دیوید لینچ ، یک استاد واقعی سینمای سورئالیسم است، او یک نقاش ، عکاس ، مجسمه ساز ، نویسنده ، طراح داخلی و نوازنده است. آثار او از اواسط دهه 80 تاریک ترین قسمت های روان انسان را به تصویر کشیده است- نقشی که کاملاً با مهربانی ذاتی شخصیت های او کنار هم قرار گرفته است. در اکثر کارهای لینچ مشترکات زیادی وجود دارد: تأکید بر رویاها ، قدردانی بصری از بافت و رنگهای غیر منتظره. با ما همراه باشید تا فیلم های دیوید لینچ را مورد بررسی قرار دهیم.
امپراطوری درون، شلوغ ترین فیلم لینچ است. یک فیلم 3 ساعته و 17 دقیقه ای که مخاطبان با انبوهی از صحنه های بیشتر از هم گسیخته که به سختی به معنی داستان می رسند. بخشهایی از سریال خیره کننده "خرگوشها" لینچ به طور تصادفی در میان صحنه های لورا درن که ظاهراً ذهن خود را از دست داده معرفی می شوند. به طور حتم هر مخاطبی توانایی تماشا کردن فیلم های اینچنینی را ندارد. گفته می شود: اگر ژانر سورئال فیلم مورد علاقه شما است پس تماشای فیلم امپراطوری درون را از دست ندهید.
مرد فیل نما مشهورترین فیلم لینچ است و 8 نامزدی جایزه اسکار را دارد و قطعاً از نظر عاطفی نسبت به دیگر آثار لینچ بسیار متفاوت است. اگرچه این فیلم کاوش عمیق و معنی دار غم و اندوه انسان است ، اما لینچ زمانی این فیلم را ساخت که توسط منتقدان زیادی مورد تمسخر قرار گرفته بود. بازیگری جان هرت و آنتونی هاپکینز فوق العاده است و استایل بصری (و طراحی گریم) بی نقص است.تماشای این فیلم به تمام افراد توصیه می شود حتی ان ها که به ژانر فیلم های لینچ علاقه ای ندارد زیرا بدون شک مرد فیل نما یکی خاص ترین فیلم تاریخ سینما است.
استان فیلم پیشدرآمدی بر رویدادهای مجموعه تلویزیونی توئین پیکس است. همانطور که گفته شد ، این فیلم، یکی از تأثیرگذارترین و زیباترین فیلمهای لینچ است. مشکل این است که منسجم نیست، حتی برای برخی از کسانی که از از طرفداران دو آتیشه سریال تویین پیکس بودند.
کله پاک کن؛ اولین فیلم بلند لینچ است و همانقدر بلند پروازانه و عجیب و غریب است که از یک نویسنده تازه کار انتظار دارید. در آن جک ننس در نقش پدری را بازی می کند که یک فرزند هیولایی دارد. اگرچه از بسیاری جهات ، کله پاک کن همچنان به عنوان خالصترین تقطیر از مضامین و نقشهای اصلی لینچ باقی مانده است ، اما جلوه های بصری دیوانه کننده و تصاویر سورئال بی نهایت بیمار گونه آن هر مخاطبی را راغب به ادامه تماشا نمی کند. شاید هیچ فیلمی تا به حال احساس محبوس شدن در یک کابوس را به دقت کله پاک کن به ما نداده باشد - اما این دقیقاً همان چیزی نیست که اکثر مخاطبان می خواهند. فیلمی ترسناک و کابوس وارد که شمارا به دنیایی رویا گونه وارد می کند.
اتوبان گمشده با استفاده از نشانه های زیبایی شناختی از آثار کلاسیک فیلم نوآر مانند Kiss Me Deadly ، با زوجی آغاز می شود که ویدیویی از خوابیدن در آستانه خانه خود را کشف می کنند و به سرعت به یک کابوس آخرالزمانی و تعویض بدن تبدیل می شوند. لینچ گرچه از نظر فنی یک کار بی نظیر است ، اما عناصر ترسناک را در داستان گنجانده است ، به ویژه در یک صحنه "تماس از داخل خانه می آید" که بدون هیچ زحمتی انجام می شود. بیل پولمن شخصیت چشم باز این داستان عجیب است - اگرچه سه چهارم از طول فیلم عبور می کند ، اما او به طرز مرموزی از سلول زندان محو می شود. یک بار دیگر: انتظار نداشته باشید که یک تجزیه و تحلیل منسجم به طور ناگهانی ظاهر شود و اتفاقات ناخوشایند فیلم را توضیح دهد ، بهتر است فقط اجازه دهید تصاویر از روی شما شسته شوند تا اینکه امیدوار باشید همه در یک روایت منطقی جمع شوند.
جاده ماللهند یک معمای عجیب و غریب است. بازیگران اصلی هر كدام از شخصیت ها یا نقش های مختلف را بازی می كنند ، بدون هشدار و توضیحی نام و هویت خود را عوض می كنند ، انگار در خواب هستند. نائومی واتس و لورا هارینگ هر یک گویا یکی هستند و حداقل تصوری که یم خواهند از خودشان داشته باشند. یکی از فلسفی ترین فیلم ها راجع به دنیای از هم گسیخته بازیگران هالیوود که هر یک مجبورند برای ادامه مسیر بازیگری خودشان و شخصیتان را پنهان کنند و چیزی باشند که مخاطبان از آنان انتظار دارند.
از محدود فیلم های لینچ که تعادلی میان سورئال و واقعیت دارد. مخمل آبی نیز یکی از پر مهنا ترین فیلم های لینچ است که هر کسی با یک بار تماشا می تواند به آن معنا دست پیدا کند. داستان این فیلم، دربارهٔ پسر جوانی به اسم جفری (کایل مک لاکلن) است که در زمینی یک گوش بریده شده پیدا میکند؛ این آغاز ماجرای عجیبی است که او در آن درگیر میشود.
منبع: دانلود فیلم