علی معلّم دامغانی یکی دیگر از شاعران انقلاب شکوهمند اسلامی است که استعداد خارق العاده و به نوعی خاص در شعر دارد و از مثنوی سرایان بزرگ بشمار میرود.
شعر معلّم از جزالت و استحکام ویژهای برخوردار است و بعضاً، استفاده از معلومات گسترده و آوردن ترکیبات ابداعی در شعر و بکارگیری صنایع ادبی، درک سروده های او را مشکل ساخته است، بطوری که همه خوانندگان متوجه منظور شاعر نمیشوند.
قالب غالب در شعرهای معلّم مثنوی است لیکن از دیگر قالب های شعری نیز کم و بیش استفاده کرده است.
«به دستگیری روح خدا سفر بهتر»
نماز را به اشارت سواره میخوانیم **** مجال نیست که ما تا ستاره میرانیم
طلایگان سپه را نوید نیست هنوز **** مجال نیست که منزل پدید نیست هنوز
نماز را که مجاور نشسته میخواند **** مسافریم ومسافر شکسته میخواند...
هلا شتاب جلودار کاروان فتواست **** به گوش هر که مسافر به هر که در سکنی است
که چندگانه شب را به باره باید خواند **** نماز صبح سفر را سواره باید خواند
چه دلنشین چه سبکبار می بــرد ما را **** به آن کجا که جلودار میبرد ما را
به آن کجا که در این ناکجا نمیگنجد ***** چو وصف عشق که در لفظها نمیگنجد
به آن کجا که فراسوی تیر و ناهید است **** به آن کجا که مقیمش همیشه جاوید است
به آن کجا که کجاها در او گمند همه **** اگر که جام حقیرند اگر خمند همه
به آن کجا که دل زندگان نمیمیرد **** به آن کجا که دل از زندگی نمیگیرد
به آن کجا که زمان بیشمار میگذرد **** نه عمر میگذرد نی بهار میگذرد
به آن کجا که نمیگویم و نمیدانی **** به گل، به مُل، به تبسم به می، به مهمانی
به مهمانی دل، نه ضیافت دلبر **** به مهمانی آن از خیال نازکتر
به مهمانی لطف و نیاز و ناز و غرور **** به باغ های شهادت به صخرههای سرور
به میهمانی دریا که بار میگیرند **** به آن کجا که شهیدان قرار میگیرند...