و ما

امیدوار بود که بتواند بر کاربرد نسبی آنها برای همبستگی با نگرش های شی‌ء‌ انگارانه جنسی روشن شود. به این ترتیب، فرضیه های زیر برای مطالعه 2 ارائه شد:

H1مطابق با تحقیقات قبلی (لیکینز و همکاران،2008; تعداد-منما و همکاران،2012انتظار می‌رفت که مردان وقتی با تصاویری از (الف) سوژه‌های زن نیمه‌پوشیده ارائه می‌شوند، نگاهی سوگیرانه (نسبت به سر) از خود نشان دهند. در مقابل، از مردان انتظار می‌رفت که هنگام ارائه تصاویری از (ب) سوژه‌های زن یا مرد کاملاً لباس پوشیده، نگاهی سوگیرانه از خود نشان دهند.

H2مطابق با تحقیقات قبلی (لیکینز و همکاران،2008; تعداد-منما و همکاران،2012انتظار می‌رفت که زنان وقتی با (الف) زنان نیمه‌پوشیده روبرو می‌شوند، نگاهی سوگیرانه (نسبت به سر) نشان دهند. در مقابل، از زنان انتظار می‌رفت که هنگام ارائه تصاویری از سر، نگاهی سوگیرانه از خود نشان دهند

ب) زنان یا مردان با لباس کامل.

H3انتظار می رفت که نگاه مطلق به بدن برای شرایط نیمه لباس به طور کلی بیشتر باشد، اما این تأثیر برای مردان زمانی که با سوژه های زن نیمه پوشیده (در مقایسه با زنان و شرایط کاملاً پوشیده در مقایسه با زنان) قوی تر است. یعنی یک اثر متقابل بین نوع لباس، جنسیت شرکت کننده و جنسیت موضوع مورد انتظار بود.

H4انتظار می رفت رفتار «نگاه هیز» با هم ارتباط داشته باشدبه طور مثبت با رفتار نگرش بدنی سوگیرانه و مطلقدر (الف) مردان نسبت به افراد زن و در (ب) زنان نسبت به افراد مرد.

H5انتظار می رفت رفتار «نگاه هیز» با هم ارتباط داشته باشدبا نگرش پذیرش باور غلط تجاوز و استفاده از پورنوگرافی در زنان و مردان.

H6نگاه مطلق بدن و نگاه معطوف به اندام بدن انتظار می رفتبرای ارتباط با نگرش های پذیرش باور غلط تجاوز و استفاده از پورنوگرافی در زنان و مردان.

📷عکس. 1 منظور داشتنفراگیرو 5

نمرات تحریک آمیز گزارش شده است

به طور جداگانه برای وضعیت رابطه

وجنسیت شرکت کننده خطا 4

میله ها 95 درصد اطمینان را نشان می دهند

فواصل 3

2

1

H7انتظار می‌رفت که خرده معیار‌های نگاه تحریک‌آمیز و فراگیر، پایایی آزمون-آزمون مجدد قابل قبولی را نشان دهند (>.50).

مطالعه2روششركت كنندگان

شرکت‌کنندگان دگرجنس‌گرای خود گزارش‌دهنده (N = 172) از نمونه مطالعه 1 انتخاب شدند. از این شرکت کنندگان، 167 نفر (96 زن، 71 مرد) برای تجزیه و تحلیل نگاه نگهداری شدند و در محدوده سنی 18 تا 61 سال قرار گرفتند (M = 29.83، SD = 9.39). تفاوتی در سن (31/0 = p) بین مردان (97/28 = M، 25/9 = انحراف معیار) و زنان (47/30 = M، 49/9 = SD) وجود نداشت.

مواد

ردیابی چشم تصویرسازی

عکس‌های استودیویی با وضوح بالا از افراد زن و مرد از کتابخانه Shutterstock خریداری شد. (شناسه‌های تصویر در مواد تکمیلی، shutter-stock.com ارائه شده‌اند.) سوژه‌ها تنها در صورتی انتخاب شدند که در دو عکس مطابقت مناسب ظاهر شوند (نمایه تمام جلوی بدن، ویژگی‌های قابل مشاهده صورت، وضعیت بدنی مشابه، و عدم وجود تکیه‌گاه) اما متفاوت بودند. - در لباس خود (تا حدی و به طور کامل لباس پوشیده شده). به طور خاص، عکس‌های نیمه‌پوشیده، سوژه‌ها را با لباس شنا، لباس زیر یا بدون پیراهن (مردان) و عکس‌های کاملاً لباس پوشیده، سوژه‌ها را در لباس‌های غیررسمی یا رسمی به تصویر می‌کشند. با استفاده از این معیارها، پنج آزمودنی زن و پنج آزمودنی مرد برای هر شرایط تصویر به دست آمد که در مجموع 20 تصویر در ابعاد 6.6 × 25 سانتی متر نمایش داده شد (زاویه دید (VA) 5.90 ○ افقی و 22.10 ○ عمودی). حالات چهره در صورت لزوم با استفاده از فتوشاپ همگن می‌شوند تا اطمینان حاصل شود که هر سوژه در تصاویر کاملاً پوشیده و جزئی مربوطه قابل مقایسه است (مثلاً به شکل 2 مراجعه کنید).2). با توجه به نسبت‌های بدنی متفاوت بین شخصیت‌ها، اندازه‌های تصویر با توجه به ابعاد سر (2.4 × 3.4 سانتی‌متر یا 2.15 ○ افقی و 3.04 ○ VA عمودی) استاندارد شد. دو حوزه مورد علاقه (AOI) برای هر موضوع (سر و بدن) تعریف شد. سر AOI شامل قسمت بالای سر، مو و صورت تا چانه است. بدن AOI کل ناحیه زیر چانه را شامل می شود.

ردیابی چشم

داده های نگاه در فرکانس 30 هرتز با استفاده از ردیاب چشمی Tobii مبتنی بر صفحه نمایش (X2-30) با دقت 0.4 درجه و وضوح فضایی 0.32 درجه نمونه برداری شد و در پایه یک صفحه LCD 20 اینچی نصب شد. سوژه های زن و مرد با استفاده از نرم افزار Tobii Pro Studio بر روی سیستم عامل ویندوز 7 نمایش داده شدند. تثبیت ها

با استفاده از سرعت Tobii به عنوان نمونه های نگاه متوالی زیر سرعت 30○/s برای حداقل مدت زمان 100 میلی ثانیه تعریف شد.فیلتر شناسایی آستانه (I-VT). به منظور بررسیدرجه پردازش توجه به سر و بدن به صورت جداگانه، مدت زمان تثبیت کل (بر حسب میلی ثانیه) برای هر یک از این AOI ها محاسبه شد. برای مقایسه با ادبیات قبلی، و برای تعیین ارزش نسبی آنها، از دو تغییر اندازه گیری رفتار توجه بصری به اندام استفاده کردیم. یکی کل زمان صرف شده بودخیره شدن به بدن (نگاه مطلق به بدن)، و دیگری نمره نسبی بود که با کم کردن زمان خیره شدن به سر از زمان خیره شدن به بدن برای ایجاد یک نمره نگاه سوگیرانهبه بدن محاسبه می شد. به این معنا که نمرات سوگیری بدنی مثبت نشان دهنده ترجیح خیره شدن به بدن سوژه است، در حالی که نمرات سوگیری بدنی منفی نشان دهنده ترجیح خیره شدن به سر سوژه است.

اقدامات خود گزارش دهی

علاوه بر گزارش خودخرده معیار‌های نگاه تحریک‌آمیز و فراگیر که از طریق EFA و CFA در مطالعه 1 شناسایی شدند، استفاده از پورنوگرافی و سه معیار پذیرش باور غلط تجاوز جنسی را در مطالعه 2 نیز تحلیل کردیم (به بخش مواد مطالعه 1 مراجعه کنید).

روش

شرکت کنندگانی که مطالعه 1 را تکمیل کردند بلافاصله پس از تکمیل نظرسنجی آنلاین در مطالعه 1 برای داوطلب شدن در مطالعه 2 دعوت شدند. یعنی فقط شرکت کنندگان دگرجنسگرا برای تکمیل جلسه ردیابی چشم دعوت شدند. شرکت کنندگانی که برای مطالعه 2 داوطلب شدند، متعاقباً در آزمایشگاهی در محوطه دانشگاه حضور یافتند. میانگین زمان بین شرکت در مطالعه 1 و مطالعه 2 19 روز (SD = 18) بود.

قبل از انجام کار ردیابی چشم، شرکت کنندگان تقریباً در فاصله 64 سانتی متری از مانیتور کامپیوتر قرار گرفتند و نگاه چشم آنها کالیبره شد. سپس به آنها اطلاع داده شد که چندین تصویر از زنان و مردان را خواهند دید و به آنها دستور داده شد که به هر تصویر همانطور که معمولاً به یک شخص نگاه می کنند نگاه کنند. برای ارائه حس هدف، به شرکت کنندگان توصیه شد که از آنها خواسته می شود تا در مورد تصاویر پس از کار ردیابی چشم، "رتبه بندی" ارائه کنند. سپس هر تصویر در یک مکان جانبی تصادفی ارائه شد

12.70 سانتی متر (11.33○ VA افقی) در سمت چپ یا راست

مرکز نمایشگر به مدت 4 ثانیه توالی تصویر تصادفی شد و سپس با ترتیب معکوس برای هر شرکت‌کننده دیگر ثابت شد. هر تصویر دو بار (یک بار در سمت چپ و یک بار در سمت راست صفحه) با تثبیت‌های AOI به طور میانگین در ارائه‌ها ارائه شد. یک استراحت در نیمه راه ارائه ارائه شد. برای جهت دهی نگاه به مرکز نمایشگر قبل از هر نوردهی تصویر، یک ضربدر ثابت مرکزی در محل مرز عمودی بین AOI های سر و بدن به مدت 1 ثانیه ظاهر می شود. شکل را ببینید.2 برای تصویری از ارائه محرک. پس از تکلیف ردیابی چشم، شرکت‌کنندگان رتبه‌بندی جذابیت خود را در معیار ۶ درجه‌ای از ۱ (بسیار غیرجذاب) تا

6 (بسیار جذاب) از هر یک از شخصیت ها تصویر و برای بار دوم آیتم های فراگیر توجه بصری به اندام و توجه بصری به اندام را تحریک کرد. در نهایت، شرکت کنندگان با یک کارت هدیه (20 دلار استرالیا) یا اعتبار دوره پاداش گرفتند. کل جلسه تقریباً 20 دقیقه به طول انجامید.

تحلیل داده ها

مطالعه حاضر از یک طرح عوامل ترکیبی استفاده کرد که شامل دو عامل درون آزمودنی (نوع لباس [نیمه و کاملاً پوشیده] و جنسیت موضوع [مرد و زن]) و یک عامل بین آزمودنی (جنسیت شرکت‌کننده) بود. متغیرهای وابسته برای تحلیل‌های نگاه، دو معیار طرز نگاه اندازه‌گیری‌شده عینی بودند: نگاه مطلق بدن و نگاه سوگیرانه به بدن (در بالا توضیح داده شد). از d کوهن برای تعیین کمیت همه اثرات زوجی استفاده شد. برای ارزیابی انتظاراتی که شرکت‌کنندگان زن و مرد معمولاً برای تصاویر زنانه با لباس نیمه‌پوش، نگاهی سوگیرانه به بدن و برای لباس‌های کامل نگاهی سوگیرانه به سر نشان می‌دهند.

در تصاویر، یک سری آزمون t تک نمونه انجام شد.این کار با مقایسه امتیاز نگاه سوگیرانهبه بدن با صفر برای هر لباس و شرایط جنسی انجام شد تا مشخص شود که آیا زنان و مردان سوگیری بدن (نمره مثبت)، سوگیری سر (نمره منفی)، یا نیمرخ نگاه متعادل (نمره نزدیک) را نشان می‌دهند. به صفر). سپس از آنالیز واریانس برای تشخیص اثرات اصلی و تعامل بین متغیرهای مستقل نوع لباس، جنسیت موضوع و جنسیت شرکت کننده بر طرز نگاه مطلق به بدن استفاده شد. به این معنا که از آنالیز واریانس برای آزمایش این فرضیه استفاده شد که توجه بصری به اندام برای مردانی که با سوژه‌های زن ارائه می‌شوند قوی‌ترین است و نگاه مطلق به بدن به عنوان متغیر وابسته است. برای آزمودن این فرضیه که رفتار خیره گزارش‌شده و عینی اندازه‌گیری شده با همبستگی مثبت دارند، همبستگی‌های پیرسون به طور جداگانه برای مردان و زنان انجام شد. برای آزمون فرضیه‌هایی مبنی بر اینکه طرز نگاه خود گزارش‌شده و اندازه‌گیری شده به‌طور عینی با پذیرش باور غلط تجاوز جنسی و استفاده از پورنوگرافی ارتباط مثبت دارد، ما همبستگی‌های پیرسون را بین دو معیار نگاه (توجه بصری به اندام مطلق و سوگیرانهبه بدن) انجام دادیم.

و معیار های تحریک (زمان 1 و زمان 2)، و همچنین امتیاز پذیرش باور غلط تجاوز جنسی، و استفاده از پورنوگرافی، به طور جداگانه، برای زنان و مردان. برای ارزیابی قابلیت اطمینان آزمون-آزمون مجدد، ما از یک مدل تصادفی دو طرفه ضریب درون کلاسی، علاوه بر گزارش پیرسون r بین زمان 1 (نظرسنجی آنلاین) و زمان 2 (جلسه آزمایشگاهی) اندازه گیری طرز نگاه تحریک آمیز و فراگیر استفاده کردیم. ما معیارهایی را برای تفسیر ضریب درون طبقاتی به شرح زیر اتخاذ کردیم: 50/0 تا 75/0 به عنوان متوسط،

75/0 تا 90/0 به عنوان خوب و 90/0 یا بیشتر به عنوان عالی (کو و لی،2016).

نتایج

غربالگری داده ها

قبل از گزارش آمار توصیفی و آزمون فرضیه ها، داده های نگاه با استفاده از معیارهای نگاه ارائه شده توسط استودیو توبی غربالگری شدند. با استفاده از میانگین مدت زمان تثبیت بدون نگاه کردن به هیچ AOI، شرکت‌کنندگانی را شناسایی کردیم که به طور مداوم با تصاویر درگیر نبودند. به طور خاص، پنج قسمتشرکت‌کنندگان به دلیل صرف زمان زیادی که از محرک‌ها دور می‌کردند (بیش از 3 واحد SD از میانگین) کنار گذاشته شدند و 167 مورد برای انجام تحلیل‌های نگاه باقی ماندند. این استثناها به کاهش تأثیر مشکلات کالیبراسیون، توجه ناسازگار، و از دست دادن داده ها کمک می کند، که می تواند به چندین عامل، احتمالاً سیستماتیک، نسبت داده شود (مانند نگاه کردن به دور از صفحه، فیزیولوژی چشم، انسداد ردیاب چشم با دست).

در شکل3. آزمون t تک نمونه ای (در مقایسه با 0) نشان داد که مردان هنگام نگاه کردن به زنان کاملاً لباس (027/0 = p، 27/0 = d)، زنان نیمه لباس (001/0 > p، 54/0 = d) نگاهی سوگیرانه از خود نشان دادند. اما نیمرخ های نگاه متعادل تر برای مردان کاملاً (001/0 = 0.501، d = 0.08) و تا حدی (0.115 = p، 0.19 d). این یافته تا حدی از فرضیه‌های (H1a و H1b) حمایت می‌کرد که مردان در هنگام نگاه کردن به سوژه‌های مونث نیمه‌ پوشیده، رفتار خیره‌نگر نسبت به بدن نشان می‌دهند، اما نه زنان یا مردان کاملاً لباس پوشیده. آزمون t تک نمونه ای (مقایسه با 0) نشان داد که زنان در هنگام نگاه کردن به مردان کاملاً پوشیده، نگاهی سوگیرانه به سر از خود نشان می دهند (001/0 > p, d = 0.45) اما نیمرخ نگاه متعادل تر برای زنان کاملاً پوشیده (p = p 0.202، d = - 0.13)، زنان نیمه لباس (p = 0.499، d = 0.07) و مردان نیمه لباس (p = 0.167، d = 0.14). این یافته از این فرضیه (H2a) حمایت نمی‌کند که زنان در هنگام نگاه کردن به سوژه‌های زن نیمه‌لباس، رفتاری با نگاه سوگیرانه از خود نشان می‌دهند. با این حال، این فرضیه (H2b) مبنی بر اینکه زنان برای زنان یا مردان کاملاً لباس پوشیده نگاهی سوگیرانه به سر نشان می‌دهند تا حدی تأیید شد.

طرز نگاه مطلق بدن

برای تعیین اینکه کدام جنسیت و شرایط تصویر قوی‌ترین تأثیرات مقایسه‌ای توجه بصری به اندام را دارند، یک ANOVA با مدل ترکیبی 2 (جنسیت شرکت‌کننده: مردان؛ زنان) × 2 (جنسیت موضوع: مرد؛ زن) × 2 (نوع لباس: کاملاً؛ جزئی) انجام شد. انجام. یک اثر اصلی جنسیت شرکت‌کننده، F(1، 165) = 5.3، p = 0.023، η2 = 0.03، اثر اصلی جنسیت موضوع،

توجه داشته باشید که چهار مورد را نمی توان از مطالعه 1 تا مطالعه مطابقت داد

پ

اف(1، 165) = 61.20،پ 2

2 و از همبستگی بین معیارهای نگاه حذف شدندو نمرات خود گزارش 1 را مطالعه کنید. دو مورد دیگر موارد فراگیر و تحریک‌آمیز صحیح را برای جنسیت خود در مطالعه 1 تکمیل نکردند و از همبستگی‌های مربوط به این امتیازات حذف شدند.

آمار توصیفی

آمار توصیفی مدت زمان تثبیت کل برای هر حوزه مورد علاقه و رتبه بندی جذابیت برای هر نوع لباس و جنسیت موضوع در جدول ارائه شده است.3(جدا از همبر اساس جنسیت شرکت کننده). همانطور که در جدول مشاهده می شود3حداقل از نظر عددی، سر مردان کاملاً پوشیده بیشترین توجه را به خود جلب می کرد و بدن مردان کاملاً پوشیده کمترین توجه را برای زنان جلب می کرد. با این حال، برای مردان، بدن تا حدی پوشیده استآزمودنی‌های زن بیشترین و سر زنان نیمه‌لباس کمترین توجه را به خود جلب کردند.

طرز نگاه معطوف به اندام

برای نشان دادن ترجیحات نسبی نگاه (بدن در مقابل سر) نسبت به سوژه های مرد و زن، طرحی از تفاوتامتیازات (یعنی محاسبه شده به عنوان میانگین زمان صرف شده برای تثبیت روی بدن از میانگین زمان صرف شده برای تثبیت روی سر) نشان داده شده است.

< 0.001، ηp = 0.27، و اثر اصلی پارچه

نوع ing، F(1، 165) = 34.90، p <.001، η 2 = 0.17. با این حال، یک تعامل سه طرفه بین نوع لباس، جنس شرکت‌کننده وجود داشت.der، و جنسیت موضوع، F(1، 165) = 4.90، p = 0.028، η 2 = 0.03. برای تجزیه تعامل سه طرفه، ما دو ANOVA پیگیری 2 (نوع لباس: به طور کامل؛ جزئی) × 2 (جنسیت شرکت کننده: مردان؛ زنان) - یکی برای افراد زن و دیگری برای افراد مرد انجام دادیم.

برای آزمودنی‌های زن، یک تعامل دو طرفه وجود داشت،اف(1، 165) = 4.40، p = 0.037، η 2 = 0.03. به طور خاص، مردان به طور قابل توجهی توجه بصری به اندام را برای شرایط نیمه لباس نشان دادند (M = 1841.13، SD = 816.20) در مقایسه با شرایط کاملاً پوشیده، (M = 1645.31، SD = 759.02؛ p <d = 0.0. .25)

در حالی که زنان تفاوت قابل توجهی در توجه بصری به اندام بین افراد نیمه لباس (79/1387 = M، 69/781 = SD) و شرایط کاملاً پوشیده (24/1428 = M، 24/1272 = SD، 408/0 = p، 05/0 = d) نداشتند. مردان همچنین نگاه بیشتری به بدن نشان می دهند (M = 1841.13، SD = 816.20) در مقایسه با زنان برای شرایط نیمه لباس (M = 1428.24، SD = 833.54؛ 0.002 = p، 0.50 = d) و شرایط کاملاً لباس (Mmen = 316.54). ، SDmen = 759.02؛ Mwomen = 1387.79، SDwomen = 781.69؛ p = 0.035، d = 0.33). بنابراین، این نتایج با این فرضیه (H3) مطابقت دارد که مردان در شرایط نیمه لباس در مقایسه با زنان و شرایط کاملاً لباس، توجه بصری به اندام بیشتری را به سوژه های زن نشان می دهند، همانطور که توسط تعامل نشان داده می شود.

جدول 3 آمار توصیفی برای تثبیت و جذابیت کلی بر اساس نوع لباس و مناطق مورد علاقه برای افراد زن و مرد

(n = 167)

AOIمنطقه مورد علاقه مدت زمان تثبیت بر حسب میلی ثانیه است. جذابیت (نیست) در یک معیار 6 درجه ای رتبه بندی می شود

شکل 3منظور داشتنامتیازات تفاوتبین مدت زمان تثبیت سر و بدن در شرایط لباس پوشیدن برای مردان و زنان.

نمرات مثبت نشان دهنده ارجحیت برای بدن و نمرات منفی نشان دهنده ترجیح برای سر است. نوارهای خطا نشان دهنده فاصله اطمینان 95٪ است

📷📷1000

900

800

700

600

500

400

300

200

100

0

-100

-200

-300

-400

-500

-600

-700

-800

-900

-1000

زنان مردان

📷برای آزمودنی‌های مرد، تأثیر اصلی نوع لباس وجود داشت،اف(1، 165) = 44.73، p <.001، ηp2 = 0.21، اما هیچ تأثیر اصلی جنسیت شرکت‌کننده، F(1، 165) = 2.70، p = 0.102، η2 = 0.02، یا

شرایط کاملاً پوشیده (M = 1214.48، SD = 752.43؛ p <.001،

د= 0.30).

پ

تعامل، F(1، 165) = 0.117،پ 2

= .732، ηp = .00. به طور مشخص،

شرکت کنندگان، به طور کلی، توجه بصری به اندام بیشتری را برای شرایط نیمه لباس نشان دادند (M = 1447.41، SD = 810.78) در مقایسه با

همبستگی بین حرکات چشم و گزارش خود

برای بررسی ارتباط بین نگرش های خود گزارش شده و طرز نگاه، همبستگی بین دو معیار نگاه (نگاه مطلق به بدن و توجه بصری به اندام نسبت به نگاه سر)، نمرات فراگیر و تحریک آمیز، نگرش های پذیرش باور غلط تجاوز جنسی، و استفاده از پورنوگرافی در جدول گزارش شده است.4. برای مردان، معیار «نگاه هیز» به اندام عملکرد نسبتاً خوبی داشتهمبستگی مثبت بزرگ (0.33-0.44) با نگاه مطلق و نسبی بدن، اما فقط برای زنان نیمه لباس. برای زنان، «نگاه هیز» نیز با نگاه مطلق و نسبی به بدن همبستگی مثبت (0.20-.24) داشت، اما فقط برای مردان نیمه پوشیده، و تنها با قدرت کوچک تا معمولی. بنابراین، این فرضیه (H4) مبنی بر اینکه «نگاه هیز» به بدن با طرز نگاه اندازه‌گیری شده به طور عینی ارتباط دارد، تنها تا حدی پشتیبانی می‌شود، زیرا توجه بصری به اندام و نگاه نسبی بدن در زنان (به سمت مردان) و مردان (به سمت زنان) با «نگاه هیز» فقط برای افراد نیمه‌لباس مرتبط است. فاعل، موضوع.

«نگاه هیز» در مردان نیز مثبت بودبا هر سه خرده معیار IRMAS (25/0-25/0) اما با استفاده از پورنوگرافی مرتبط نیست. به همین ترتیب، در زنان، «نگاه هیز» با همه خرده معیار‌های پذیرش باور غلط تجاوز (40/27 تا 40/0) و استفاده از پورنوگرافی (36/0) همبستگی مثبت داشت. به این ترتیب، و مطابق با مطالعه 1 و فرضیه مطالعه 2 ما (H5)، «نگاه هیز» به طور مثبت با نگرش های باور غلط تجاوز جنسی و به طور انتخابی با استفاده از پورنوگرافی در مردان و زنان همبستگی مثبت داشت. در مردان، تمام معیارهای نگاه مطلق و نسبی بدن نسبت به افراد زن با خرده معیار‌های پذیرش باور غلط تجاوز به عنف قربانی همبستگی مثبت داشت (33/0-29). در زنان، تنها نگاه مطلق و نسبی بدن به سوژه‌های مرد نیمه‌پوشیده با یکی از خرده‌معیار‌های باور غلط سرزنش تجاوز جنسی قربانی همبستگی مثبت داشت (22/0-37/0). به این ترتیب، این نتایج تنها تا حدی از فرضیه ما (H6) حمایت می‌کند، زیرا نگاه به بدن اندازه‌گیری شده به طور عینی با نگرش‌های پذیرش باور غلط تجاوز جنسی مرتبط بود، اما نه استفاده از پورنوگرافی در مردان و زنان.

پایایی آزمون-آزمون مجدد برای هر دو خرده معیار فراگیر و تحریک کننده در مردان و زنان با استفاده از ضرایب همبستگی درون کلاسی ارزیابی شد. برای مردان، خرده‌معیار‌های فراگیر (84/0) و زیرمعیار‌های تحریک‌آمیز (83/0) پایایی آزمون-بازآزمایی خوبی از زمان 1 تا زمان 2 به دست آوردند. به طور مشابه، برای زنان، زیرمعیار‌های فراگیر (76/0) و زیرمعیار‌های تحریک‌آمیز (82/0) نتیجه دادند. پایایی آزمون-بازآزمایی خوب از زمان 1 تا زمان 2. شواهد پایایی آزمون مجدد-آزمون خوب با فرضیه ما مطابقت داشت (H7).

در مورد جلب توجه بصری به اندام نیز، یک مورد متشکل ازالگوی همبستگی مثبت نسبتاً بزرگ با نگرش پذیرش باور غلط تجاوز، به ویژه برای زنان (.39-.66). به این معنا که زنانی که درگیر جلب توجه بصری به اندام می‌شوند، بیشتر از نگرش‌هایی حمایت می‌کنند که تقصیر را به قربانیان زن نسبت می‌دهند. به طور مشابه، برای مردانی که درگیر جلب توجه بصری به اندام می‌شوند، احتمال بیشتری وجود داشت که نگرش‌های پذیرش باور غلط تجاوز را که مقصر دانستن قربانیان زن و نیز نگرش‌هایی که عاملان آن را تبرئه می‌کنند، تأیید کنند.

بحث عمومی

هدف از مطالعه حاضر ایجاد یک ابزار اندازه گیری جدید برای اجرا و برانگیختن نگاه های جنسی شیء انگارانه است. این هدف ناشی از فقدان ابزارهای موجود در ادبیات و این فرض است که گیرندگان رفتار توجه بصری به اندام تأثیری بر دریافت توجه بصری به اندام دارند یا ترجیح می دهند. این امر نشان می‌دهد که برخی از دریافت‌کنندگان توجه بصری به اندام ممکن است عمداً به دنبال جلب توجه بصری دیگران باشند، یا حداقل دیگران را از خیره شدن به بدن خود بازنمی دارند. ما همچنین سعی کردیم عناصر فراگیر (پوشانی، ناآگاهی از نظر زمینه، مشکلات بازداری) را در معیار‌های خود جاسازی کنیم تا روش مضری را که نگاه عینی‌سازی جنسی در ادبیات توصیف شده است منعکس کنیم. مطابق با اهداف مطالعه، ما شواهدی برای دو معیار معادل در مردان و زنان یافتیم که تمایل به درگیر شدن و تلاش برای دریافت توجه بصری به اندام را تخمین می‌زند. هر دو معیار از طریق همبستگی های معمولی تا بزرگ با معیارهای شی‌ء‌ انگارانه جنسی همزمان و همگرا، سازگاری درونی خوب و پایایی آزمون-آزمون مجدد تأیید شدند.

رفتار «نگاه هیز»

معیار رفتار «نگاه هیز» بر معیار توجه بصری به اندام توسعه یافته توسط Gervais و همکاران گسترش می یابد. (2018) با اشاره به مجموعه گسترده تری از رفتارها که شامل تمایل فراگیر به خیره شدن به بدن جنس مخالف است. مطابق با تحقیقاتی که فرض می‌کند مردان به احتمال زیاد درگیر شیء‌سازی جنسی هستندالگوهای نگاه (بارکت و همکاران،2018; جروایس و همکاران،2018; هولت و همکاران،2019مردان از نظر «نگاه هیز» به طور قابل توجهی بالاتر از زنان امتیاز گرفتند.ما همچنین شواهدی پیدا کردیم مبنی بر اینکه «نگاه هیز» گزارش شده توسط خود به شدت با Gervais و همکاران مرتبط است. (2018) معیار توجه بصری به اندام برای زنان (0.62) و مردان (0.86). در حالی که این تداعی ها نشان دهنده قابل توجه استتنوع مشترک (به ترتیب 38 و 74 درصد)، همچنین پیشنهاد می کندکه معیار جدید تفاوت هایی را ارائه می دهد،به خصوص برای زنان یعنی می توان فرض کرد که طرز نگاه زنانه نسبت به مردان کمتر همگن است. در واقع، Gervais و همکاران. (2018) در سؤالات بعدی خود گزارش کردندکه 51 درصد از مردان گزارش کرده اند که این نوع رفتارها را فقط به سمت «زنان» هدایت می کنند، در حالی که تنها 26 درصد از زنان گزارش کرده اند که این نوع رفتارها را به سمت «فقط مردان» هدایت می کنند. این امر بر اهمیت تمایز واضح تر جهت گیری جنسی و جنسیت هنگام اندازه گیری نگاه تأکید می کند، در غیر این صورت انگیزه های انجام رفتار مبهم تر است. درک بهتر گرایش جنسی تماشاگر و جنسیت گیرنده، نتیجه گیری مطمئن تری را در مورد ارتباط بین نگاه و نگرش های جنسیتی امکان پذیر می کند.

در هر دو مطالعه ما، رفتار «نگاه هیز» تصحیح می کند

به ویژه با نگرش های تجاوز جنسی به تعویق افتاده استافزایش سرزنش قربانی در زنان و مردان در حالی که با توجه به ماهیت دگرجنس‌گرایانه جنسیت، ممکن است این ارتباطات برای مردان قابل تفسیرتر باشد

📷

📷 📷 📷

جدول 4 همبستگی برای معیارهای نگاه عینی و خودگزارشی بدن، معیار پذیرش باور غلط تجاوز جنسی در ایلینوی، و استفاده از پورنوگرافی، به طور جداگانه برای مردان و زنان گزارش شده است.

(جزئي)

(جزئي)

به این معنی است که

به این معنی است که

IRMASمعیار پذیرش اسطوره تجاوز جنسی در ایلینوی،به طور کاملکاملاً پوشیده، جزئی لباس پوشیده، T1 Time 1، T2 Time 2. اندازه‌های افکت معمولی (0.20) تا نسبتاً بزرگ (.30+) در خط پررنگ همبستگی‌ها برای قابلیت اطمینان ناقص تصحیح شده‌اند (به جز استفاده از پورنوگرافی). به دلیل انحراف مثبت، همبستگی با پورنوگرافی با استفاده از اسپیرمن رو تخمین زده شد

موارد تجاوز (به عنوان مثال، جنایتکار مرد و قربانیان زن)، آن استجالب است که آنها برای زنان نیز وجود دارند. به طور خاص، مردانی که نگاه هیز به بدن زنان دارند، ممکن است بیشتر تصور کنند که زنان رفتار جنسی خشن را نسبت به آنها دعوت می کنند یا تحمل می کنند. برای زنان، رفتار «نگاه هیز» آنها نسبت به مردان نیز با نگرش های سرزنش قربانی مرتبط است. به این معنا که زنان در مطالعه ما که نگاه هیز به بدن مردان دارند، به احتمال بیشتری مسئولیت نقش زنان در تجاوز جنسی را نسبت می‌دهند.

این احتمال که «نگاه هیز» به بدن نشانه ای از علاقه جنسی یا رابطه است با نمرات «نگاه هیز» بدن به طور قابل توجهی بالاتر در زنان مجرد در مقایسه با به زنان دارای شریک پشتیبانی می شود.یعنی «نگاه هیز» زنان به مردان ممکن است نشان دهنده رفتار جفت جویی باشد. در مقابل، در مردان، رفتار «نگاه هیز» به نظر نمی رسد که نشانه ی وضعیت رابطه باشد. به این معنا که مردان مجرد در مطالعه ما به اندازه مردان دارای شریک احتمال داشت که در رفتار توجه بصری به اندام شرکت کنند.

مهمتر از همه، نگاه هیز به اندام خودگزارش شده با طرز نگاه به بدن اندازه گیری شده در زنان و مردان همبستگی مثبت داشت اما فقط برای افراد نیمه پوشیده. این تا حدودی غیرمنتظره است زیرا تصور می شد «نگاه هیز» در شرایطی که ظاهر گیرنده لزوماً توجه بصری به اندام را تشویق نمی کند (مثلاً با لباس کامل) ادامه دارد. در حالی که مردان در حین کار ردیابی چشم با زنان کاملاً لباس پوشیده رفتار نگاه معطوف به اندام از خود نشان دادند، این با نگاه خود گزارش شده بدن مطابقت نداشت. در حالی که این را می توان تا حدی با تطابق ضعیف مستند بین روش های خودگزارشی و رفتاری توضیح داد (دانگ و همکاران،2020) چند احتمال دیگر نیز وجود دارد. به عنوان مثال، مطابقت بین رفتار توجه بصری به اندام و گزارش خود، به ویژه برای مردان، ممکن است برای شرایط نیمه لباس بیشتر باشد، زیرا مهار توجه بصری به اندام دشوارتر است. تحت شرایطی که بدن پنهان است، شرکت کنندگان می توانند این رفتارها را راحت تر مهار کنند، حتی اگر مستعد نشان دادن آنها در دنیای واقعی باشند.

