اولین ها یادمان میماند...
اما من!
اخرین ها به یادم مانده..
آخرین روز!
آخرین هفته!
آخرین ماه!
آخرین سال...که به سال هم نکشید بودنت...
زود آمدی...زود هم رفتی...
با شکوفه های بهار روییدی در بهار درون،و با پاییز رفتی!
رفتنت را نگه داشتی برای پاییز.
برای غم انگیز ترین فصل سال...
دوره نقاحت را گذاشتی برای سرد ترین روزهای سال!زمستان...
و فراموش کردنت را برای آخرین روز های قرن!
الان در واپسین روز های این صده،در آغوش کدام ماهی می لغزی؟!
من آخرین هایم را با تو به یاد می آورم...
و فراموشت می کنم!
"مها"