از حدود یک سال پیش که فیلم منتشر شد قصد کردم که ببینمش؛ چون از طریق یکی دو منبع متوجه شدم که موضوع فیلم آینده زمین و بحرانهای زیستمحیطی است.
بالاخره چند روز پیش پای آن نشستم و تا فیلم شروع شد تعجب کردم که چرا باید نتفیلیکس همچین فیلمی بسازد. خلاصه همین دلیلی شد که با بدبینی موشکافانهای و به قصد مچگیری فیلم را تا انتها دنبال کنم.
داستان خوب شروع میشود و وقت مخاطب را هدر نمیدهد، در واقع به سرعت سراغ موضوع اصلی میرود. در ابتدا خانم دانشجو برخلاف آقای دکتر نگرانی ملموستری دارد، اما با عیان شدن اختلالات اضطرابی دکتر درمییابیم که او هم به شدت دغدغهمند است.
به تمسخر گرفتن رئیسجمهور آمریکا، رسانه و عادات اجتماعی مضحک مردم به خوبی انجام میشود و در میانه فیلم، فقط افسوسِ به جای مخاطب برانگیخته میشود و با شرم فراوان درک میکنیم که جامعه خودمان هم فرق خاصی با آن ندارد.
روند سواستفاده کردن از بحران توسط سردمداران تکنولوژی هم کنایه جالبی به پیشرفتهای امروز است. مفهمومی که به خوبی القا میکند برای عدهای، سود کردن حتی از جان خودشان هم مهمتر است.
قسمت پایانی فیلم کمی شلوول میشود؛ اینکه ناگهان دکتر به خودش میآید و سر مردم داد میکشد، به زنش بازمیگردد و اظهار پشیمانی میکند، از طرفی آشنایی دختر با پسر جوان و تشکیل آن جمع کمی حالت سرهمبندی بیدروپیکر را دارد، اما باز هم میتوان قبولش کرد.
در آخر اینکه فیلم هم مردم را هلاک میکند و هم سرمایهداران را، جالب توجه است. اما نکته منفیای که میتوان گفت روی درک پس از فیلم موثر است، این است که اکثر فیلم بر مبنای نوعی کمدی سطحی ساخته شده و خیلی چیزها توسط مخاطب هم به شوخی گرفته میشود. اوج این قضیه سکانس پایانی و درباره پسر رئیسجمهور است. این نکته منفی میتواند اثر مخربی روی پیام فیلم داشته باشد.
در مجموع موضوع فیلم بسیار مهم بود و امیدوارم همهمان این بحرانها را قدری جدی بگیریم.