گفتیم یکی از معجزات پیامبر اکرم(ص) معراج آن حضرت بود. در معراج یک جلسه پرسش و پاسخی بین خدا و پیامبر اکرم(ص) اتفاق افتاده و خداوند به سؤال پیامبر اکرم(ص) در مورد افضل اعمال که توکل بر خدا و راضی بودن به رضای اوست پاسخ داده و در تکمیل جواب به مطالبی اشاره فرمود که به اختصار بیان گردید.
خداوند در ادامه فرمود: یا أَحْمَدُ لَوْ ذُقْتَ حَلاوَه الْجُوعِ وَ الصَّمْتِ وَ الْخَلْوَه وَ مَا وَرِثُوا مِنْهَا قَالَ یا رَبِّ مَا مِیرَاثُ الْجُوعِ قَالَ الحِکمَةُ وَ حِفْظُ الْقَلْبِ وَ التَّقَرُّبُ إِلَی وَ الْحُزْنُ الدَّائِمُ وَ خِفَّةُ الْمَئُونَةِ بَینَ النَّاسِ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لایبَالِی عَاشَ بِیسْرٍ أَمْ بِعُسْرٍ؛ اى احمد! کاش شیرینىِ گرسنگى، سکوت و تنهایى و نتایج آن ها را مى چشیدى! پیامبر عرض کرد: پروردگارا ثمره گرسنگى چیست؟ خداوند فرمود: حکمت، حفظ قلب، تقرّب به من، اندوه همیشگى، سبکبارى، حق گویى و بى پروایى از سخت و آسان زندگى.
بدیهی است فلسفه آفرینش انسان، رسیدن به كمال و جایگاه والاى انسانی است که رسیدن به آن جایگاه شرایطی دارد. دو شرط از آنها به اعضا و جوارح ظاهرى مربوط است: زبان(حفظ زبان از پرگویى) و شکم(حفظ شكم از پرخورى)؛ این دو عضو ـ نسبت به سایر اعضا ـ از قوىترین ابزار وسوسه شیطانی است. در صورت کنترل این دو عضو، حفظ اعضای دیگر تا حدودی آسان است. اگر كسى بتواند شكم را كنترل كند، تا حدودی مىتواند شهوت را هم كنترل کند و کنترل چشم و گوش نسبت به حفظ زبان راحت تر است.
می دانیم پر بودن شكم، بزرگترین عامل سلب شعور، درك و حضور قلب است. انسان با شكم پر نمىتواند خوب فكر كند و موفق به مطالعه شود و در نماز حضور قلب داشته باشد. این موارد را اغلب تجربه کرده ایم به عنوان مثال نماز مغربی که قبل از خوردن شام خوانده می شود با نمازی که بعد از خوردن شام خوانده می شود خیلی فرق می کند.
بیان مسأله؛ هنگام پر بودن شكم، درك و آگاهى ـ كه از خصایص انسان است ـ از او سلب مىگردد، دقیقاً مانند پرندهاى كه وزنه سنگینى به پاى او بسته باشند. بی شک هر قدر وزنه سنگینتر باشد، پرواز او را مشكلتر خواهد کرد. به بیان ساده پر بودن شكم به منزله وزنه سنگینى است كه به پاى مرغ روح آدمى بسته شده است و مانع پرواز او مىگردد و نمىگذارد كمالات روحى ظاهر گردند. امیر مؤمنان فرمودند: «لاتجتمع عَزیمة وَ وَلیمة؛ عزم و اندیشه بركار، با پرخوری جمع نمىگردد.» (نهجالبلاغه فیضالاسلام، ص 692)
دو شرط دیگر به امور قلبى و باطنى مربوط می شود: بازداشتن قلب از وسوسههاى شیطانى و توجه به حضور خداوند؛ بدیهی است به كار بستن دو شرط ظاهری آسانتر است و عمل به دو شرط باطنی تا سخت است و به ریاضت هاى زیادی نیاز دارد.
البته تمجید از گرسنگى به معناى تشویق به تحمل رنج گرسنگى افراطی نیست، بلكه منظور یاد آوری موانع پرواز روح است؛ بنابراین انسان مجاز به تحمل بیش از حد گرسنگى نیست. منظور از جوع در روایات، پرهیز ازپرخورى است نه تحمل گرسنگى طاقت فرسا. بدیهی است خوردن غذاهاى مطبوع نه تنها مضرّ نیست، بلكه براى سلامتى بدن مفید است؛ مراد رعایت اعتدال در خوردن و آشامیدن است.
گرسنگى و سكوت آثار مثبت زیادی دارد که خداوند به چند مورد اشاره فرموده است:
الف ـ حكمت؛ یعنى راهیابى به حقایق و درك کامل آنها. عقل كه از قواى روحى انسان مى باشد با سبك بودن شكم مىتواند فعالیّت كرده و به درك حقایق نایل شود.
ب ـ حفظ قلب از وسوسههاى شیطانى؛ مؤمن روزهدار ـ نسبت به فردى كه به پرخورى عادت کرده است ـ در مورد حفظ قلب موفّقتر است و بیشتر مىتواند عنان قلبش را در دست گرفته و از خیالات واهى حفظ کند.
ج ـ تقرب به خدا؛ براى رسیدن به تقرب، باید از هواهاى نفسانى دوری کرد که دل کندن از آنها فقط با تقویت اراده ممکن است و نقش روزه در تقویت اراده و جهت دهى به آن غیرقابل انکار است.
د ـ حزن و اندوه. منظور از آن عبوس و ناراحت بودن نیست بلکه دوری از سرمستى و شادی هاى كاذب می باشد. فرد ساكت و گرسنه حوصله خوشگذرانی و تفریحهاى نامشروع نخواهد داشت. رفتار او با متانت و آرامش ـ به دور از خندههاى مستانه ـ خواهد بود. فرد مؤمن از اینكه بخشى از سرمایه عمرش در امور مباح صرف شده است ناراحت و محزون است.
هـ ـ سبكبارى. چون پیوسته در اندیشه طعام مطلوبتر و لذّت بیشتر نیست نیاز به كسب درآمد بیشتر براى تهیه سفرههاى رنگین و غذاهاى لذیذ ـ احیاناً دست زدن به كارهاى نامشروع ـ ندارد و در نتیجه مشكلات چندانى نخواهد داشت.
و ـ دفاع از حقّ. چون تعلق خاطری ندارد ترسی از رسیدن آسیب به منافع مادی ندارد لذا قادر است در همه جا از حق دفاع كند. او با امكانات اندك زندگى خویش را سپرى كرده و همه جا مردانه، در برابر كژىها و بىعدالتىها، از حقّ دفاع مىكند.
ز ـ بی تفاوتی نسبت به سختی و آسانی زندگی. چون به تقدیر و قضاى الهى راضی است به سختى و آسانى روزگار اهمیت نمی دهد.