در کدام حالت با دختران دوست میشوی؟
این پرسش، ریشه در عمیقترین زوایای دل و جان انسان دارد. دوستی با دختران، همانند رقصی است در باغی از گلهای متنوع، هر کدام با عطر و بویی منحصر به فرد که انسان را مجذوب خود میکند.
در لحظات ناب و بیریای کودکی، دوستی با دختران ساده و بیپیرایه است. آنجا که هیچ نیتی جز بازی و خنده وجود ندارد، جایی که قلبها به پاکی بلور هستند و هر لبخند، نوری است که شبهای تاریک را روشن میکند.
با گذر زمان و ورود به دنیای نوجوانی و جوانی، دوستی با دختران رنگ و بویی دیگر میگیرد. اینجاست که احترام و درک متقابل، پایههای این رابطه را محکم میسازد. در این سنین، دوستی با دختران زمانی رخ میدهد که بتوانی نه تنها شنونده، بلکه همدرد و همدل باشی؛ زمانی که بتوانی در لحظات شادی و غم، شریک باشی و حضور گرمت، مرهمی بر زخمهای زندگی شود.
دوستی با دختران در حالت بلوغ، نیازمند شناخت عمیقتر از احساسات و ارزشهای انسانی است. در این حالت، زمانی که از سطح گذر کرده و به عمق وجود یکدیگر میرسید، جایی که احترام، اعتماد و محبت سه ضلع مثلثی هستند که این رابطه را شکل میدهند. این دوستی زمانی پایدار میماند که بتوانید تفاوتها را بپذیرید و برای رشد و شکوفایی یکدیگر تلاش کنید.
در نهایت، دوستی با دختران در هر سنی و حالتی، نیازمند صداقت، احترام و محبت است. این سه عنصر جادویی، کلید ورود به قلب هر انسانی هستند. اگر با صداقت و بدون هیچ نیتی به دوستی نزدیک شوی، اگر احترام بگذاری و اگر محبت خود را خالصانه نثار کنی، آنگاه دوستیهایی خواهی یافت که تا ابد پایدار خواهند ماند.
نویسنده : مصطفی ارشد