MrHamedr
MrHamedr
خواندن ۱۴ دقیقه·۴ سال پیش

تئوری تفکر لاک پشتی - قسمت پانزدهم

خیلی یهویی از قسمت سیزده و نیم پریدیم تو قسمت پانزدهم. خیلی اتفاقی :) یه وقفه ی کوچیکم این وسط بخاطر شرایط افتاد که عذرخواهی میکنم

بریم که به لاک بازی مون برسیم

گاهی لاک در همین حد زیبا و جذاب بنظر میاد
گاهی لاک در همین حد زیبا و جذاب بنظر میاد

تو قسمت قبل به کلیّت نحوه ی حذف لاک پردداختیم. این قسمت به این میپردازه که چجوری رفتارهای ایگو رو شناسایی کنیم و چجوری بفهمیم در ارتباط با کدوم لاکه.
ولی قبلش: یه یادآوری کوچیک از قسمت دوازدهم

ایگو هر دوطرف جریان رو تغذیه میکنه. بصورت مستقیم هم رو نتیجه اثر میذاره هم رو عمل. هم علت رو رشد میده هم معلول رو. حتی میتونم بگم جاهایی که میخواد لاک پشت از لاکش جدا بشه - تا حد زیادی - ایگو مانعش میشه. لاک از من میاد. شما اون من رو حذف کنی چیزی نمیمونه درسته؟ ولی قبلش باید منِ پشتِ لاک رو کشف کنی.

ما میایم اول اون من رو شناسایی میکنیم. در کنار اون میایم شخصیت رو از دید NEO هم مورد بررسی قرار میددیم. اینجا یکم توضیح مهم داریم پس خوب دقت کنین:




انواع من:

اریک برن میاد میگه شخصیت هر فرد از سه قسمت تشخیص شه که در هر فرد یکی از این بخش ها غالبه. برای همین قسمت عمده ی کارها و رفتارهای شخص از اون قسمت سرچشمه میگیره. این سه بخش عبارتند از:

  • مَنِ کودک
  • مَنِ والد
  • مَنِ بالغ

مَنِ کودک:

شما یه بچه رو درنظر بگیرین(یه بچه ی نوزاد یا کوچیک. درحد 3-4سال). چندتا خصوصیت مهم دارن:

  • بچه ها هیچوقت از بازی و تفریح خسته نمیشن. لذت جویی شون بی انتهاس
  • بچه ها تو همین لحظه زندگی میکنن. تو آینده نیستن. و البته از گذشته کمی تأثیر میگیرن
  • برای رسیدن به خواسته هاشون نمیتونن صبر کنن و در لحظه بشدت پافشاری میکنن.
  • اگه به خواسته ی خودشون نرسن بشدت ناراحت میشن

بصورت کلی؛ احساسات منفي ، خلاقيت ، کنجکاوي ، علاقه به دانستن ، اصرار به تجربه کردن و احساس کردن از جمله خصوصيات حالت من هستند. اين من، فرد را وا مي دارد که هر چيزي را شخصا خودش تجربه کند . اصلا خويشتن دار نيست و به عواقب احتمالي رفتارش توجهي ندارد. تمايلي به رعايت قيود اجتماعي ، عرف ، مذهب ، قانون ، تعقل و… ندارد.

مَنِ والد

در سالهای اولیه ی زندگی یه کودک، به صورت خواسته یا ناخواسته باید ها و نباید های زیادی از سمت والدین به فرزند تحمیل میشه. اینا تو قسمتِ مَنِ والد ثبت میشن و در آینده قسمتی از شخصیت فرد رو تشکیل میدن. این قسمت مسئول بخش اجباره(!). مواردی که ما ناچارا باید رعایت کنیم. مثل موارد انضباطی خاص که تو شخصیت فردد هستش، قانونمداری، باید ها و نباید ها و نیز افکار تعصبی

وقتی شخصیتی رو میبینیم که بدون دلیل درستی یه کار رو انجام میده یا بقیه رو مجبور میکنه که یکار رو انجام بدن، متوجه میشیم که فرد از این بعد شخصیت داره استفاده میکنه. بصورت کلی،شايد شما کساني را ديده باشيد که براي آنها زندگي کار است و کار است و کار و يا کساني را ديده باشيد که بسيار سخت گير و منضبط هستند، به مانند يک نيروي نظامي مقيد به ترتیب و توالي خاصي هستند و هيچ انعطافي را در زندگي نمي پذيرند. اين افراد بايد سر ساعت خاصي بيدار شوند يا به رختخواب بروند و استثنائي بر اين امر قائل نيستند، اضافه کاري و غرق شدن در کارهاي جدي چنان است که تفريح و سرگرمي خانواده ، دوستان و فرزندان شان بي اهميت جلوه مي کنند، جلسات متعدد دارند، قرارهاي متعدد دارند، در شيوه تربيتي سخت و خشک و متعصب عمل مي کنند، ديدن خنده آنها مانند خورشيد گرفتگي هر چند سال يکبار در يک زمان کوتاه اتفاق مي افتد و البته آنها هم روي نظم معين خودش که مي توانيد رصد کنيد.

مَنِ بالغ

این قسمت نقطه ی اوج شخصیت هر فرده. بصورت دقیق تر، مَنِ بال همون بخشیه که بین احساس و عقل تعادل برقرار میکنه. فرد رو با محیط و شرایط فعلیش منطبق میکنه. آینده نگره و یجور واسطه بین مَنِ بالغ و مَنِ کودک

ایده آلِ ما اینه ک بتونیم بین هر سه قسمتِ شخصیت، تعادل ایجاد کنیم.

خب اینا سه قسمتِ شخصیت، حالا ما چجوری بفهمیم هر رفتار مال کدوم قسمته؟
بصورت کلّی میشه گفت سرنخ های شخصیتیِ هر "مَن"، شامل موارد زیر است:

1. مَنِ کودک:

الف ) سرنخهاي کلامي:
- کاشکی
- دلم مي خواد
- نمي دونم
- مي خوام
- به من چه
- شايد وقتي که… ( بزرگتر شدم ، قبول شدم ، مدر ک گرفتم ، ...)
- نگاه کن چه کار کردم …( گزارشم را ببين ، ماشينم را ببين ، لباسم را ببين ، کارم رو ببيين و...)
- صفات تفصيلي ( مثل بهتر ، بهترين ، بزرگتر ، بزرگترين ...)

مثال هایی در زير که همه سرنخهاي کلامي از جزء کودک شخصيت ناشي مي شود
” کاش پارسال اين زمين را خريده بودم داشتم"
- دلم مي خواد بهترين فرزند را داشته باشم
- نمي دونم چطور بايد حرفهايم را به بعضي ها بفهمانم.
- شايد وقتي تجربه دار بشم بتونم
- در گزارش من ، بهترين ، پرمحتواترين و… مطالب را خواهي يافت.

ب ) سرنخهاي جسماني:
- غش غش خنديدن
- وول خوردن
- شعف
- چشم پائين انداختن
- کج خلقي
- جيغ
- ناله
- چشم گرداندن
- شانه بالا انداختن
- لج کردن
- قهر کردن
- سر به سر گذاشتن
- رجز خواندن

2- سرنخ هاي جزء والد شخصیت

الف ) سرنخهاي کلامي:
- ديگه نمي تونم
- جونم به لب رسيده
- گوش کن ، هميشه هم يادت باشه
- قيودي مثل : هرگز ، هميشه ، هيچ وقت
- آخه چند دفعه بهت بگم
- مي خوام ته و توي اين موضوع را در آورم، براي اولين و آخرين بار
- بيشتر کلمات تنبيه کننده يا تشويق کننده استفاده مي کنند مثل : بي شعور ، مسخره ، بد ، نفرت انگيز ، وحشتناک ، تنبل ، مزخرف ، بي خود ، طفلک ، جرات نمي کنه ، خوشگل ، نکن ، عيب نداره ،باز ديگه چه شد ، بازم و کلمه هاي بايد و مجبور است.

ب ) سر نخهاي جسماني :
- اخمها و چين هاي پيشاني
- سر تکان دادن
- نگاه ترس آور
- انگشت روي لبها نهادن
- دستها روي سينه گذاشتن
- آه کشيدن
- لبهاي در هم فشرده
- انگشت سبابه که اشاره مي کند.

اکثر شخصیت های والد نگاهشون متعصبانس. زندگی تک بعدی دارن. همیشه جوری حرف میزنن انگار حق با اوناس و اصلا حرف دیگران رو قبول ندارن چه برسه به اینکه بخوان مشورت کنن باهاشون و مشورت رو بپذیرن.

3- سرنخ هاي جزء بالغ شخصيت:

- کلماتي که نشان دهند تجزيه و تحليل و بررسي هست. مثل :
- چرا ؟ چه ؟ کجا ؟ کي ؟ چطور ؟ چقدر ؟ از چه طريق ؟
- استفاده از قيودي مثل : تا حدي ، احتمالا
- کلماتي که انعطاف فرد را نشان مي دهد: به نظر من ، من فکر مي کنم.
- کلماتي که نشان دهنده تامل و صبر است؟ تا فردا بررسي مي کنم . صبر کنم بيشتر ارزيابي کنم.

قبل از اینکه ادامه بدم، میگم که چرا اینجا از MBTI استفاده نکردم و از NEO استفاده کردم. توی تئوری تفکر لاک پشتی ما میخوایم حداکثر اطلاعات ممکن رو درمورد شخص بدست بیاریم. MBTI میاد و طرف رو توی شاخص هاش محدود میکنه. مثلا میگه طرف یا برونگراست یا درونگرا و از این دو حالت خارج نیست. درحالی که ممکنه طرف هم شاخصه های زیادی از برونگرایی داشته باشه هم درونگرایی. اینا گاهی ممکنه در تقابل با هم نباشن و بعضا مکمل هم باشن. NEO بر خلاف MBTI مطلق نیست پس میشه بیشتر روش کند و کاوی کرد.

تئوری NEO یا Big-5

تعداد زیادی از روانشناسای نوین باور دارن که شخصیت هر کس از 5 بخش تشکیل شده و شخصیت ها و صفات هر شخص بصورت نسبی زیر مجموعه یا ترکیبی از این صفات هستند.

این پنج صفت عبارتند از:

  • برون‌گرایی (Extraversion)
  • موافق بودن (Agreeableness)
  • گشودگی (Openness)
  • وظیفه‌شناسی (Conscientiousness)
  • روان‌نژندی (Neuroticism)

این پنج عامل در واقع پنج صفتی هستند که دید - تا حدِّ زیادی - کاملی از صفات و شخصیت انسان میدن. گرچه این دیدگاه از دید علمی و آکادمیک پایه ی محکمی داره ولی برخی نظریه ها هم این رو رد میکنن که خب... ما به اونا خیلی کاری نداریم.

یکی از مفروضات مهم و پایه‌ای نظریه پنج عاملی این است که هر کدام از این پنج شاخص، یک طیف را مشخص می‌کنند و هر کس روی نقطه‌ای از این طیف قرار می‌گیرد.

یعنی بر خلاف مدل MBTI که نظریه‌ای مبتنی بر دایکوتومی یا دوقطبی است و طبق تئوری آن شما یا درون‌گرا هستید و یا برون‌گرا؛ مدل پنج عاملی شخصیت بر این باور است که برون‌گرایی یک شاخصِ طیفی است که هر شخص روی یک نقطه این طیف قرار می‌گیرد.

البته دقت داشته باشید که طیفی بودن شاخص‌ها مسئله‌ای کاملاً بدیهی است، اما با این حال برای سهولت در تحلیل‌های کلان مثلاً در سازمان‌ها و یا در یک جامعه آماری بالا به کمک ابزار MBTI می‌توان طبقه‌بندی یک‌دست‌تری ایجاد کرد و به سرعت دسته‌بندی‌ها را مورد تحلیل قرار داد. هر چند که از نظر مفهومی همه ما می‌دانیم که صفات، ترجیحات و خصوصیات ما کاملاً طیفی هستند.

1. شاخص برونگرایی:

برون‌گرایی در مدل پنج عاملی شخصیت شامل زیر مجموعه‌های زیر است:

میزان اشتیاق برای تجربهٔ هیجان، میزان اجتماعی بودن، پر حرف بودن، قاطعیت و جرأت‌مندی و ابراز احساسات زیاد. افرادی که میزان شاخص برون‌گرایی در آن‌ها زیاد است افرادی خوش‌مشرب و اجتماعی هستند و از ارتباطات و دورهمی‌های اجتماعی و شلوغ لذت می‌برند.

از طرف دیگر افرادی که میزان شاخص برون‌گرایی در آن‌ها پایین است زندگی آرام‌تری را ترجیح می‌دهند و در صروت قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی انرژی‌شان رفته رفته کاهش می‌یابد.

افرادی که میزان شاخص برون‌گرایی در آن‌ها بالاست:

  • از این که در مرکز توجه دیگران قرار بگیرند لذت می‌برند و با این مسئله مشکلی ندارند
  • دوست دارند آغاز کنندهٔ گفتگو باشند
  • از آشنا شدن با افراد جدید و ناآشنا لذت می‌برند
  • حلقهٔ گسترده‌ای از دوستان و آشنایان دارند و افراد زیادی را می‌شناسند
  • آشنا شدن با دیگران و گسترده‌تر کردن شبکه اجتماعی برای آن‌ها ساده است
  • از بودن در جمع‌های شلوغ لذت می‌برند
  • معمولاً قبل از اینکه فکر کنند حرف می‌زنند

افرادی که میزان شاخص برون‌گرایی در آن‌ها پایین است:

  • تنهایی و خلوت را ترجیح می‌دهند
  • در صورت فعالیت اجتماعی زیاد احساس خستگی و خالی بودن می‌کنند
  • شروع کردن گفتگو برای آن‌ها راحت نیست و باید انرژی صرف کنند
  • از گفتگوهای کوتاه و روزمره خوششان نمی‌آید
  • قبل از اینکه حرفشان را بگویند در مورد آن کلی فکر می‌کنند
  • خوششان نمی‌آید در مرکز توجه باشند

شاخص موافق بودن

«موافق بودن» در مدل پنج عاملی شخصیت شامل زیر مجموعه‌های زیر است:

اعتماد کردن به دیگران، نوع‌دوستی و خیرخواهی، مهربانی و محبت ورزیدن به دیگران. افرادی که شاخص موافق بودن آن‌ها بالاست به خوبی با بقیه همکاری و مشارکت می‌کنند و حاضرند در مواقع مشخص از نیازهای خودشان کوتاه بیایند و اغلب مصلحت جمع را قربانی خواسته‌های خودشان نمی‌کنند. در حالیکه افرادی که شاخص موافق بودن آن‌ها پایین است معمولاً افرادی رقابتی و یکدنده هستند و ممکن است گاهی اوقات برای رسیدن به خواسته‌های خودشان دیگران را فریب دهند.

افرادی که میزان شاخص موافق بودن در آن‌ها بالا است:

  • به شدت به سایر مردم و انسان‌ها علاقه‌مندند
  • دلسوز دیگران هستند
  • نگران بقیه هستند و با آن‌ها همدلی می‌کنند
  • دوست دارند برای خوشحالی بقیه کاری کنند و در صورت لزوم به دیگران کمک کنند

افرادی که میزان شاخص موافق بودن در آن‌ها پایین است:

  • علاقه زیادی به سایر انسان‌ها ندارند
  • نگران این نیستند که بقیه چه احساسی دارند یا در چه وضعی هستند
  • به مسائل و مشکلات مردم علاقه‌ای ندارند
  • دیگران را تحقیر می‌کنند و آن‌ها را کوچک می‌کنند

شاخص وظیفه‌شناسی

«وظیفه‌شناسی» در مدل پنج عاملی شخصیت شامل زیر مجموعه‌های زیر است:

مسئولیت‌پذیری، توانایی مهار و کنترل تکانش‌ها و علائق فوری و آنی، هدفمندی و بابرنامه بودن. افرادی که شاخص وظیفه‌شناسی در آن‌ها بالاست به تک تک مراحل مسئولیت و وظایفشان دقت می‌کنند و کارها را تا انتها انجام می دهند. آن‌ها افرادی منظم و بابرنامه هستند.

افرادی که میزان شاخص وظیفه‌شناسی در آن‌ها بالا است:

  • از قبل خودشان را آماده رویدادها و پروژه‌ها می‌کنند
  • اولویت‌بندی می‌کنند و کارهای مهم را اول انجام می‌دهند
  • به جزئیات توجه دارند
  • از داشتن برنامه از قبل تعیین شده لذت می‌برند

افرادی که میزان شاخص مسئولیت‌پذیری در آن‌ها پایین است:

  • از برنامه‌ریزی و ساختار فراری هستند
  • به هم‌ریخته و شلخته هستند
  • برایشان مهم نیست چیزها را سرجایشان بگذارند
  • انجام کارهای مهم را به تعویق می‌اندازند
  • کارهایی که از آن‌ها خواسته شده را به درستی انجام نمی‌دهند

شاخص پذیرا بودن

«پذیرا بودن» در مدل پنج عاملی شخصیت شامل زیر مجموعه‌های زیر است:

تخیل، بینش و تعدد علاقه‌مندی‌ها. افرادی که شاخص پذیرا بودن در آن‌ها بالاست خلاقیت بیشتری دارند و روحیه‌ای ماجراجو و تجربه‌گرا دارند. در صورتی که میزان این شاخص در فردی پایین باشد احتمالاً با فردی سنتی‌تر مواجهیم که فکر کردن به امور انتزاعی برای آن‌ها دشوار و دور از دسترس است.

افرادی که میزان شاخص پذیرا بودن در آن‌ها بالا است:

  • بسیار خلاق هستند
  • به استقبال تجربیات تازه می‌روند و پذیرای تجربه‌های جدید هستند
  • به استقبال چالش‌های جدید می‌روند و برای حل آن‌ها آماده‌اند
  • از فکر کردن به امور انتزاعی (مثل فلسفه) لذت می‌برند

افرادی که میزان شاخص پذیرا بودن در آن‌ها پایین است:

  • از تغییر خوششان نمی‌آید
  • از تجربه کردن موارد تازه خوششان نمی‌آید
  • در برابر ایده‌های جدید مقاومت می‌کنند و پذیرش نشان نمی‌دهند
  • تخیل و خلاقیت خیلی قوی ندارند
  • از موضوعات تئوری و انتزاعی خوششان نمی‌آید

شاخص روان‌نژندی

«روان‌نژندی» در مدل پنج عاملی شخصیت شامل زیر مجموعه‌های زیر است:

احساس غم و اندوه، دمدمی مزاج بودن و نداشتن ثبات احساسی. افرادی که در این شاخص نمره بالایی کسب می‌کنند معمولاً پایداری احساسی بالایی ندارند و به طور ناگهانی و غیر قابل انتظار احساسات و رفتارشان دچار دگرگونی می‌شود. این افراد راحت‌تر و سریع‌تر از سایرین عصبی و یا غمگین می‌شوند و به طور کلی احساسات منفی را تجربه می‌کنند.

استرس و اضطراب، نگرانی، افسردگی، غم و حساس بودن و زودرنجی زیاد از دیگر نشانه‌های بالا بودن این شاخص در افراد است. از طرفی افرادی که شاخص «روان‌نژندی» در آن‌ها پایین است کمتر دچار تغییر ناگهانی احساسات می‌شوند و در مجموع در برابر احساسات منفی مقاوم‌تر هستند.

افرادی که میزان شاخص روان‌رنجوری در آن‌ها بالا است:

  • استرس زیادی را تجربه می‌کنند
  • در مورد موضوعات مختلف نگرانی بالایی را تجربه می‌کنند
  • به سرعت ناراحت می‌شوند
  • تغییرات ناگهانی و شدید احساسات را تجربه می‌کنند
  • مضطرب و پریشان هستند

افرادی که میزان شاخص روان‌رنجوری در آن‌ها پایین است:

  • پایداری احساسی دارند
  • به خوبی استرسشان را مدیریت می‌کنند
  • به ندرت احساس غم، دل‌گرفتگی و اندوه را تجربه می‌کنند
  • دچار اضطراب فلج‌کننده نمی‌شوند
  • اطمینان درونی دارند

برمیگردیم به ایگو:

خب. ما الآن میتونیم بسادگی خصوصیت فرد رو بشناسیم. مَنِ درون فرد رو پیدا کنیم و بتونیم - نسبتا راحت - یه دیدگاه مناسب از شخصیت فرد بدست بیاریم.

حالا چجوری اینا رو از شخص جدا کنیم؟
تو قسمت بعد دقیق توضیح میدم


آآآآآآآآآآآآآآآآآآ راستی منابع:
NEO

انواع من

لاک پشتروانشناسیتئوری
https://redl.ink/mrhamedr
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید