مترجم
مترجم
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

نیم‌نگاهی به ترجمه‌ی فارسی «شکار مرگ» (آیرا لوین، ترجمه‌ی شهرام زرگر - نشر بیدگل)

* تقدیم نویسنده (To Phyllis) حذف شده ولی تقدیم مترجم آمده است!


* ص 13: در شرح پرده‌ی اول afternoon به «بعدازظهر» و evening به «عصر» ترجمه شده، در شرح پرده‌ی دوم evening به «بعدازظهر».


* ص 39 و ص 131: In For the Kill? در اولی «منتظر قتل» ترجمه شده و در دومی «کشتن برای چه؟».


* ص 46-47:

From the opening curtain it was so obvious that Dr. Mannheim was going to bash poor Teddy. You didn’t leave any room for doubt. I mean, the audience should suspect, yes, but they shouldn’t be absolutely certain, should they? Doesn’t that tend to diminish the suspense?

«همچین که پرده بالا می‌ره کاملاً پیداست دکتر مانهایم داشته تدی بیچاره رو کتک می‌زده. هیچ مجالی برای شک باقی نمی‌ذارین. منظورم اینه که تماشاگر حق داره شک کنه، بله، نباید دربست خاطرش جمع باشه، غیر از اینه؟ این میل به تقلیل تعلیق نیست؟»

- ترجمه‌ی دقیق‌تر:

«همین که پرده بالا می‌ره کاملاً واضحه که دکتر مانهایم قراره تدی بیچاره رو ناکار کنه. هیچ جایی برای شک نذاشتین. منظورم اینه که تماشاگر باید مظنون بشه، بله، ولی دیگه نباید کاملاً مطمئن بشه که، این طور نیست؟ این جوری معمولاً باعث نمی‌شه تعلیق کم بشه؟


* ص 48:

...He gets plays in the mail very often, finished plays that are ready for production supposedly—from his agent...

- برای very often به جای «خیلی وقت‌ها» معادل «گهگاه» آمده و برای his agent به جای «کارگزارش» معادل «کارگزارهای نویسنده‌ها».


* ص 90:

That must have been quite a welfare office.

«باید دفتر خدمات اجتماعی ازش بی‌خبر باشه...»

- ترجمه‌ی دقیق‌تر:

«چه دفتر خدمات اجتماعی آن‌چنانی‌ای بوده.»


* ص 91:

I told her we were managing just fine.

«بهش گفتم ما خوب از پس همه چی براومدیم.»

- مترجم متوجه قاعده‌ی نقل قول غیرمستقیم نشده: آنچه نقل شده درواقع زمان حال است نه گذشته:

«بهش گفتم خودمون از پس همه چی برمیایم.»


* ص 93:

That was very good of you.

«خیلی خوبه براتون.»

- ترجمه‌ی دقیق‌تر:

«خیلی لطف کردید.»


* ص 95:

About the Supreme Court Justice I most admire [...] Frankfurter .

- برای Justice به جای «قاضی» معادل «دادگاه» آمده و برای Frankfurter به جای «فرانکفورتی» معادل «فرانکورتی‌ها».


* ص 109:

You’re a lunatic with a death wish.

«تو یه بیمار روانی عشق جنایتی.»

- ترجمه‌ی دقیق‌تر:

«تو یه روانی مرگ‌خواهی.»


* ص 128:

I’ll survive.

«نامیرا می‌شم.»

- ترجمه‌ی دقیق‌تر:

«زنده می‌مونم.»


* ص 129:

No blanks as at the dear old Lyceum though—real bullets, courtesy of the Messrs. Remington.

- به نظر می‌رسد مترجم متوجه این بخش نشده و برای همین کل این جملات حذف شده‌اند. ترجمه‌ی پیشنهادی:

«ولی برعکسِ لایسیِم1عزیز، اینجا دیگه از فشنگ مشقی خبری نیست. گلوله‌ها واقعی‌ان؛ اهدایی شرکت رِمینگتون.»

1. لایسیم نام سالن تئاتر است.


* ص 143:

Amsterdam police have taught me self-defence.

«پلیس آمستردام خیال می‌کنه از خودم دفاع می‌کنم.»

- ترجمه‌ی دقیق‌تر:

«پلیس آمستردام بهم دفاع شخصی یاد داده.»


*** نکته‌ی پایانی بدون شرح:

در شناسنامه‌ی کتاب از جمله نام ویراستار، 2 نمونه‌خوان، مدیر تولید و دبیر مجموعه آمده است. در مقدمه‌ی مترجم هم معادل «دام/تله‌ی مرگ» برای Deathtrap «تحت‌اللفظی و شتابزده» (!) خوانده شده و در توجیه انتخاب «شکار مرگ» به شاهنامه نیز ارجاع داده شده است.

شکار مرگنشر بیدگلشهرام زرگرآیرا لوینبررسی ترجمه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید