محمد مهدی عبدی
محمد مهدی عبدی
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

دعوا بر سر نماد را کنار بگذاریم؛ ما اصل را فراموش کردیم.

دوران اسلام‌گرایی و تبلیغ اسلام به پایان رسیده است. به هر نسبتی که برای اسلام تبلیغ کنند، به همان نسبت ملت از اسلام فراری می‌شود؛ گویی این تبلیغات با همین هدف صورت می‌پذیرند. این‌ها می‌خواهند موضوع مهم و تاریخی انتظار برای ظهور انسان کامل را تنها در انحصار شیعیان نگه دارند؛ اما غافل از اینکه این موضوع با فرهنگ و سنن ملت ایران عجین شده است.

همه انسان ها در طول تاریخ همیشه به دنبال اوج کمال بوده‌اند. همه انسان ها وقتی به دنیا می‌آیند، کمال جو هستند، اما با ظرفیت های متفاوت. همه اراده ها و تلاش ها و تمایلات به سمت همین کمال بی نهایت است. حتی شرورترین افراد نیز به دنبال کمال هستند. اگر ته دل آن ها را ببینی، متوجه می شوی که آن‌ها خیال می کنند راه صحیحی را انتخاب کرده‌اند.

ملت ایران در تاریخ، همیشه یاد و خاطره یگانه منجی جهان، نقطه امید و نجات بخش همه بشریت را زنده نگه و بزرگ داشته است. این بزرگ‌داشت عالمی است. این، بزرگ‌داشت شیعیان و مسلمانان نیست. حتی این بزرگ‌داشت مختص به انسان‌ها به تنهایی نیست. بلکه متعلق به همه عالم و همه موجودات است.

انتظار مهم‌ترین موضوع تاریخ انسان است. بعضی‌ها می‌خواهند موضوع انتظار را یک موضوع فرقه‌ای، فرعی و فراموش شده در جامعه جا بیندازند. مهم‌ترین مسئله انسان‌ها از ابتدای تاریخ، انتظار است. ملت ایران همیشه موحد بوده و همیشه موحد خواهد بود. آزادی خواهی، عدالت طلبی، مهرورزی، پرستش خدای یگانه و انتظار رسیدن به موعود و جامعه آرمانی در تمام تاروپود فرهنگ و آداب و سنن ملت ایران در هم تنیده شده است. حتی در اوستا و آثار ایرانی نیز بحث موعود برجسته است. در تمام نهضت های ایران، چه قبل از اسلام و چه پس از اسلام، ردپای عدالت خواهی، کرامت خواهی و آزادی خواهی به وضوح پیداست.

ما همواره چه متوجه باشیم و چه نباشیم به دنبال روزی هستیم که کامل شویم. همه منتظرند. از اول تاریخ مهم‌ترین مسئله فطری انسان ها، انتظار بوده است. انتظار رسیدن به آزادی، عدالت و کمال. اصلا انتظار است که انگیزه حرکت می‌دهد. ظهور انسان کامل که عادل است، عاشق انسان‌هاست و در حرکت کمالی جلوتر از همه حرکت می‌کند، یک خواست فطری و تاریخی است.

در همین ایران اسنادی موجود است که نشان می‌دهد از چند هزار سال قبل، ملت ما انتظار یک منجی را با ویژگی‌هایی چون عدالت، مهربانی، ملت‌گرایی، پاکی و صداقت می‌کشیده. انسان از بدو خلقت در وجودش منتظر یک موجود کامل بوده است. انتظار یک امر انسانی است، ربطی به دین خاصی ندارد و کسی نمی‌تواند بر آن ادعای مالکیت کند.

از مسلمانان بپرسیم، می‌گویند ما منتظریم. از مسیحی‌های ارتودوکس بپرسیم، می‌گویند ما منتظریم. از کاتولیک‌ها بپرسیم، می‌گویند ما منتظریم. از بودایی‌ها و هندوهایی بپرسیم، می‌گویند منتظریم. حتی قبایل طبیعت گرایی سرخپوست آمریکای لاتین نیز منتظر ظهور یک انسان کامل هستند.

ظهور انسان کامل آرزوی تمام بشریت است. زیرا ما همه آرزوها را در آن می‌بینیم. عدالت؟ با اوست. آزادی؟ با اوست. عزت؟ با اوست. کرامت؟ با اوست. امنیت؟ با اوست. رفع ظلم؟ با اوست. رفع فقر؟ با اوست. همه در طول تاریخ منتظر بوده‌اند و هستند.

انسان برای رسیدن به کمال و رسیدن به حداکثر پتانسیل خود، به دو شرط نیاز دارد که هردوی این شروط باید به شکل همزمان تحقق یابند.

شرط اول، آزادی است. انسان با اختیار خلق شده و اگر اختیار را از او بگیریم هیچ تفاوتی با دیگر موجودات ندارد. این موجود آزادانه خلق شده و زیبایی‌اش به این است که انسان آزادانه حق را انتخاب می‌کند، آزادانه در مقابل ظلم می‌ایستد و آزادانه به دیگران کمک می‌کند. به محض اینکه آزادی را از او بگیریم دیگر انسان نیست.

در حال حاضر در جهان، فرهنگ، شیوه، سیاست، اقتصاد، هنر و... همگی دستکاری شده‌اند و آن‌ها می‌‌خواهند با زور به همه هشت میلیارد انسان همه‌چیز را تحمیل کنند. اقلیت‌ها می‌خواهند انسان‌ها را به بردگی بکشند و این موضوع در کل دنیا یک مسئله است .

در جامعه نقش الگو بسیار مهم است. کسی می‌تواند رهبری جهان را به عهده بگیرد که خود آزادترین باشد. این فرد باید از همه قید‌ها آزاد باشد و در یک کلام کامل باشد. اگر کسی خودش در قید و بندها زندانی باشد، چطور می‌تواند برای دیگران آزادی به ارمغان بیاورد؟

شرط دوم، عدالت است. عدالت یعنی شرایط اجتماعی برای رشد انسان‌ها فراهم گردد. اگر ظلم، فساد و چپاول رواج داشته باشد، انسان ها رشد نمی‌کنند. اگر حقوق انسان‌ها ضایع شود، انسان‌ها رشد نمی‌کنند. اگر شرایط اجتماعی شرایط تبعیض، فاصله طبقاتی و فقر باشد، انسان‌ها رشد نمی‌کنند. عدالت بستر رشد انسان است.

این وضع حاکم بر دنیا؛ فقر، جنگ‌ها، تحقیرها و خودبرتر بینی‌ها محصول بی عدالتی است. اگر عدالت باشد، همه محترم هستند و هیچکس محتاج نیست. ما می‌بینیم که در ایران و جهان میلیاردها نفر محتاج هستند. این محصول چیست؟ محصول بی عدالتی است.

عدالت بستر کمال و آزادی لازمه رسیدن به آن است. حتی از فاسد‌ترین افراد نیز بپرسید که آیا دوست داری رئیس جمهورت فاسد باشد یا عادل؟ او می‌گوید که عادل باشد. در طول تاریخ همیشه انسان‌ها دو مطالبه مشترک دارند؛ اول عدالت و بعد آزادی. این یک موضوع فطری و انکار ناپذیری است.

یگانه منجی عالم نیز در تکمیل راه او و دیگر آزادی‌خواهان و عدالت طلبان جهان به عنوان آزادترین، عادل‌ترین و کامل‌ترین فرد ظهور خواهد کرد تا به همه آرزوهای بشری واقعیت ببخشد.

اما سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است: علت این بحث‌های فرقه‌ای و دعواهای بی مورد چیست؟ چرا این حجم از چند قطبی سازی، در ملت موحد و متحد ایران - که در طول تاریخ همیشه در برابر بی عدالتی و ظلم متحد بوده - به وجود آمده است؟ مگر ما همگی به دنبال عدالت نیستیم؟ به دنبال آزادی نیستیم؟ به دنبال کرامت و رفع ظلم و فقر نیستیم؟ مگر کوروش بزرگ به دنبال این آرمان‌ها نبود؟ مگر منجی بشریت نمی‌خواهد ملت‌ها را به سمت عدالت و آزادی متحد کند؟ پس علت این جدل‌ها بر سر نماد‌ها چیست؟ ما اصل را فراموش کرده‌ایم، پس بهتر نیست نماد گرایی کنار بگذاریم و به دنبال مطالبه آزادی و عدالت به موازات یکدیگر باشیم؟

منجیسیاستفلسفهاجتماعیتاریخ
دانش گرا | سایت: Vitaro.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید