محمدرضا اسدی
محمدرضا اسدی
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

کنیه ها و القاب پیامبر اکرم(۷)

۶ ـ ابْنُ الذَّبِیحَیْن (مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۵۳) فرزند دو قربانی‌شده برای خدا ( آماده برای قربانی در راه خدا) این لقب از بیان پیامبر اكرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) گرفته شده است.

ایشان بارها خود را با عنوان «انا ابن الذبیحین» معرفی کرده اند که در کتاب‌های محدثین شیعه و اهل سنت مانند کتاب عیون الاخبار، خصال صدوق، تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر مفاتیح الغیب فخر رازی آمده است، درباره ذبیح اول عموماً بیان شده است که منظور حضرت اسماعیل(علیه السلام) و ذبیح دوم نیز منظور عبدالله پدر پیامبر(صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) است.امام رضا (عليه السلام) در توضیح اين سخن پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «مقصود اسماعيل بن ابراهيم (عليهما السلام) و عبد اللّه بن عبد المطلّب(علیهما السلام) است.» (عیون أخبار الرِّضا، ج1 ، ص210)

امام صادق (علیه السلام) در توضیح این نکته که حضرت اسماعیل(علیه السلام) عموی رسول اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) می باشند نه پدر ایشان فرمودند: وَ قَوْلُ اَلنَّبِيِّ (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) أَنَا اِبْنُ اَلذَّبِيحَيْنِ يُرِيدُ بِذَلِكَ اَلْعَمَّ لأَنَّ اَلْعَمَّ قَدْ سَمَّاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَباً فِي قَوْلِهِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ اَلْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ َ كَانَ إِسْمَاعِيلُ عَمَّ يَعْقُوبَ فَسَمَّاهُ اَللَّهُ فِي هَذَا اَلْمَوْضِعِ أَباً وَ قَدْ قَالَ اَلنَّبِيُّ (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) اَلْعَمُّ وَالِدٌ فَعَلَى هَذَا اَلأَصْلِ أَيْضاً يَطَّرِدُ قَوْلُ اَلنَّبِيِّ (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) أَنَا اِبْنُ اَلذَّبِيحَيْنِ أَحَدُهُمَا ذَبِيحٌ بِالْحَقِيقَةِ وَ اَلآخَرُ ذَبِيحٌ بِالْمَجَازِ وَ اِسْتِحْقَاقُ اَلثَّوَابِ عَلَى اَلنِّيَّةِ وَ اَلتَّمَنِّي فَالنَّبِيُّ ص هُوَ اِبْنُ اَلذَّبِيحَيْنِ مِنْ وَجْهَيْنِ عَلَى مَا ذَكَرْنَاهُ وَ لِلذَّبْحِ اَلْعَظِيمِ وَجْهٌ آخَرُ؛ پيغمبر كه فرمود: من فرزند دو ذبيحم مقصودش از آن دو يكي عمويش بود زيرا خداي عز و جل عمو را پدر ناميده آنجا كه فرموده است (مگر شما حاضر بوديد هنگامي كه مرگ يعقوب فرا رسيد و به فرزندان خود گفت: پس از مرگ من كه را خواهيد پرستيد؟ گفتند: خداي تو و خداي پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحق هم چنان معبود ما خواهد بود) با اينكه اسماعيل عموي يعقوب بود خداوند در اين آيه پدرش خوانده است و پيغمبر نيز فرمود: عمو به جاي پدر است، بنا بر اين، معناي گفته پيغمبر: كه من فرزند دو ذبيح هستم درست است كه يكي از آن دو، حقيقي بود و ديگري مجازي يعني چون آرزوي ذبيح شدن را كرد به واسطه همين نيت مستحق ثواب گرديد پس بنا بر آنچه گفته شد انا بن الذبيحين دو معني دارد: (يكي آنكه دو ذبيح، اسماعيل و عبد الله باشد و ديگر آنكه مقصود از آن دو، اسماعيل و اسحق باشد بآن معني كه گفته شد) و براي ذبح عظيم معناي ديگري است.» (الخصال، ج 2، ص 58)

داستان قربانی شدن حضرت اسماعیل (علیه السلام) معروف است. حضرت ابراهیم (علیه السلام) که همیشه و همه‌جا، تسلیم فرمان خدا بود یک بار دیگر مورد آزمایش الهی قرار گرفت و شایستگی خود را به اثبات رساند. آن حضرت، اسماعیل را که ثمره عمرش بود و سالها دور از او زندگی کرده بود خیلی دوست می داشت.

حضرت ابراهیم (علیه السلام) سه شب در خواب دید که خداوند فرمان می‌دهد که باید اسماعیل را قربان کنی. در شب سوم، ‌یقین کرد که خواب رحمانی است و وسوسه‌ای در کار نیست؛ با تصمیمی قاطع آماده قربان کردن اسماعیل شد. زمانی كه ابراهیم و اسماعیل (علیهما السلام) تسلیم امر پروردگار شدند و پدر چاقو بر گردن فرزند گذاشت تا بندگی خود را ثابت كند ندا آمد كه هان‌ ای ابراهیم! «قَد صَدقتَ الرؤیا؛ فرمان خدا را با عمل تصدیق کردی» همراه این ندا گوسفندی نزد حضرت ابراهیم (علیه السلام) پدیدار شد و آن حضرت ندایی شنیدند که از اسماعیل دست بردار و به جای او این گوسفند را قربان کن... (ر.ک: مجمع البیان، ج۸، ص۳۲۲)

اما داستان ذبح عبدالله بن عبدالمطلب در کتب تاریخی و قصص چنین روایت شده است (واقعی و ساختگی بودن آن را خدا می داند) : سال‌ها قبل از ریاست اجداد پیامبر اعظم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) در مکه دو قبیله به نام جرهم و خزاعه در آنجا حکومت داشتند، در درگیری که میان این دو قبیله اتفاق می‌افتد، شخصی به نام عمرو بن حارث که نتوانست در برابر خزاعه مقاومت کند، به منظور حفظ اموال کعبه از دستبرد به درون خانه کعبه رفت و جواهرات و هدایای نفیس را به داخل چاه زمزم ریخت و چاه را با خاک پر کرد.

وقتی اجداد رسول‌خدا (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) به حکومت رسیدند، عبدالمطلب بسیار تلاش کرد تا جای چاه زمزم را پیدا کند. روزی در کنار خانه کعبه خوابیده بود، در خواب دستور حفر چاه زمزم را به ایشان دادند.

آن حضرت با اطمینان به صادقه بودن رویایش به همراه تنها پسرش حارث شروع به کندن چاه کرد. ایشان زمانی که احساس کردند به چاه زمزم نزدیک می‌شوند، نذر کردند: اگر خداوند به وی ده پسر عنایت کند، یکی از آنها را در راه خدا و در کنار خانه کعبه قربانی کند. خدای متعال هم حاجت عبدالمطلب را برآورده ساخت و بعد از چند سال خداوند نه پسر دیگر به نام‌های حمزه، عبدالله، عباس، ابوطالب، زبیر، حجل، مقوم، ضرار و ابولهب به ایشان عنایت فرمود.

زمان اجرای نذر فرا رسیده بود، عبدالمطلب همه فرزندانش را جمع کرده و ماجرا را برای آنها توضیح دادند. بعد از موافقت فرزندان با تصمیم پدر، آن‌ها را به کنار خانه کعبه آورد و برای انتخاب یکی از ایشان قرعه کشی کردند که قرعه به نام عبدالله درآمد؛ دست عبدالله را گرفت تا نذر خویش را ادا کند که با واکنش مادر، برادران عبدالله و بزرگان قریش به ویژه ابوطالب و دایی‌های عبدالله مواجه شد.

علیرغم مخالفت بزرگان قریش، عبدالمطلب گفت: «نذری کرده ام که باید به آن وفا کنم» بعد از گفتگوی زیاد، قرار شد از شتران زیادی که عبدالمطب داشت بیاورند و بین آنها و نام عبداللّه قرعه بزنند. اول بین عبدالله و ده شتر قرعه کشی کردند که قرعه به نام عبدالله در آمد. هر بار ده شتر به تعداد شترها اضافه کردند. نه بار قرعه به نام عبداله درآمد. هنگامي كه تعداد شترها به صد رسيد قرعه به نام شترها در آمد. عبداله نجات يافت.

عبدالمطلب دستور داد صد شتر فديه عبداله نموده و قرباني كردند. اين پيشامد براي عرب قانوني شد كه ديه (خونبها) یک مرد صد شتر باشد. در اسلام نیز دیه یک مرد صد شتر است.

این واقعه را آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب فروغ ابدیت به عنوان یک داستان مسلم و قطعی نقل کرده‌ و در پاورقی، این نذر عبدالمطلب را نشانه عظمت و قاطعیت ایشان می‌دانند و می‌ نویسند: این داستان فقط از این جهت قابل تقدیر است که بزرگی روح و رسوخ عزم و اراده عبدالمطلب را مجسم می‌سازد و درست می‌رساند که تا چه اندازه این مرد پایبند به عقاید و پیمان خود بوده است.

پیامبر اکرم صاسماعیلقربانی
در سال 1342 در شهرستان مرند استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم . کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تبریز و دکترای ادبیات عرب را از دانشگاه تهران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید