MrHamedr
MrHamedr
خواندن ۸ دقیقه·۴ سال پیش

دانه ی فیل - قسمت دهم

فک کنم الآن زمان مناسبیه برای فیل هوا کردن. این قسمت قراره به یکی از مهمترین بخش های خلاقیت بپردازیم. صحبت امروزمون عملا مرتبط میشه با صحبتای 2تا 3قسمت آینده. پس لطفا بشدت بهش توجه کنین

اینجا چیزی هست. ولی نیست!
اینجا چیزی هست. ولی نیست!

خلأ فکری (فضاهای خالی فکری)

برگردیم به قسمت سوم دانه ی فیل: توی اون فضای بالا چیه؟ [یکم تفریح کنیم؟]
- هیچی نیست
+ اگه هیچی نیست پس چی هست؟
- هیچی دیگه. اونجا هیچ چیزی نیست
+ ینی فضا پر از هیچی عه؟
- آره
+ خب بازم که خالی نیست!
- پس چیه؟

آها... حالا شد! فضاهای خالی ایجاد میشن که ما به دلخواهِ خودمون پر اشون کنیم. اگه بخوام دقیقتر بگم؛ فضاهای خالی شامل تمام اشیایی هستن که ما میخوایم توی اون محل قرارشون بدیم. منتها هنوز انتخاب نشدن. و البته ک هر فضای خالی، یه ظرفیت مشخص هم داره. شما همه چیو نمیتونی اونجا قرار بدی. و البته که هرچیزی ک اونجا بذاری (واضحتر بگیم؛ فضاهای خالی - مثلا اتاقتو - پر کنی) روی زیبایی/زشتی/کارایی/... اون مجموعه تأثیر گذاره.

فک کنم رسیدیم به اصل تعریف: "خلأ ذهنی چیه؟"

مجموعه ی فضاهای خالی ای که در طول زمان در اختیار تفکر خلاق قرار داده میشه تا به وسیله ی تحلیل هایی که به کمک سیستم خلاق انجام میده؛ اون فضا رو آماده ی استفاده کنه

سؤال: جایگاه این فضاهای خالی کجاس؟ آیا بخشی از مزرعه ی فیله؟

جواب مهم: نه! در حقیقت این فضاهای خالی بَخش هایین که در آینده قراره به مزرعه ی فیل یا به سیستم خلاق اضافه بشن.
در مجموع یا باعث گسترش مزرعه میشن یا قدرت سیستم خلاق رو بیشتر میکنن یا باعث بهره وری بیشترِ سیستم خلاق میشن. و یا کاملا برعکس عمل میکنن و بخش خلاق رو تضعیف میکنن.

در واقع به مرور زمان؛ اتفاقی که برای اون فضای خالی میفته به این شکله:

به مرور اون فضا توسط سیاهی و سفیدی پر میشن. از اونجایی که قدرت افکار با هم فرق داره؛ نحوه ی پر شدن اون فضای خالی هم متفاوته. سیاهی ها خلاقیت مخرب هستن و سفید ها خلاقیت مؤثر.
یه مورد رو ذکر کنم. الزاما اون پر شدنا دایره ای نیست. گاهی خطوط ان(مجموعه افکار بهم پیوسته).

و در نهایت به این شکل در میاد(برای سهولت در بررسی؛ مرتبش کردم)

خب. توی این مورد گرایش ما به سمت فضای سفید بیشتره. ینی چی؟ ینی ما از فضای خالی فکرمون بیشتر برای خلاقیت پردازی مثبت استفاده کردیم. و آموزش های مثبت. و یه بخشیش توسط خلاقیت منفی پر شده. هدف نهایی چیه؟ از اونجایی که حذف خلاقیت مخرب عملا ناممکنه؛ هدف نهایی اینه:

هدف نهایی اینه که ایجاد خلاقیت مخرب توی فضاهای خالی به حداقل ترین حالت خودش برسه. این حالت مطلوب ماست. و اما حالت ایده آلِ ما چیه؟

کاملا درسته! حالت ایده آل اینه که ما اون فضا رو کاملا دست نخورده باقی بذاریم. عملا توی اون زمینی که قراره توش در آینده چیزی بکاریم؛ دست نبریم. و تلاش کنیم تمیز بمونه (که البته کار آسونی نیست).

این البته توی یه فضای خالی هستش. اگه بخوایم بزرگتر نشون بدیم: (فرض میکنیم توی روز ما 6بار اون فضای خالی رو برای ذهن ایجاد کردیم.

حالت اولیه(خالی):

اینجا من عمدا اون فضاهای خالی رو به یک اندازه قرار ندادم که نشون بدم اون فضاها - حتی اگه از دید ما - مثلا - همشون 10دقیقه باشن؛ از دید فکر متفاوته.

حالت دوم(حین پر شدن):

و حالت نهایی(تکمیل شده)

به دوتا چیز دقت کنین:
1. نحوه ی پر شدن هرکدوم از فضاها و ترکیب فضاهای خالی و پر متفاوته باهم.
2. اگه به پایین چپ و بالا راست دقت کنین؛ بخشیش از کادر خارج شده. به نوعی بیانگر اینه که گاهی خلاقیت پردازی های ما توی زمان های خالی؛ روی زندگی ما توی خارج از اون تایم ها اثر میذارن. چه اون بیرون زدگی سفید باشه چه سیاه؛ در هر حالت آسیب زنندس و نامناسبه

قبل اینکه ما به این بپردازیم که تفسیر کامل روند بالا چه شکلیه؛ لازمه به دوتا چیز بپردازیم:

آموزش

آموزش بصورت مستقیم روی سیستم خلاق اثر میذاره و اونو تقویت یا تضعیف میکنه. الزاما منظورم از تضعیف (و در نهایت تخریب) یادگیری موارد منسوخ و اشتباه نیست. ما اینجا از دو عبارت "مؤثر" و "غیر مؤثر/مخرّب" استفاده میکنیم. و منظورمون الزاما بد بودن نیست. مجموعه ی خیلی زیادی از اطلاعاتِ بعضا غیرمرتبط بهم.

مثالِ خلاقانه ی ملموس بخوام بزنم؛ شما یه انسانی رو تصور کنین که سم داره و گردن زرافه و خرطوم فیل و دندونای تمساخ و گوشای خرگوش و صدای قناری رو داره. و در مجموعِ همه ی اینا "انسانه"! خب شاید بشه بهش گفت انسان ولی در جایگاه واقعی یه انسان عملا کارآیی نداره. انسان تمام خصوصیاتش لازمه مرتبط با خصوصیات یه انسان باشه.
توی مورد واقعی؛ مجموعه ای از دانسته های بعضا نامرتبط با هم میتونن سیستم خلاق رو قشننننننگ با خاک یکسان کنن. پس شدیدن مهمه که آموخته هامون بهم مرتبط باشن

اوقات فراغت

در جایگاه اصطلاحی و طبق حرفی که بالاتر زدیم؛ ممکنه این 2تا موضوع نزدیک به هم گرفته شن ولی عملا از هم جدان. ما اون خلأ فکری رو خودمون برای فکر ایجاد میکنیم. درحالی که تایم هایی که عملا کاری برای انجام نداریم جزو اوقات فراغت به حساب میان. بی تأثیر نیست ولی عملا ربط مستقیمی به موضوع ما ندارن.
و اما بحث اصلی

تحلیل خلأ فکری:

هدف چیه؟ توی 2مرحله:

  1. متمرکز کردن تفکر خلاق روی "یک موضوع" خاص و پر کردن فضای خالی فقط با یک موضوع خاص
  2. متمرکز کردن تفکر خلاق روی "هیچی" و تلاش بر خالی نگه داشتن فضای خالی

1. متمرکز کردن روی موضوع خاص

ما قراره تا اونجایی که میتونیم خلاقیت پردازی مخرّب رو کم کنیم. باز هم لازمه ذکر کنیم منظور از مخرّب؛ الزاما بد نیست. بلکه منظورِ ما اینجا به حداقل رساندن خلاقیت منفی و تلاش برای رشدِ قدرتِ خلاقیت پردازیِ مؤثر هستش. راهکارهای مدیتیشن اینجا خیلی خوب جوابگو هستن و میشه گفت کامل. هدف اینجا اینه که سیستم خلاق فقط و فقط روی یک موضوع متمرکز بشه. و خب. مدیتیشن ذهن رو در لحظه قرار میده. در ادامه به چند راهکار مرتبط با این موضوع میپردازیم

  1. موسیقی بی کلام گوش بدین: موسیقی های بی کلام آرامش بخش تو سبک New-Age میتونن به آرامش ذهن شما کمک زیادی کنن.
  2. متمرکز شدن روی صدای طبیعت: صدای پرنده ها. بارون. صدای باد و و و... تمام چیزیه که شما نیاز دارین. بهشون با دقت گوش کنین و سعی کنین کاملا روش ریز بشین. این سایت (noisli) هم کمک خیلی بزرگی به شما میکنه.
  3. به بدن خودتون توجه کنین: به حالت خودتون. با دقت به خودتون نگاه کنین. برای مثال یکی از انگشت هاتونو به آرومی خم کنین و دقیق به حالت و حسی که اون لحظه داره توجه کنین
  4. دوست باشید!: با افکارتون دعوا نکنین. افکار درصورتی که باهاشون بد برخورد بشه؛ قویتر برمیگردن. بپذیریدش و باهاش دوستانه برخورد کنین. اونا بخشی از شما هستن. پس تلاش کنین خیلی آروم از فکرتون بیرونش کنین.
  5. برگردید!: این اتفاق کاملا طبیعیه که ذهن شما موقع متمرکز موندن بارها و بارها پَخش بشه. هیچ اشکالی نداره. تلاش کنین به مسیر برش گردونین.
  6. تمرینِ درست در زمانِ درست: بهترین تایم برای اینکار دقیقا بعد از بیدار شدن و قبل از به خواب رفتنه. تایم تقریبیِ ده دقیقه و در حالت آرامش فیزیکی. در جریان هم باشین ک برای تسلط؛ حداقل 2هفته تا 3ماه (بستگی به آدمش داره) زمان لازمه. پس صبور باشید.

2. متمرکز شدن رویِ "هیچی"

تو این بخش ما قراره ده دقیقه "هیچ کاری نکنیم". کاملا درسته! هیچ کاری. میخوایم به هیچ چیزی فکر نکنیم. یا اینکه به هیچی فکر کنیم. بهرحال فضای خالی؛ مطلقا خالی نیست.! این مرحله رو عمدا بعد از اون آوردم چون عملا بدون تسلط بر سیستم خلاق؛ انجام این بخش - اگه نگیم غیر ممکن - خیلی سَخت میشه. هدف اینه ک به وسیله ی بستنِ ورودی های سیستم خلاق؛ مانع فعالیتِ تفکر خلاق بشیم. دوتا راه حل در ادامه میدم.
لازم به ذکره که بگم این قسمت نیاز به آرامش و تسلط زیادی داره. درصورتی ک احساس بهم ریختگی کردین؛ تمرین رو متوقف کنین و در شرایط آروم از اول شروع کنید.

1. پاک کنین:

با فضای خالی شروع کنین و تلاش کنین اون فضای خالی رو خالی نگه دارین. اگه چیزی به ذهنتون اومد در کمال آرامش پاکش کنین. اجازه ندین آرامش فکر بهم بخوره. به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی.

2. سکوت فکری:

سعی کنین یک یا چند موزیک بی کلام آماده کنین . تایم تقریبی ده تا دوازده دقیقه. نفس عمیق بکشید. دراز بکشید. و به مرور متوجه مراحل زیر باشید

- پای راستتونو خیلی آروم شل کنین
- پای چپتونو به مرور و خیلی آروم شل کنین
- دست راستتونو رها کنین
- دست چپتونو کاملا رها کنین
- سر و گردنتونو کاملا رها کنین
- در حالت رهایی کامل باشین. شلِ شلِ شل.
- خودتونو روی یه ساحل تصور کنین. دریای بی انتهاا جلوتون. شما تک و تنها. هیچ آدمی اطرافتون نیست.
- نور خورشید ذره ذره شما رو لمس میکنه. به مرور گرمای خورشید رو حس میکنین. ذره ذره ی وجودتون حسّش میکنه
- آب ذره ذره بالا میاد. پاهاتونو قلقلک میده. شما ناخواسته لبخند میزنین
- همینجور ک در حالت رهایی هستین؛ ذره ذره احساس بی وزنی میکنین. توی شن ها رها میشین. آروم آروم بصورت کامل احساس بی وزنی میکنین
- توی آسمون یه پرنده میبینین. احتمالا یه مرغ دریاییه. صداتون میکنه. شما احساس پرواز بهتون دست میده.
- به خودتون میاین. آروم آروم از زمین جدا میشین. احساس سبکی شدیدی میکنین. از پر سبکتر
- همینجور بالا میرین. از همه چی دور میشین. هیچ کس و هیچ چیزی اطرافتون نیست. فقط خودتونین و خدا.
- بهش نگاه میکنین. اونم نگاهتون میکنه. از اون نگاه ها که از شوق دیدنِ همدیگه نمیدونین چیکار کنین. تا چندثانیه فقط به هم نگاه میکنین
- یه نورِ آبیِ دوست داشتنی از خدا خارج میشه و وارد شما میشه. عظمت و محبت و از همشون مهمتر؛ آرامش اون نور رو حس میکنین
- ابتدا پای راستتونو از آلودگی ها و پلیدی ها پاک میکنه.
- بعد وارد پای چپ اتون میشه و پای چپ رو هم کامل پاک میکنه
- همینجور میاد بالاتر. شکم و بعد به ترتیب دست راست و چپ و قلب رو از آلودگی پاک میکنه
- میاد بالاتر. ذهن و روان شما رو بصورت کامل از بدی و آلودگی پاک میکنه
- حالا احساسِ پاکی و نور تمام وجودتونو پر میکنه. مثل یه بچه ی نوزاد. پاکِ پاک.
- به خدا لبخند میزنین. و در آغوشش بصورت کامل آروم میگیرین... مثل یه نوزادی که توی بغل مادرش خوابش برده...

زمانی که از این عمل میمونه (اوایل کار شاید حدود سه تا پنج دقیقه بمونه) رو در اون حالت به سر ببرین. بذارین روح و ذهنتون از خالی بودن نهایتِ لذتو ببره. و بعد چشماتونو باز کنین به آرامی از جاتون بلند شین. یه آب به صورتتون بزنین. ترجیحا یکم آب جوشِ ولرم شده بخورین. و بعد به ادامه ی کاراتون بپردازین.


مجموعه ی صحبت های بالا تو بلند مدت باعث میشن شما توانایی کنترل سیستم خلاق رو داشته باشین. تو قدم بعد به این میپردازیم که چگونه از این موضوع استفاده کنیم که خلاقیت مخرّب رو کنترل و به حداقل برسونیم. و توی قدم بعد به این موضوع که چجوری خلاقیت مؤثر تولید کنیم.


خلاقیتتئوریروانشناسی
https://redl.ink/mrhamedr
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید