جهان در حال وارد شدن به فاز جدیدی است. سرعت تغییر و تحولات انسانی در جوامع جهانی بهشدت بالا رفته، ملتها آگاه شدهاند و این آگاهی روزبهروز در حال افزایش است. درعینحال، سیستم آموزشی حاکم بر دنیا، حداقل متعلق به 200 سال پیش است. ما این سیستم را بهصورت پیشفرض صحیح در نظر میگیریم، زیرا همه با همین سیستم آموزشی رشد یافتیم. برای اینکه بهواقع درک کنی که سیستم آموزشی چقدر منسوخ، کهنه و ناکارآمد است، کافیست به دنیای دو قرن پیش نگاهی بیندازی. در این 200 سال پیشرفتهای عظیمی رخداده و علم و آگاهی قلههای بلند بینظیری را فتح کردهاند. تنها نظامی که به مدت دو قرن متوالی درجا زده و هیچ پیشرفتی نداشته، نظام آموزشی است. تمام اندیشمندان، متفکران و دلسوزان در سراسر جهان بر این موضوع اتفاقنظر دارند که نظام آموزشی حال حاضر دنیا باید جایگزین شود و طرحهای بسیار زیادی هم بهعنوان جایگزین این نظام آموزشی معرفیشده است. یکی از این طرحهای موفق، طرح سلمان خان برای سواد جهانی است. در این بخش از یادداشتهای ویتارو قصد داریم به معرفی مختصر طرح سلمان خان برای سواد جهانی بپردازیم و دریابیم برنامه او برای تعلیم و تربیت جوامع انسانی تا چه حد مؤثر خواهد بود.
شاید با شنیدن نام سلمان خان به یاد بازیگر مطرح سینمای هند بیفتیم. اما سلمان خانی (به انگلیسی: Sal Khan) که ما از او صحبت میکنیم، معلم بنگلادشیتبار، دانشآموخته هاروارد، مؤسس و مدیرعامل یک سازمان آموزش مجازی غیرانتفاعی و رایگانی به نام آکادمی خان (به انگلیسی: Khan Academy) است. او بیش از 2200 ویدیو آموزشی محبوب در زمینههای مختلف و با تمرکز بر رشتههای ریاضی و علمی – آکادمیک، در خانه خودش ایجاد و بارگذاری کرده است. این سازمان در حال حاضر دارای بیش از 120 میلیون کاربر است و هرماه حداقل 20 میلیون کاربر جدید به آکادمی خان برای یادگیری آزاد علم مراجعه میکنند.
همچنین سلمان خان یک پایگاه اینترنتی دیگری را به آدرس Https://Schoolhouse.World تأسیس نموده است. هدف این پایگاه، درست مانند آکادمی خان، فراهمسازی آموزش رایگان برای همه منتها با رویکرد، روش و دستور کار متفاوتی است. پروژه «عمارتمدرسه» بر جنبه دیگری از آموزش مجازی متمرکز است. در ادامه هم در مورد آکادمی خان و در مورد پایگاه اینترنتی SchoolHouse.World از زبان خود سلمان خان بیشتر آشنا خواهیم شد.
ما با اینترنت به معنای واقعی کلمه میتوانیم ملتها را از طریق یادگیری، آموزش و کسب دانش به یکدیگر متصل کنیم. سلمان خان از ما میخواهد تا پیشفرض ذهنی که با آن رشد یافتیم را کنار گذاشته و تصور کنیم، با توجه به نیازهای آینده و ابزاری که در اختیارداریم، مدارس، دانشگاهها و بهطورکلی نظام آموزشی، در آینده به چه شکلی میتوانند و باید باشند؟
سلمان خان از کودکی علاقه زیادی به ژانر علمی – تخیلی داشت، زیرا این ژانر نحوه تفکرش را در مورد اینکه دنیا چگونه میتواند باشد، به چالش میکشید. زمانی که پروژه آکادمی خان کلید خورد، باعث شد که سلمان خان و آکادمی خان یکراه خاصی در اختیارشان قرار گیرد تا بتوانند این دیدگاه علمی – تخیلی خود را تا حد زیادی به واقعیت نزدیک نمایند. سلمان خان در این رابطه توضیح میدهد:
آیا امکانش بود که آکادمی خان بهجای اینکه فقط یک پروژه نرمافزاری یا محتوایی معمولی باشد، بتواند به آکسفورد یا هاروارد دیگری تبدیل شود؟ آیا این پروژه میتوانست به ما کمک کند تا در صد یا دویست سال آینده، به چنان سطحی پرواز کنیم که عصر حاضر، (سال 2021) شبیه به عصر تاریک باشد؟
چند ثانیه دست نگهدار و به معلم موردعلاقهات فکر کن. حال تصور کن که آن معلم در عوض تدریس به 30 کودک در کلاس، به میلیونها دانشآموز دیگر در سراسر جهان تدریس میکرد. این دقیقاً کاری است که سلمان خان در وبسایتش، یعنی آکادمی خان انجام میدهد:
در سال 2004 میلادی، خانواده من در بوستون به ملاقاتم آمده بودند. عمه من از ناتوانی دخترش در درک ریاضیات گلایه میکرد و زمانی که من از دخترعمهام، نادیا، پرسیدم قضیه چیست؟ نادیا پاسخ داد که ریاضی در مخم نمیرود و استعداد ریاضی ندارم!
ازنظر سلمان خان وقتی شخصی میگوید من استعداد ریاضی ندارم، یعنی آن شخص از زاویه درستی به ریاضی نگاه نکرده، یا اعتمادبهنفسش توسط خود شخص (من استعداد ریاضی ندارم!) و یا اطرافیانش (تو استعداد ریاضی نداری!) نابودشده است. سلمان خان بهصراحت بیان میکند و با قاطعیت میگوید که خوب بودن یا نبودن در یک درس بهخصوص، هیچ ارتباطی به تواناییهای ذاتی فرد ندارد.
سلمان خان از همان شهر بوستون، از راه دور و بهصورت مجازی، چندین ماه را صرف تدریس خصوصی نادیا کرد. او در آن زمان، پنج کلاس مجازی داشت که از طریق میکروفون لپتاپش به نادیا میگفت که من را در کلاس شماره پنج ملاقات کن. این یعنی سلمان خان در بوستون و دخترعمهاش در ایالت نیواورلئان بودند و این دو هم میتوانستند صدای یکدیگر را بشنوند و هم هر چیزی را که با قلم دیجیتالی مینوشتند، برای هر دو نفر قابلمشاهده بود.
بعد از مدتی پیشرفتهای محسوسی حاصل شد. نادیا توانست به بقیه همکلاسیهایش برسد و درواقع حتی از کلاس و تدریس معلم مدرسهاش نیز پیشی گرفته بود. از همینجا ایده آکادمی خان به ذهن سلمان خان رسید. او با خود فکر کرد، اگر این نظام آموزشی برای دخترعمهام کارساز بوده، چرا برای 10 دخترعمه یا دخترخاله دیگر کارساز نباشد؟ اگر برای آنها کارآمد بوده، پس چرا نباید برای کسانی که هیچ نسبتی فامیلی با من ندارند، کارآمد نباشد؟ اصلاً چرا این روش فوقالعاده برای میلیونها و حتی میلیاردها نفر مؤثر و کارا نباشد؟
در سال 2009 بود که سلمان خان از شغلش استعفا داد. به پایان رساندن مأموریت و طرح سلمان خان برای سواد جهانی تنها از طریق ایجاد یک موسسه غیرانتفاعی، آزاد و رایگان امکانپذیر بود. البته شاید این طرح بزرگ، عمیق و جاهطلبانه برای یک مردی که در اتاقی کوچک و تنگ فعالیت میکرد، کمی تخیلی، غیرقابلباور و غیر اجرایی بود، اما سلمان خان بعدها ثابت کرد که این برنامه بسیار واقعگرایانه طراحیشده و اصلاً هم غیرقابل اجرا نبود.
در نسخههای اولیه، من آکادمی خان را مکانی برای متصل کردن بشریت و آموختن از یکدیگر تصور کردم. پس از رشد ماورایی آکادمی خان – که در حال حاضر بیش از 120 میلیون کاربر در سراسر دنیا دارد – من با خودم گفتم یک جای کار میلنگد. چرا عملکرد فردبهفرد و رودرروی تدریس سنتی از بین رفته است؟ این موضوع همیشه در انتهای ذهن من وجود داشت و به دنبال راهی بودم که تدریس رودررو عملی شود. اینجا بود که ایده Schoolhouse.world به ذهن من رسید.
زمانی که پاندمی کرونا به اوج خود رسید، ترافیک بازدید آکادمی خان به سقف چسبید. سلمان خان از مدتها پیش میدانسته که تدریس خصوصی به گروهی کوچک از دانشآموزان مؤثرترین روش و استانداردی طلایی در تدریس است. درواقع، مقالات علمی بسیار زیاد این دانسته سلمان خان را پشتیبانی میکنند. حتی تدریس خصوصی به گروهی کوچک توسط کسانی که همان موضوع رو در ترم یا سال گذشته آموختهاند، میتواند بسیار مؤثر و در بعضی مواقع، خیلی بیشتر مؤثر واقع شود.
بنابراین سلمان خان با کمک بعضی از دوستانش، به نمونه اولیه و ایدهای برای تأسیس یک مرکز واسطهای برای متصل کردن دو گروه از مردم رسیدند؛ گروه اول، کسانی بودند که در یک حوزه علمی نیاز به معلم و کمک داشتند و گروه دوم، مدرسان حرفهای بودند که میتوانستند از طریق جلسات تدریس خصوصی گروهی کوچک به افراد گروه نخست کمک کنند. در انتهای تابستان همان سال، ایده آنها عملی و داستانهای فوقالعادهای از جلسات ساخته شد. نوجوانان 13 یا 14 ساله مسلط بر یک موضوع خاص، به انسانهایی که در دهه 50 زندگیشان بودند، کمک میکردند تا مدرک دیپلمشان را دریافت کنند.
تفاوت اصلی پروژه آکادمی خان با پروژه عمارتمدرسه در این است که آکادمی خان، مرجع ویدیوهای آموزشی از پیش ضبطشده و غیرزنده است. اما در پروژه عمارتمدرسه معلم و دانشآموز بهصورت زنده با یکدیگر در تعامل هستند. سلمان خان پروژه عمارتمدرسه را بهتر از آکادمی خوان میداند، اما تمایلی ندارد روش آموزشی ویدیوهای از پیش ضبطشده بهکل حذف شوند، زیرا این روش نیز مزایای خاص خودش را دارد.
در این جلسات تدریس خصوصی گروهی کوچک، انسانهای مختلف با وضعیتهای متفاوت سنی، جنسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی حضور پیدا و با دیگر انسانها ارتباط برقرار پیدا میکنند. این ارتباط، واقعاً یک ارتباط معلم – شاگردی است و روابط بین آنها بسیار معنادار، شاد و عمیق خواهد بود. ما میبینیم که ایده افزایش مقیاس جلسات خصوصی بسیار کارا بوده و با بهرهمندی بسیار مفید از فطرت پاک انسانها، میل به کمک به دیگران و انجام کارهای نیک، بسیاری از اشخاص با اشتیاق، انگیزه و علاقه فراوان به این کار وارد شدند.
وقتی پروژه عمارتمدرسه آغاز شد، من به جنبه انقلابی واضح آن – که افزایش مقیاس جلسات خصوصی با کیفیت بالا است – فکر کردم و بهخوبی راه پیادهسازی این ایده را در ذهنم ترسیم نمودم. اما به نظر من، جنبه انقلابی پنهان اما بسیار عظیمتر پروژه عمارتمدرسه، متصل کردن افراد در سراسر جهان برای ارتباط عمیق، دوستانه و مهربانانه است.
این ارتباطات بهواقع بسیار زیبا، پرانرژی و جذاب هستند. هرروز تعداد زیادی از افراد، از اعماق وجودشان کلمه متشکرم را به معلمشان هدیه و از او برای تغییر زندگیشان تشکر میکنند. آنها همیشه به معلم خود میگویند که شما ذهن من را باز کردید و هرگز لطفتان را از یاد نخواهم برد. این همان جنبه انقلابی پنهانی است که سلمان خان از آن صحبت میکند.
از سلمان خان پرسیدند نظرت راجع بهنظام آموزشی 1000 سال آینده چیست؟ او پاسخ داد:
1000 سال آینده؟ واقعاً نمیدانم، شاید با کریسپر (به انگلیسی: CRISPR) و مهندسی ژنتیک (به انگلیسی: Genetic Engineering) بتوانیم دانش را دانلود کنیم یا قرص علم بخوریم؛ البته با این فرض که بشریت همینطور به سمت پیشرفت حرکت خواهد کرد. اما من فکر میکنم در 30 یا 50 سال آینده، ما جهانی خواهیم داشت که تکتک انسانهای کره زمین به همه دروس اصلی آکادمیک و همچنین غیر آکادمیک برای رشد و کمال دسترسی خواهند داشت.
نظر تو درباره طرح سلمان خان برای سواد جهانی چیست؟ آیا آموزش دموکراتیک، آزاد و رایگان برای همه میتواند عملیاتی شود؟ تو نظام آموزشی جهان را در 50 سال آینده چطور میبینی؟