"فمینیستها لال هستند"
شاید در ابتدا این تیتر، تعجبآور و تحریککننده به نظر برسد؛ اما اگر به عمق این جمله بنگریم به مفهومی متفاوت و عمیقتر خواهیم رسید.
این جمله میتواند نمادی از سکوتی باشد که فمینیستها در مقابل بسیاری از نابرابریها و بیعدالتیها به اجبار تحمل میکنند.
فمینیستها، زنانی هستند که به دنبال عدالت و برابری جنسیتی هستند، اما در بسیاری از جوامع، صدای آنها خفه میشود.
این سکوت اجباری، ناشی از فشارهای اجتماعی، فرهنگی و گاه قانونی است. جامعهای که نتواند به صدای نیمی از جمعیت خود گوش دهد، در واقع در حال لال کردن خودش است؛ زیرا صدای زن، صدای نیمهی دیگری از حقیقت است، صدایی که اگر شنیده نشود، عدالت کامل نمیشود.
اما این سکوت، همیشه هم به معنای نبود صدا نیست؛ فمینیستها، حتی در اوج سکوت اجباریشان، با کارهایشان، با تلاشهایشان و با مقاومتشان، بلندترین فریادها را سر میدهند. شاید کلماتشان شنیده نشود، اما اقداماتشان دنیا را تغییر میدهد.
آنها با هر گامی که برمیدارند، با هر مرزی که میشکنند، به دنیا نشان میدهند که سکوت آنها، تنها نشانهای از قدرت نهفتهشان است.
این یادداشت، به نوعی دعوتی است به جامعه برای شنیدن صدای فمینیستها هست؛ دعوتی است برای بازگشت به عدالت، برای بازگشت به انسانیت؛ فمینیستها لال نیستند؛ بلکه جامعهای که نتواند به صدای آنان گوش دهد، لال است.
این یادداشت، ندایی است برای بیداری، برای تغییر و برای بازگشت به اصول انسانی که همهی ما را به هم پیوند میدهد.
در نهایت، فمینیستها صدای خود را خواهند یافت و دنیا مجبور خواهد شد که به آنها گوش دهد؛ زیرا حقیقت، حتی اگر زیر بار سکوت پنهان شود، همیشه راهی برای بیرون آمدن مییابد و روزی خواهد رسید که صدای فمینیستها، جهان را درنوردد و عدالت و برابری، نه به عنوان یک آرزو، بلکه به عنوان یک واقعیت، تحقق یابد.
نویسنده: مصطفی ارشد