ما همچنین گمان می کنیم که ماهیت تصویر ممکن است ارتباط بین توجه بصری به اندام را که به طور عینی و ذهنی اندازه گیری شده است محدود کرده باشد. به طور خاص، سوژه‌های موجود در تصاویر، تماس چشمی درک شده را نشان می‌دهند و تنها از یک زاویه تمام جلو مشاهده می‌شوند که نشان‌دهنده بخش کمی از فرصت‌های توجه بصری به اندام در دنیای واقعی است. به این معنا که وقتی به یک سوژه از زوایای مختلف نگاه می‌شود (مثلاً از پشت) و زمانی که تماس چشمی وجود ندارد، نگاه به بدن ممکن است بیشتر باشد. تحقیقات نشان می دهد که تماس چشمی درک شده می تواند نگاه متقابل چشمی را تشویق کند (Senju & Hasegawa,2005; استریک و همکاران،2008) بنابراین طرزنگاه خیره به سر، به جای رفتار خیره کننده به بدن تسهیل می شود . داده‌های ما تأیید می‌کنند که، حتی اگر شرکت‌کنندگان رفتار خیره‌نگر بدن در دنیای واقعی خود را به‌طور دقیق گزارش کنند، ممکن است همچنان با طرز نگاه آزمایشگاهی مطابقت نداشته باشد زیرا محرک‌های بینایی معمولاً فاقد اعتبار خارجی هستند. محققان به زودی قادر خواهند بود با استفاده از شبیه سازی های واقعیت مجازی برای افزایش وفاداری و اعتبار خارجی بر این مسائل غلبه کنند. در حین ردیابی چشم در

واقعیت مجازی هنوز در حال ظهور است (به عنوان مثال، کلی و همکاران،2019; مایسنر و همکاران،2019، انتظار داریم به زودی شاهد مطالعاتی با استفاده از این فناوری باشیمبرای کشف شی انگاری جنسی

رفتار تحریک آمیز توجه بصری به اندام

معیار جلب توجه بصری به اندام طراحی شده سنجش اینکه افراد چه میزان توجه بصری دیگران را به اندام خود دعوت می کنند، که استدلال می شود که برای درک شیوع نگاه شی‌ء‌ انگارانه جنسی در مردان و زنان اساسی است. ما دریافتیم که زنان نسبتاً کم (M = 1.59) رفتار تحریک کننده توجه بصری به اندام را گزارش کردند، و این به طور قابل توجهی کمتر از مردان بود (M = 1.89). به این ترتیب، هر استدلالی که ادعا می کند زنان بیشتر از مردان به توجه بصری به اندام دعوت می کنند، توسط داده های ما پشتیبانی نمی شود. جالب توجه است که جلب توجه بصری به اندام در زنان مجرد به طور قابل توجهی بیشتر از زنان شریک زندگی است، که نشان می دهد زنان مجرد ممکن است از جلب توجه بصری به اندام به عنوان یک استراتژی جفت جویی استفاده کنند. در مقابل، وضعیت رابطه، تایید مردان از رفتارهای تحریک آمیز توجه بصری به اندام را متمایز نمی کند. این با تحقیقاتی مطابقت دارد که نشان می‌دهد زنان در مقایسه با مردان، بیشتر به خودجنس‌گرایی به‌عنوان یک استراتژی ارتقای خود برای جفت‌جویی متکی هستند (Bendixen & Kennair,2015; اشمیت و اتوبوس،1996). محققان تکاملی خاطرنشان می‌کنند که خودنمایی از طریق بهبود ظاهر می‌تواند شامل طیف وسیعی از استراتژی‌ها (به عنوان مثال، لوازم آرایشی، لباس، مدل‌دهی/حذف مو، رژیم غذایی، و ورزش) باشد که بسیاری از آنها مستقیماً بر ظاهر بدن تأثیر می‌گذارند و انگیزه‌های مشابهی با اهداف جفت یابی دارند. (دیویس و آرنوکی،2022). با این حال، معیار جلب توجه بصری به اندام ما فقط طیف باریکی از این استراتژی‌ها (آشکار کردن لباس) را نشان می‌دهد و ممکن است لزوماً با این تلاش‌های گسترده‌تر برای بهبود ظاهر که احتمالاً به اهداف دیگری مانند رقابت بین‌جنسی خدمت می‌کنند، مطابقت نداشته باشد (داروین،1871).

مطالعه ما اولین تلاش را برای تایید یک معیار تحریک توجه بصری به اندام در زنان و مردان ارائه کرده است. برای مردان، با تمام معیارهای نگرش بدن، عینیت بخشی بین فردی، استفاده از پورنوگرافی، و هیجان طلبی همبستگی مثبت داشت. این یافته که رفتار تحریک‌ کننده توجه بصری به اندام به طور مثبت با پیشرفت‌های جنسی ناخواسته در مردان مرتبط است، به‌ویژه از آنجایی که این ارتباط برای زنان وجود نداشت، قابل توجه است. به این معنا که مردانی که درگیر تحریکات بیشتر به بدن هستند، در معرض خطر بیشتری برای دریافت پیشرفت‌های جنسی ناخواسته قرار دارند. یکی از محدودیت‌های زیرمعیار پیشرفت‌های ناخواسته این است که جنسیت خاص ندارد، بنابراین مشخص نیست که آیا این پیشرفت‌ها از سوی زنان است یا مردان. با این حال، برای زنان مورد مطالعه ما، به نظر نمی رسد که درگیر شدن در جلب توجه به بدن، آنها را در معرض خطر بیشتری برای دریافت پیشرفت های جنسی ناخواسته قرار دهد. این همچنین نشان می دهد که زنانی که از جلب توجه بصری به اندام به عنوان یک استراتژی برای جلب توجه جنسی مردان استفاده می کنند، بعید است که پیشرفت های جنسی بعدی را "ناخواسته" درک کنند. این الگوی نتایج گمانه‌زنی‌هایی را در مورد اینکه چگونه پیشرفت‌های جنسی ممکن است توسط مردان و زنان به‌طور متفاوتی درک شود، ایجاد می‌کند و سزاوار کاوش بیشتر است. زنان و مردان همچنین رابطه مثبتی بین جلب توجه بصری به اندام و استفاده از پورنوگرافی نشان دادند

در هر دو مطالعه، نشان می دهد کهقرار گرفتن در معرض مصرف پورنوگرافی ممکن است به اتخاذ رفتارهای نمایشی کمک کند. این ارتباط برای زنان در دو مطالعه سازگارتر بود. از آنجایی که پورنوگرافی جریان اصلی اغلب زنان را به عنوان محرک جنسی نشان می دهد (فریتز و پل،2017; کلاسن و پیتر،2015مدل‌سازی رفتار تحریک‌آمیز توسط مردان در پورنوگرافی، در مقایسه با زنان، ممکن است کمتر رایج باشد، و بنابراین احتمال کمتری برای تشویق رفتارهای تحریک‌آمیز در مصرف‌کنندگان مرد وجود دارد.

هم برای زنان و هم برای مردان، جلب توجه به بدن رابطه مثبتی با نگرش‌های تجاوز جنسی داشت. از همه مهمتر، دردر مطالعه 2، زنانی که گزارش کردند درگیر جلب توجه بالاتر بدن بودند، احتمال بیشتری داشت که موارد را در زیر معیار «او آن را می‌خواست» (rs = 0.60-.66) تأیید کنند. این موارد عمدتاً به زنانی اشاره دارد که از رابطه جنسی اجباری و تجاوز جنسی لذت می برند یا تحمل می کنند. ارتباط مثبت قوی (0.38-0.40) بین جلب توجه بصری به اندام و خرده معیار "او آن را خواست" در زنان همچنین نشان می دهد که زنانی که درگیر جلب توجه بالاتر بدن هستند، تشخیص می دهند که جلب توجه بصری به اندام، از سوی مردان به عنوان یک دعوت درک می شود. برای رابطه جنسی یافته‌هایی که ارتباط بین رفتارهای تحریک‌آمیز و افزایش نگرش‌های سرزنش‌کننده قربانی را در زنان برجسته می‌کنند، برای توضیح گزارش کمتر تجاوز جنسی مفید هستند (کلی و استرمک،2008; تیلور و گسنر،2010) زیرا برخی از زنان ممکن است مسئولیت قربانی شدن را بپذیرند و کمتر احتمال دارد تخلفی را گزارش کنند.

ما همچنین شواهدی پیدا کردیم که نشان می‌دهد هیجان طلبی با جلب توجه بصری به اندام در زنان و مردان همبستگی مثبت دارد. این نشان می‌دهد که افرادی که ویژگی‌های تازه‌طلبی دارند، بیشتر بدن خود را در معرض دید دیگران قرار می‌دهند، و با توجه به اینکه احساس جویی با تعداد شرکای جنسی همبستگی مثبت دارد (چارنیگو و همکاران،2013چنین افرادی ممکن است از این به عنوان یک استراتژی برای تامین امنیت شریک جنسی استفاده کنند. در زنان، لذت جنسیهمچنین به طور قوی با جلب توجه به بدن مرتبط بود، که بیشتر نشان دهنده ارتباط بین خود جنسی سازی و نمایش بدن فرد بود (لیس و همکاران،2011).

با توجه به همپوشانی بین نگرش های خود شیء سازیو جلب توجه بصری به اندام، شواهد بیشتری از این امر در مردان نسبت به زنان پیدا کردیم. در حالی که نظارت بر بدن رابطه مثبتی با جلب توجه به بدن در زنان داشت، شرم از بدن، تمایل به لاغری یا ورزشکار بودن رابطه مثبتی نداشت. در مقابل، برای مردان، ارتباط مثبت بین جلب توجه به بدن و میل به لاغری و ورزشی بودن نشان می دهد که جلب توجه بصری به اندام ممکن است یکی از مظاهر نگرش های خود شیئی درونی شده باشد. در واقع، این با تحقیقاتی مطابقت دارد که نشان می‌دهد نگرش‌های خود شیئی‌سازی در مردان با تمایل به عضلانی بودن و انگیزه آنها برای ورزش کردن برای ظاهر مرتبط است (Oehlhof et al.,2009; استرلان و هارگریوز،2005). به طور کلی، ارتباط بین جلب توجه بصری به اندام و نگرش به بدن، نگرش به تجاوز، استفاده از پورنوگرافی، و لذت بردن از جنسیتتأیید می کند که معیار جلب توجه بصری به اندام یکی از ویژگی های مهم شیء انگاری جنسی است.

مفاهیم

با توجه به اینکه «نگاه هیز» به بدن و رفتارهای تحریک کننده نگاه به بدن هر دو پدیده های اجتماعی قابل مشاهده هستند، نتایج مطالعه حاضر چندین پیامد را مطرح می کند. به طور خاص، این رفتارها ممکن است نشانه یهای اجتماعی مفیدی برای نگرش ها و نیات جنسی ناسازگار برای زنان و مردان باشد. عینیت‌سازی جنسی و مکانیسم‌های مرتبط با آن برای توضیح اینکه چگونه می‌توان بهزیستی اجتماعی و عاطفی افراد را به دلیل ارزش ویژگی‌ها و عملکردهای جنسی آن‌ها، به ویژه در زمینه تجاوز جنسی، مغلوب کرد یا نادیده گرفت، مفید است (برنارد و همکاران،2015; Loughnan و همکاران،2013). با نشان دادن اینکه نگاه با نگرش‌های تجاوز جنسی مرتبط است، شواهد بیشتری ارائه کرده‌ایم که نشان می‌دهد طرز نگاه ممکن است به عنوان یک نشانه ی برای افرادی باشد که ممکن است در معرض خطر تبدیل شدن به شکارچیان یا قربانیان جنسی باشند. همچنین مهم است که بدانیم، تحت برخی شرایط، دریافت توجه بصری به اندام به خودی خود ممکن است به اندازه کافی مضر باشد، زیرا زنان قربانی افزایش جنسیت‌گرایی خیرخواهانه و نگرش‌های خود شیئی‌سازی را گزارش می‌کنند (هلند).و همکاران،2017; کوزی و همکاران،2007; سائز و همکاران،2016). بنابراین، گسترش ظرفیت ما برای اندازه گیری توجه بصری به اندام برای درک بیشتر ما از عواقب شی انگاری جنسی بر این گیرندگان مهم است.

یک مفهوم نظری کلیدی که توسط مطالعه حاضر مطرح شده است

درک اهمیت جلب توجه بصری به اندام به عنوان یکی از اجزای شی انگاری جنسی. شواهد ارائه شده در اینجا نشان می دهد که رفتار تحریک آمیز دارای ارزش نظری استبرای تقویت درک ما از شیئی سازی جنسی در زنان و مردان، به ویژه در مورد خود شیئی سازی در مردان و تأیید نگرش های تجاوز جنسی در هر دو جنس. بنابراین، ما امیدواریم که مفهوم‌سازی و ابزار اندازه‌گیری متناظر ما، محققان آینده را تشویق کند تا تحریکات توجه بصری به اندام را در تحقیقات نظری و تجربی خود بگنجانند.

محدودیت ها و مسیرهای آینده

در حالی که مطالعه ما کمک ارزشمندی به ادبیات شی‌ء‌ انگارانه جنسی می کند، ما اذعان می کنیم که چندین محدودیت وجود دارد که نتیجه گیری ما را محدود می کند. به طور خاص، نظرسنجی طولانی خود گزارشی ما احتمالاً خطای اندازه گیری را معرفی کرده است و ما مطلوبیت اجتماعی را کنترل نمی کنیم. ما همچنین متذکر می شویم که دریافت داده های بیشتری در مورد فعالیت های جنسی شرکت کنندگان (به عنوان مثال، تعداد شرکای جنسی، ریسک جنسی، ارتکاب تجاوز جنسی)، از جمله معیار کامل ISOS-P (که بخشی از آن منتشر شد) مطلوب بود. از طریق جمع آوری داده های ما)، و همچنین تلاش های جفت گیری (به عنوان مثال، آلبرت و همکاران،2021). در واقع، ما تشخیص می‌دهیم که دستور کار مهمی برای بررسی ارتباط بین رفتارهای توجه بصری به اندام با تلاش‌های جفت‌گیری سازگار و ناسازگار وجود دارد.

با توجه به محرک های ردیابی چشم، ما همچنین به چندین محدودیت اشاره می کنیم. اولاً، استفاده از تصاویر استودیویی از یک پایگاه داده حرفه ای به این معنی است که در حالی که کیفیت تصاویر بالا بود،

مدل ها از نظر جذابیت، سن و قومیت تا حدودی همگن بودند. در حالی که نمونه‌های شرکت‌کننده ما از نظر سنی متنوع بودند، آنها همچنین عمدتاً از نظر قومی همگن بودند (بیشتر سفیدپوست). این امر تعمیم داده های ما را به رفتار خیره کننده شرکت کنندگان سفیدپوست نسبت به سوژه های سفید نسبتا جذاب محدود می کند. با توجه به اینکه جذابیت بصری و قومیت یک سوژه، تعدیل کننده های شناخته شده نگاه شی‌ء‌ انگارانه جنسی هستند (اندرسون و همکاران،2018; جروایس و همکاران،2013; هولت و همکاران،2019، ما محققان آینده را تشویق می کنیم که از نمونه های متنوع تری استفاده کنندو به سوژه هایی با دامنه قومیت، سن و جذابیت بیشتری نگاه کنید.

ثانیاً، استفاده از تصاویر ثابت تمام جلویی اعتبار خارجی را محدود می‌کند، زیرا انسان‌های واقعی پویا هستند و از زوایای مختلف به آنها نگاه می‌شود. در نهایت، تماس چشمی درک شده از سوژه ها با ناظر نیز ممکن است بر نگاه تأثیر بگذاردرفتار - اخلاق. ما گمان می کنیم که تمایل به درگیر شدن در «نگاه هیز» به بدن ممکن است با مشاهده سوژه از پشت و/یا تماس چشمی درک شده افزایش یابد. ما پیشنهاد می کنیم که این عوامل (زاویه دید، تماس چشمی) به صورت تجربی آزمایش شوند تا شرایطی را که تحت آن یک فرد ممکن است در برابر دریافت توجه بصری به اندام آسیب پذیرتر باشد، مورد آزمایش قرار گیرد. ما همچنین محققان آینده را تشویق می‌کنیم که از روش‌های تجربی و/یا طولی برای تعیین اینکه چه عواملی در سبک زندگی ممکن است «نگاه هیز» را تسهیل کنند، استفاده کنند. به عنوان مثال، ما شواهد محدودی را در زنان یافتیم که نشان می‌دهد استفاده از پورنوگرافی با نگاهی که خود گزارش شده است، اما نه با نگاهی که به طور عینی اندازه‌گیری شده است، مرتبط است. با توجه به اینکه پورنوگرافی شاید پرکارترین نمونه از رسانه های تصویری جانبدارانه بدن باشد (فریتز و پل،2017; کلاسن و پیتر،2015انجام آزمایش‌هایی برای تعیین اینکه آیا می‌تواند به بدن نگاه کند یا خیر، ارزشمند استرفتار در زنان و مردان

علیرغم محدودیت ها، مطالعات ما نیز دارای چندین مورد است

نقاط قوت. در ابتدا، ما از یک طرح دو مطالعه استفاده کردیم که در آن امواج چندگانه داده جمع‌آوری شد.ثانیا، ما همچنین از ترکیبی از روش‌های خودگزارش‌دهی و رفتاری برای تخمین و اعتبار طرز نگاه استفاده کردیم. نمونه ما همچنین یکی از بزرگترین مطالعات ردیابی چشم در مورد شیء انگاری جنسی تا به امروز است و یکی از معدود مطالعاتی است که طرز نگاه زنان و مردان را نسبت به زنان و مردان اندازه گیری کرده است. در نهایت، محرک های ردیابی چشم ما، در مقایسه با مطالعات قبلی، با توجه به وضوح تصویر و تطابق سوژه در شرایط جزئی و کاملاً پوشیده از کیفیت بالایی برخوردار بودند. مطالعات قبلی در مورد مقایسه نگاه برای افراد دارای جنسی و غیرجنسی، به طور قابل توجهی سختگیری کمتری در ثبات محرک های آنها در شرایط مختلف داشتند (به عنوان مثال، Numenmaa و همکاران،2012). ما تشخیص می دهیم، با این حال،چالش در ایمن سازی تصاویر با کیفیت بالا و منطبق در زمانی که به دنبال تعمیم فراتر از آزمایشگاه هستید.

نتیجه گیری

در مطالعه خود، ما درک توجه بصری به اندام را با استفاده از خود گزارش دهی و اقدامات رفتاری و همراهی گسترش داده ایم.

آنها با ویژگی های شی انگاری جنسی. ما ابزارهای اندازه گیری جدیدی ایجاد کرده ایم و توضیح داده ایمروش‌هایی برای ثبت رفتارهای خیره‌کننده جنسی که ممکن است برای محققان آینده مفید باشد. مهمتر از همه، معیار‌های جدیدی که ما ایجاد کرده‌ایم ممکن است به برخی از محققان بدون دسترسی به ردیابی چشم کمک کند تا به طور معنی‌داری در مطالعه طرز نگاه جنسی عینی‌ساز کمک کنند. نتایج ما تداعی‌های قابل‌توجهی را ارائه می‌دهد که بیشتر چارچوب نظری پیرامون شی‌سازی جنسی را نشان می‌دهد. نتایج کلیدی به شرح زیر است.

رفتار «نگاه هیز» در زنان نسبت به مردان ممکن است نشانه ی مجرد بودن یک زن، استفاده از پورنوگرافی، بیشتر مقصر دانستن قربانیان تجاوز جنسی زنان باشد، و تصور می کند که زنان رفتار جنسی خشن را تحمل می کنند. جلب توجه بالا در زنان به مردان ممکن است نشانه ی این باشد که یک زن مجرد است، از پورنوگرافی استفاده می کند، در هیجان طلبی زیاد است، از جنسی شدن لذت می برد، احتمال بیشتری دارد که قربانیان تجاوز جنسی زن را مقصر بداند، و فرض می کند که زنان رفتار جنسی خشن را تحمل می کنند.

نگاه هیز زیاد به اندام زنان ممکن است نشانه ی این باشد که مرد بیشتر قربانیان تجاوز جنسی را مقصر می‌داند و تصور می‌کند که زنان رفتار جنسی خشن را تحمل می‌کنند. جلب توجه بالا به بدن در مردان نسبت به زنان ممکن است نشانه ی این باشد که مرد خود شیئی می کند، در هیجان طلبی زیاد است، بیشتر احتمال دارد قربانیان تجاوز جنسی زن را مقصر بداند، و فرض می کند که زنان رفتار جنسی خشن را تحمل می کنند. یک یافته کلیدی این بود که مردانی که درگیر تحریکات توجه بصری به اندام به زنان بودند نیز گزارش دادند که در معرض خطر بیشتری برای تجاوز جنسی قرار دارند، اما این مورد برای زنانی که رفتار تحریک آمیز توجه بصری به اندام انجام می دهند صدق نمی کند.

شی انگاری جنسینگاه هیزPervasive GazeGaze Provocation Behaviorحجاب و شیء انگاری جنسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید