ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

سیمیندخت وحیدی

وحیدی نیز از شاعران غزلسرای انقلاب است که از کودکی با شعر وشاعری مأنوس بوده واز نوجوانی پا به عرصه شاعری نهاده است.اشعار وحیدی علاوه بر صلابت واستواری وجزالت منحصر بفرد از اصالت اخلاقی وعرفان اجتماعی برخودار است. وحیدی نیز همچون دیگر شاعران انقلاب شعر خود را وقف مکتبش ساخته است.در انتخاب قالبهای شعر غزلیات او برجستگی خاصی دارد واغلب غزلیاتش مُرَدَّف است وبا وجود استفاده از آرایه‌های بدیعی وبلاغی وکنایه واستعاره وترکیبات ابداعی،شعر وحیدی سادگی خاصی را داراست بطوری که خوانندۀ اشعارش براحتی منظور شاعر را در می‌یابد.«لالۀ توحید»سیاهی از سر دامان شب پرید بیابشیر نور به صحرای دل رسید بیاسپیده بر سر گلزار پر طراوت صبحبناز خندۀ مستانه‌ای دمید بیادوباره طرۀ زر تار گیسوان فلقبگرد بستر گل تار زر تنید بیابیا که دست ظفر آفرین فاتح روزز آسمان گل صد تار زر تنید بیاشراره‌های طلا ریخت بر زمین خورشیدبه حجله گاه چمن لاله شد پدید بیابه سوی سفره رنگین آب ودانه درشتکبوتر از سراین بام پرکشید بیازبس شرارۀ آه از دلم به عالم ریختتمام برگ درختان شب تکید بیازچشمه‌های دو چشمم به روی گونۀ زردهزار گوهرم از اشک‌تر چکید بیاکنون که گوش من ای نوبهار هستی بخشدوباره زمزمۀ مرغ گل شنید بیاشکفت لاله توحید ای منادی عشقنوای گرم تو در گوش جان دوید بیانیازمند تو باشد به هر زمان«سیمین»ببین که مهر تو با نقد جان خرید بیاسیمیندخت وحیدی

وحیدی نیز از شاعران غزلسرای انقلاب است که از کودکی با شعر و شاعری مأنوس بوده و از نوجوانی پا به عرصه شاعری نهاده است. اشعار وحیدی علاوه بر صلابت و استواری و جزالت منحصر به فرد از اصالت اخلاقی و عرفان اجتماعی برخودار است. وحیدی نیز همچون دیگر شاعران انقلاب شعر خود را وقف مکتبش ساخته است.

در انتخاب قالب های شعر غزلیات او برجستگی خاصی دارد و اغلب غزلیاتش مُرَدَّف است. با وجود استفاده از آرایه‌های بدیعی و بلاغی و کنایه و استعاره و ترکیبات ابداعی، شعر وحیدی از سادگی خاصی برخودار است به طوری که خوانندۀ اشعارش به راحتی منظور شاعر را در می‌یابد.

«لالۀ توحید»

سیاهی از سر دامان شب پرید بیا **** بشیر نور به صحرای دل رسید بیا

سپیده بر سر گلزار پر طراوت صبح **** به ناز خندۀ مستانه‌ای دمید بیا

دوباره طرۀ زر تار گیسوان فلق **** بگرد بستر گل تار زر تنید بیا

بیا که دست ظفر آفرین فاتح روز **** ز آسمان گل صد تار زر تنید بیا

شراره‌های طلا ریخت بر زمین خورشید **** به حجله گاه چمن لاله شد پدید بیا

به سوی سفره رنگین آب و دانه درشت **** کبوتر از سر این بام پرکشید بیا

ز بس شرارۀ آه از دلم به عالم ریخت **** تمام برگ درختان شب تکید بیا

ز چشمه‌های دو چشمم به روی گونۀ زرد **** هزار گوهرم از اشک‌تر چکید بیا

کنون که گوش من ای نوبهار هستی بخش **** دوباره زمزمۀ مرغ گل شنید بیا

شکفت لاله توحید ای منادی عشق **** نوای گرم تو در گوش جان دوید بیا

نیازمند تو باشد به هر زمان «سیمین» **** ببین که مهر تو با نقد جان خرید بیا

وحیدیشعرادبیات معاصرشعر معاصرشعر انقلاب
در سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید