شما باشین از یه درخت فیل چه انتظاری دارین؟
تو قسمت قبل به سه تا مفهوم مرتبط با دانه ی فیل پرداختیم. تو این قسمت میخوایم ببینیم خود دانه ی فیل چیه؟ اینقد فیل فیل میکنین چی چی هست حالا؟ بریم ک کیف کنیم:
داشتم به این فکر میکردم که دانه ی فیل و درخت فیلِ هرکسی متفاوته. توی تمام نظرسنجی هایی که کرده بودم تقریبا هرکسی درخت خاص خودشو تصور میکرد و با مواردی که دوست داشت خلق اش میکرد. شاید توی یه سری کلّیات شباهت هایی داشتن امّا در جزئیات تفاوت های - بعضا - زیادی داشتن. واضح میگم: "هرکسی دانه ی فیل و درخت فیلِ منحصر به فردِ خودش رو داشت".
بیاین اینو تو سطح بزرگتر ببینیم: "یه باغِ درختِ فیل داشته باشیم" که هرکدوم شکل متفاوتی دارن. یکیشون یه برگ گنده به شکل گوشِ فیله که دست و پاها ازش زدن بیرون. یکیشون یه فیله با ریشه های متحرک ولی قرمز که حرف میزنه. یکیشون یه فیلِ آهنیه که خرطومش تو زمینه. یکیشون یه چشمِ چوبیه به شکل چشم فیل که حرکتم میکنه و و و...
عملا میتونم بگم "ما یه باغِ خلاقیت داریم". فکر کنم الآن دیگه اصل موضوعو گرفتین! وقتشه بریم سراغ اصل تعریف
تئوری انتخاب؛ خلاقیت رو بصورت یک سیستم خلاق تعریف میکنه (سیستم+خلاق)
نکته امیدبخش این است که همه ما از خلاقیت برخورداریم فقط نمیدانیم چگونه از این منبع خوب استفاده کنیم. همگی ما در مغزمان سیستمی داریم که آن را سیستم خلاق مینامند. این سیستم همیشه به شیوه عملکرد ما در زندگی توجه میکند، هرچندما از آن آگاهی نداریم. به اعتقاد تئوری انتخاب اگر بتوانیم به وجود چنین سیستمی در مغزمان، هشیار و آگاه شویم میتوانیم از این آگاهی استفاده کنیم و به خلاقیت این سیستم دست یابیم.
هنگامی از قدرت این سیستم آگاه میشویم که ایده جدید یا دید تازهای به ما بدهد؛ همان طور که به ادیسون ایده نور الکتریسته و به انیشین تئوری نسبیت را الهام کرد. خلاقیت به نوابغ محدود نمیشود. هرآنچه در جهان طبیعی نیست، حاصل خلاقیت بشر است؛ چیزهای عادیای مثل پست و نامه رسانی، با وجود آنکه برایمان ارزشمندند، حاصل فکر افراد نابغه نبوده است .
و در ادامه میگه
اگر خلاقیت به شکل ایده یا فکری جدید باشدمعمولاً فقط به صورت الهام، راهکاری را به فرد پیشنهاد میکند. آن زن میتواند این پیشنهاد را قبول یا رد کند. اما گاهی اوقات پا را فراتر از یک الهام میگذارد و به شکل یک هذیان، بر فکر شما سایه میاندازد یا ادراکات شما را به شکل توهم مختل میسازد.
اگر خلاقیتتان به شما ایده یا رفتاری پیشنهاد میدهد که به نظر شما جدید است و انگاردر خواب روشی به شما الهام شده، نباید به این ایدهها بیش از آنچه به یک رؤیا بها میدهیم توجه کنیم. رویاها هم نوعی خلاقیت محض هستند.
تئوری انتخاب میگه "خلاقیت" یجور "سیستمه". ینی چهارچوب منده و روش پذیره (میشه توی ساختار های مختلف تعریفش کرد) و هدف پذیره (واضحه اینم). از طرفی میگه خلاقه. ینی همه ی اینا میتونه نباشه! بهتر بگیم. میایم خلاقیت رو تو این چهارچوب ها "تعریف" میکنیم.
اگه خلاقیت رو یه سیستم ببینیم؛ هر سیستم قطعا یه ورودی داره. و اون ورودی بر خلاف تفکر عام "نیاز" نیست. نیاز علّت وجود سیستم خلاقه.
حالا یه مرحله بیایم عقبتر: اون ورودی چیه؟
قبول دارین که خودِ خلاقیت ورودیِ سیستمِ خلاقه و از فیلتر های سیستم خلاق میگذره و مارو به هدفی که میخوایم میرسونه؟
فکر کنم حالا بتونیم به یه تعریف از خلاقیت از دیدگاه دانه ی فیل برسیم:
بی هیچ مقدمه ای میرم سراغ اصل تعریف:
خلاقیت؛ مجموعه ای از افکار، اندیشه ها، احساسات، واکنش ها و رفتارهای بخش ناخودآگاه ماست که سیستم خلاق مغز به روش های مختلف و شکل های مختلف از اون استفاده میکنه و مارو به هدفی که از بکار گیری سیستم خلاق داریم میرسونه.
با این تعریف اینکه ما گاهی توانایی ایده پردازی رو از دست میدیم هم قابل لمس تر میشه. بصورت خلاقه. سیستم خلاق مغز - بصورت موقت - توانایی خلاقیت پردازی(پردازی به معنی پردازش نه ایجاد) رو ازدست میده. حالا بنا به دلایلی ک ممکنه توی بخش های مختلفش ایجاد بشه حتی میشه راهکار دقیق هم براش داد.
بصورت خلاصه بخوام خلاقیت رو بگم: "اون محتوایی که بخش ناخودآگاه ما به سیستم خلاق مغز برای رفع نیاز موجود یا انجام فعالیت مشخص میده، خلاقیت نام داره."
در تکمیل: عملکرد سیستم خلاق توی ذهن هرکسی یجوره. بعبارت دیگه هر شخصی سیستم خلاق کاملا منحصر بفرد خودشو داره و ما برای اینکه بتونیم اون سیستم خلاق رو - توی سطح کلان (مثلا یه کشور) - مدیریتش کنیم، ناچاریم برای اون چهارچوب های خاصی تعریف کنیم. از طرفی کمک میکنه پیاام های بخش خلاقیت برای مخاطبانمون قابل فهم تر بشه و بتونیم دیدگاه هامونو شیوا تر بیان کنیم
از طرفی ما تو خلق درخت فیل هیچ محدودیتی نداریم "ولی" بعد از خلقِ اولین درخت، بصورت ناخواسته تحت تأثیر درخت اول، درخت بعدی رو خلق میکنیم. میخوام نسبت طلایی رو وارد ماجرا کنم. و بگم که خلق درخت های سوم تا پنجم، تحت تأثیر دو درخت اولیه. و خلق درخت پنجم تا هشتم، تحت تأثیر 3 درخت قبلیه. عملا خلق هر مجموعه درخت وابسته به درخت های خلق شده ی قبلیه. سرهمین هرچی جلوتر میریم تنوع خلق ها بیشتر میشه و در عین حال وابستگیشونم بصورت ناخواسته به خلق اول وجود داره و ما اگه بخوایم یه درخت فیلِ جدید با خصوصیات کاملا متفاوت خلق کنیم، نیاز داریم اون درخت رو از ریشه در بیاریم و جاشو کامل صاف کنیم و یجای متفاوت یه درخت فیلِ جدید بسازیم(بجای اینکه در دنباله ی اون درخت خلق کنیم)
توی قسمت قبل درمورد "درخت فکری" صحبت کردیم و اینجا یه موضوعی رو مطرح کردیم و اینجا با یه موضوع مواجه شدیم به اسم "باغِ خلاقیت". وظیفه ی سیستم خلاق مغز به صورت کلی "بهره برداری" از اون باغه. ینی عملا بسته به نیازی ک داریم از اون باغ استفاده میکنیم. از طرفی اون باغ یه محدودیتی داره و سیستم خلاق ما "نمیتونه" بصورت مداوم از اون باغ استفاده کنه. یکی از مهمترین کارهایی که لازمه بکنیم در عین اینکه حواسمون به سلامت اون درخت ها باید باشه، اینه که به مرور باغ رو گسترش بدیم. بخوام ملموس تر بگم "ظرفیت بخش قابل بهره برداری توسط سیستم خلاق مغز رو بیشتر کنیم". این موضوع واقعا مهمه
"چجوری؟"
الآن یکم زوده. بزودی میفهمیم.