سنتوریست؛بنواز...
سریع مضراب هایت را روی سیم ها بالا و پایین ببر.
جلو برو.
قصه زندگی بنواز!
...
آرام تر ،مینوازد...
قدم هایش را روی شن های مرطوب کنار بی کران آبی به جا میگذارد.
جیب هایش حامل دست هایی ست که گرما دهنده دستی بوده اند.
و حالا...تنها.
داستان درد را مینوازد!
...
در اوج ،نوازید...
بالا
پایین
پای راست جلو
دست های راحت و آرام...
بنواز...
...
بنواز تلخ و بسوزانم سخت
"مها"