کل مقدمه ی این بخشو توی یه جمله خلاصه میکنم: "آیا خلاقیت بی انتهاست؟"
جواب این سؤالو تو قسمت بعد بصورت کامل بهش میپردازیم. تمرکز ما تو این قسمت فقط وفقط حول یه موضوعه: اجزای مختلف سیستم خلاق چیست و این اجزا چگونه باهم در تعامل اند؟
این تصویر رو بصورت کلی درمورد خلاقیت دیدم. و میخوام بگم هیچ ربطی به خلاقیت نداره! در واقع چرخه ی سیستم خلاق به حساب میاد. بخوام دقیقتر بگم این چرخه ی نحوه ی کارکرد سیستم خلاقه.
اولین سؤال: شروع خلاقیت پردازی از کجاست؟ از مشکل؟ از خود خلاقیت پردازی؟ ینی ذهن ما بدون وجود مشکل، خلاق نیست؟ یا مثلا ینی بدون پردازش خلاقیت، ذهن توانایی خلاق بودن خودشو از دست میده؟ جواب همشون یه کلمه است: "نه!"
در واقع ذهن ما بصورت شبانه روزی درحال تولید خلاقیته . ما مدام درحال انواع مختلفی از خلاقیت ها هستیم. رویا پردازی، تصمیمات لحظه ای، نویسندگی و... همگی ماحصل تفکر خلاق ما هستن.
پس به یه نتیجه ی خیلی مهم میرسیم که قبل تر گفته بودیم و حالا دلیلشو واضح میدونیم:
خلاقیت از بدو تولد وجود داره. همگی ماها به نوعی از خلاقیت بهره مند هستیم فقطبا این تفاوت که بخاطر تربیت، شرایط و دلایل مختلف؛ سیستم های خلاقِ ما بصورت کاملا متفاوت از هم شکل گرفته. این که ما بخاطر اینکه اون چیزی ک خودمون توی طرف نمیبینیم بگیم خلاق نیست اشتباهه!
یکم سخته فارغ از سیستم خلاق، طرف مقابل رو دیدن چون سیستم خلاق عملا پایه ی جهت گیری های ذهنی ما رو شکل میده.
برگردیم به سیستم خلاق. تو قسمت قبل بصورت یه خلاصه ازش دادیم. حالا وقت اینه که اجزای سیستم خلاق رو بشناسیم(برای سهولت تو درک موضوع از کلمه ی واحد برای مشخص کردن اجزای مختلف سیستم استفاده میکنیم. منظورمون اصن این نیست ک بگیم این بخش مغز یه ساختمونه بهش میگن واحدِ خلاقیت. ولی خب... اجزای مختلف سیستم خلاقه:
واحد تجزیه: مسئولیت تحلیل اولیه ی ایده هایی که توسط تفکر خلاق وارد سیستم خلاق میشن رو داره. مطابقت اون با شرایط موجود و نگاه هایی که به موضوع هست. در کنار اون وظیفه ی تفکیک ایده های مختلف و بررسی اولیه ی ایده های رد شده رو هم به عهده داره.
واحد تطبیق: مسئولیت تطابق ورودی های تفکر خلاق با شرایط موجود و نیز نخستین فیلتر اولیه برای رد کردن بخشی از ورودیای تفکر خلاق به عهده ی این بخشه. واحد تطبیق مهمترین وظیفه اش تطبیق خیال با واقعیته.
واحد آزمایش: مسئولیت راستی آزمایی اولیه ی ایده رو به عهده داره. و درصورت عدم موفقیت؛ اونو میفرسته به واحد خلاقیت تا اصلاح شه یا (بصورت معدود) حذف شه. درصورت تأیید، عملیش میکنه. منظور از عملی چیه؟
واحد تجربه: مهمترین کاری که واحد تجربه میکنه تصور کردن هستش. عملا بصورت ذهنی میسازه. ی سبک سنگین میکنه. آزمایش میکنه. پیش بینی میکنه. اصلاح میکنه. و یه پکیج گوگولی میفرسته برا بخش بعد
واحد تست: این قسمت بصورت کامل کل اون پکیج رو مدنظر خودش قرار میده و در صورت وجود مشکل، رد اش میکنه. تفاوت این بخش با واحد آزمایش اینه که این قسمت محصول - تقریبا پخته - ی سیستم خلاق رو بررسی میکنه و در صورت عدم بازخورد مناسب، میفرسته مرحله ی اول
واحد اجرا: این تنها بخشیه که عملا دیده میشه. نتیجه ی اولیه ی خروجیِ سیست خلاق توسط واحد اجرای سیستم خلاق به حساب میاد. این بخش بخشیه ک بشدددددددت با مهارت مرتبطه. مهارت ما تو چگونگی اجرای اون خلاقیت ذهنی واقعا اثر داره
در تکمیل: توی چارت خلاقیت؛ ما عملا خروجی نمیبینیم. چرا؟ دلیلش برمیگرده به توضیح قبلیمون: خلاقیت پردازی های بعدی طبق یه الگوی خاص به خلاقیت های قبلیشون مرتبط اند. پس در واقع چیزی حذف نمیشه. به نوعی توی خلاقیت پردازی های بعدی مستتر هستش. میشه اثراتشو با کمی کند و کاوی دید.
با صحبت کردن و مجبور کردن طرف به گفتن یه سری چیزا که در حالت عادی بصورت خودکار توی ذهنش اتفاق میفته و مطرح کردن "چرا های خاص" و درخواست جوابای دقیق میشه یه سری چیزا فهمید. البته پیشنهاد میکنم همچین کاری رو در منزل انجام ندید. و درصورتی ک واقعا علم مشاوره ندارین "یا" در حداقل ترین حالت ممکن؛ شناخت کافی نسبت به طرف ندارین، طرف مقابلو مجبور به سؤال جواب نکنین چون در حالت عادی کار زننده ای محسوب میشه.
و حتی تو سطح بالاتر : "چرا فکر میکنی این یه مشکله؟"
با پرسیدن این مدل سؤالا و دقیقتر شدن روشون میشه وجود نقص یا نیاز به رشد رو تو بخش های مختلف سیستم خلاق فهمید و با توجه به اون نوع مشکل، حل اش کرد. بصورت دقیق نمیتونم بگم که اون نقص ها چی هستن چون عملا شخص با شخص فرق داره "ولی" میشه تو 4دسته ی کلّی قرارشون داد. اون دسته ها به این شکل تعریف میشن:
نقص ساختاری: وجود نقص های پایه ای توی بخش های مختلف سیستم خلاق. نقص های پایه ای باعث عدم کنترل بخشی از سیستم میشن. مثال میزنم. شما عملا توانایی تحلیل خلاقیت رو از دست میدی.
نقص پردازش: این مشکلات منجر به تحلیل ناقص تو هر بَخش میشن. عملا به شما خروجی میده ولی اون خروجی؛ خروجیِ قابل استفاده نیست. یا اگرم باشه منجر به ایجاد نقص تو روند خلاقیت پردازی میشه.
نقص سازشی(سازگاری یا تطبیقی): تصمیم گرفتم اسم این بخش رو سازشی بذارم چون عملا به دو موضوع اشاره داره: یکی اینکه تمامی خروجی ها و ورودی های شما باید با مشکل منطبق باشن. عملا شما در جهت درست حرکت کنی.؛ و دومی اینه که خروجی هر بخش باید با ورودی بخش بعد سازگار باشه. گاهی ممکنه سیستم خلاق کاملا درست عمل کنه "ولی" خروجی مناسب نده.
نقص شبیه سازی: میشه عبارت معادلشو "تجسم کردن" دونست. توی هر مرحله؛ سیستم خلاق برای اینکه به درک مناسبتری از کاری که میکنه برسه (و با توجه به چیزایی که قبلا گفتیم) اونو بصورت تصویر ایجاد میکنه و به مرور کاملش میکنه. در صورتی که این تجسّم سازی، ناقص انجام بشه؛ کل روند تحت تأثیر قرار میگیره. و شما اینجور به موضوع نگاه کنین که "تجسم ناقص تو یک بخش، منجر به تجسم ناقص تو بخش دیگه میشه"
بعداز شناسایی نوع مشکل و پیدا کردن بخشی که اون مشکل رو داره؛ میشه راه حل هاییو براش پیشنهاد داد. این راه حل ها همشون تو این ویژگی ها مشترکن
کاملا مرتبط با یک بخش خاص اند و نقص خاصی رو برطرف میکنن. قابل تعمیم نیستن
معمولا وابسته به موضوع اند. مگه اینکه بخوایم کل سیستم خلاق رو از نو تعریف کنیم
نتیجه از همون اول درست و کامل نیست. به مرور زمان اثرش دیده میشه
بر اساس اولویت مون (کیفیت یا بازخورد) میتوان روی بیش از یک بخش بطور همزمان کار کرد
معمولا فردی هستند. راه حلی که روی یک شخص جواب میده الزاما رو شخص دیگه جواب نمیده
شدت بازخورد کاملا یکتا هستش. غیرممکنه که دو نفر با یک روش نتیجه ی یکسان بگیره.
اینم سیستم خلاق.
حالا یه سؤال دیگه: تفکر خلاق چگونه به سیستم خلاق اطلاعات میده؟
اینو بذاریمش کنار سؤال اولمون: آیا خلاقیت بی انتهاست؟