برای من بلند کردن موسیقی تو ماشین مثل جنگیدنه
صبجا پا میشم لباسمو میپوشمو میرم سمت کارم مردم همه ماسک زدنو پیرزن هم هنوز داره وسط چهارراه دسمال میفروشه به محل کار که میرسم هرروز گربه ها بیشتر میشن انقد که این همکار های خانوم بهشون میرسن و منه دامپزشکم دیگه دارم کفری میشم!
برا من گوش دادن به موسیقی های شاد یه یاداوریه از جنس شادی اینکه بلند بلند تو ماشین آهنگ میخوندیم اینکه اون لحظه خود خودمون بودیم.
برای من سخته که وقتی میام سر کار میبینم همکارام از درد و مشکلاشون میگن ولی وقتی برمیگردم فقط میگم خداروشکر من حتی به خاطر درد ها هم از خدا شکر میکنم این حالمو بهتر میکنه باعث میشه زندگی کنم
من ناراحتم از این آشفتگی که هست از این سِیلی که انگار خونمونو گرفته و حالا حالا هام نمیخواد بیاد پایین تا ما وسایل زندگیمونو از اول بچینیم!
سوار اسنپ شدم و راننده اسنپ از این برام میگفت که کارمند هواپیمام و اسنپ هم کار میکنم تا بتونم خرجی هایم رو بدم
من یه ادمیم که به حل مسئله معتقدم تا به مشکل اما کاش اون بالایی ها هم اینجور یکم اعتقاد داشته باشن
سخته میدونی به هرحال انتظار زیادی انگار!
ولی من شب تا صبح دنبال نیرو ام برای شرکت ولی برنامه نویسا دیگه با حقوقا قبلی کار نمیکن و رفتن دلاری فریلنسری کار میکنن
قبلا نفتمون میرفت بعد نخبه هامون رفتن الانم که نیرو هامون دارن میرن
و این جو اذیت میکنه یکم من فعلا فقط صدای بلندگو رو زیاد میکنم و روز ها دارن میگذرنو زمان برامن مهمترین بخشیه که دوست ندارم تو زندگیم هدر شه
خدایاشکرت ولی کمک کن از پس مشکلا بربیایم..