از زمان قدیم در گوش دانش اموران به طور مداوم بیان شده است که " مدرسه خانه دوم شماست" اما این خانه از زمان قدیم تا به امروز تقریبا به همان صورت گذشته اداره می شود و حتی ساختمانهای مدارس هم در بیشتر نقاط قدیمی می باشند و از لحاظ زیبایی و جذابیت برای دانش آموزان در پایین ترین سطخ قرار دارند.. در نظام آموزشی کشور با اینکه هر ساله دچار تغییرات جزیی یا کلی در روش تدریس و محتوای درسی می شود باز به جای اینکه افراد را خلاق و ایده پرداز تربیت نماید، بیشتر به دنبال تربیت افراد در یک چارچوب خاصی است و تفاوت افراد از نظر هوش در این سیستم آموزشی جایگاهی ندارد و از میان هوش های مختلفی تنها به هوش ریاضی افراد توجه شده و به هوش های دیگر بخصوص هوش هیجانی افراد اهمیتی داده نمی شود و در این پازل نظام آموزشی یه تکه مهم از پازل گمشده است که آن استعدادیابی می باشد. کودکانی که باید در ابتدا راه زندگی با روش های مختلف استعدادهای آنها شناخته شود و آینده ی شغلی و زندگی آنها را رقم بزند در یک فرآیند آموزشی یکسان قرار می گیرد و تمام خلاقیت آنان در طی سالهای تحصیلی نابود می شود و اگر خود کودک هم بخواهد خلاق شود به مرور انگیزه خود را از دست می دهد. استعداد یابی و مدیریت استعداد از لازمه های دنیای جدید است که باید هم در نظام آموزشی به عنوان محل تربیت نیروهای انسانی و هم سازمانها به عنوان منیاتوری از جامعه اجرا شود که متاسفانه به این امر توجه ای نمی شود. نادیده انگاری به مبحث استعدادیابی و عدم شناسایی استعدادها، هزینه های جبران ناپذیری را برای کشور به دنبال دارد، گرچه این هزینه ها را نمی توان محاسبه کرد و یا به صورت عددی در دفاتر حسابداری نشان داد اما اینها سرمایه های فکری و نیروهای انسانی مولد کشور هستند که طی سالیان سال به علت استعداد یابی نادرست باعث از بین رفتن سرمایه های کشور می شود و می تواند در افزایش معضلات اجتماعی مانند بیکاری، افسردگی و....تاثیر بسزایی داشته باشد و یکی از عوامل افزایش ناامیدی و بی انگیزگی جامعه در کنار سایر عوامل می تواند باشد. استعدادبابی درمدارس کشور معمولا در مقاطع بالاتر که زمان انتخاب رشته است صورت می گیرد اما در کشور های دیگر در مقاطع ابتدایی و امروزه اعلام نموده اند که باید از دوران حضور کودک در مهدکودکها و پیش دبستانی ( از طریق توجه به سوال ها ، نگاه کردن به عادات، نقاشی و کاردستی کودکان و....) این استعداد یابی صورت گیرد.
در نظام اموزشی کودکان در ابتدا باید رشد نمایند و اجازه بروز خلاقیت را به آنها داده شود نه تربیت از طریق تنبیه، برای درک بهتر جمله می توان اینطور بیان نمود که کودکان همانند نهال های جوان در نهالستان هستندکه اگر در زمانی که نیاز به رشد دارند، باغبان آنها را هرس کند(تبیه)، جلوی رشد آنها را می گیرد و از بین می روند. البته لازم به ذکر که خانواده ها هم در عدم توجه به استعداد فرزندانشان با بیان و تاکید نمودن براین جمله:" شما باید دکتر یا مهندس درجامعه شوید و در غیر این صورت آینده ای ندارید" عملا در استعدادسوزی فرزندانشان دخیل هستند. همچنین در کنار خانواده ها ، نظام آموزشی نیز با نرمالیزیشن کردن دانش اموزان و تولید نیروی انسانی استاندارد از طریق الگوهای از پیش تعیین شده و برنامه های آموزشی مدون شده استاندارد خانواده ها را در امر استعداد سوزی یاری می کنند. اگر دانش آموزی در مدرسه تمره ریاضی پایین بگیرد ولی دروس دیگر مانند زبان خارجه ، ادبیات و.... را بالا کسب کند، در نظام فعلی و تفکر حال خانواده ها، این دانش اموز را به کلاس تقویتی می گذارند تا نمره آن بالا برود اما باز نتیجه نمی گیرد و در نتیجه با حرفهایی که به فرزند زده می شود باعث دلسردی و سرکوب کردن دیگر استعدادهای آن می شوند، اما اگر استعداد یابی درست انجام می شد و زودتر در سنین پایین به استعداد دانش آموز در ادلبیات یا علوم و.... شناخته می شد و نظام اموزشی در آن زمینه ها دانش اموز را پرورش می نمود، در آینده، نظام آموزشی و دانشگاهی می تواند شاهد حضور معلمان و اساتید متخصص و خلاق باشد و سازمانها هم از یک منبع غنی نیروهای انسانی برخودار می شوند.