ویرگول
ورودثبت نام
MrHamedr
MrHamedr
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

تئوری تفکر لاک پشتی - قسمت هشتم

یه لاک دارم شاه نداره قشنگیشو ماه نداره "به کس کسونش نمیدم" به هیچ کسونش نمیدم...

کلیّت تئوری اینجا تموم شد. از این قسمت به بعد یکم جدی تر وارد زندگی میشیم.

تو این قسمت میخوایم از اثرات لاک تو زندگی شخصی بگیم. سعی میکنم تا حد امکان از اثرات اجتماعیش نگم ولی امکانش هست - بخاطر اینکه زندگی اجتماعی و شخصی باهم مرتبطن - تا حدی به اثرات اجتماعیشم اشاره کنم. از اینجا به بعد تفکر لاک پشتی یکم حالت عملی تر و ملموس تر به خودش میگیره.

کسی لاک پشت و صدا زد؟!
کسی لاک پشت و صدا زد؟!

یه لاک دارم شاه نداره!

قبل اینکه به اثرات فردی لاک بپردازیم؛ یه مرور میکنیم رو کلّیت لاک.

  • لاک پشت ها لاکشون فقط اندازه خودشونه
  • لاک پشت ها هیچ کسی رو به لاک خودشون راه نمیدن
  • 120سال عمر بی برکت دارن
  • وقتی میترسن سریع تو لاکشون قایم میشن
  • میگن "سرت تو لاک خودت باشه"
  • معمولا یه شکلن
  • معمولا یه لاک رو تا آخر عمرشون دارن
  • هیچوقت از لاکشون جدا نمیشن
  • بدون لاکشون نمیتونن زندگی کنن (از دید خودشون البته)
  • از دید خودش؛ لاکش بهترینه
  • لاکشو با هیچ لاکی عوض نمیکنه
  • براش مهم نیست بقیه چی میگن(!)
  • بهم شبیهن بدون اینکه باهم دوست باشن
  • بخاطر منفعت لاکشون یکاری رو انجام میدن

و قبل ادامه دادن لازمه ذکر کنم ک زندگی شخصی منظور زندگی فردی نیست. زیست شخصی نقطه مقابل زیست اجتماعی قرار میگیره. منظور تعامل فرد با خودش؛ خدای خودش و خانواده اش خارج از فضای اجتماعی و محیط اجتماعی است. با این دید به زندگی شخصی نگاه کنیم

بعد اینکه خیلی دوست داشتم تو ویرگول مطلب مناسبی درمورد "منیّت یا ایگو - Ego - " وجود داشت. ولی حالا که نیست سعی میکنم تو حدفاصل این قسمت و قسمت بعدی تفکر لاک پشتی بنویسم.

زندگی لاک پشت ها معمولا ترکیبی از چند لاکه. تو زندگی شخصی نمودِ لاک عادت و لاک تربیت بیشتر به چشم میان. ولی عبارت کلیدی تفکر لاک پشتی یادمون نره

"تفکر لاک پشتی ترکیبی از چند لاکه که نمود حداقل 2لاک داخلشون بیشتر از بقیس. این به معنی نبودِ بقیه ی لاک ها نیست

به این دلیل میگم لاک عادت و لاک تربیت چون طبق تفکر لاک تربیت؛ یکی از پدر یا مادر یا هردو لاک پشتن.
بجز اون؛ رفتار های لاک عادت بیشتر از اینکه نمود اجتماعی داشته باشه؛ نمود شخصی داره

خب ما الآن زندگی شخصی رو از دیدگاه این دو لاک به صورت مجزا نگاه میکنیم و بعد به نقاط مشترکشون میپردازیم. میتونین توضیحات موجود درمورد لاک عادت رو از اینجا و درمورد لاک تربیت از اینجا بخونین.

لاک تربیت پشت ها

اهمیت لاک تربیت از اونجایی میاد که شما میتونین بقیه ی لاک هارو به وسیله ی تربیت به فرزندتون یاد بدین. خیلی ساده فقط کافیه زندگی خودتون لاک پشتی باشه تا اثرات همون لاک رو تو زندگی فرزندتون ببینین

قفس فکری تو زندگی شخصی معمولا خیلی به چشم نمیاد. چون کل خانواده توی قفس قرار میگیرن و خب... هممون دورهم توی قفس میگیم و میخندیم و شادیم و سرخوش! قفس وقتی خودشو نشون میده که شما صحبت/رفتار/تفکر ی خارج از "قفس خانوادگی یا فردی" انجام بدی. مثلا بجای اینکه طبق عادت کلی خانوادگی، ساعت 11شب بخوابی؛ ساعت 2یا 3شب بخوابی. از فرداس که حتی علت نمره ی بد دوست دختر همسایه ی قدیمی محله ی قبلیتونم دیر خوابیدن شماست! شاید شما بنا به دلایل شخصی خودتون نیاز باشه تا اونزمان بیدار بمونین. شاید اصن دلتون بخواد - هرچند دلم میخواد یه نشونه ی لاکه - ولی برخوردای لاک پشتی رو به وضوح میشه دید.
گاهی وقتا هم دل خودت برای اون قفس تنگ میشه! بعد یه مدت ک خودتو از اون قفس جدا میکنی؛ شروع میکنی به سرزنش کردن خودت که "تو ک بچه ی خوبی بودی و چی شد این شدی" و از این مدل غر زدن ها که بعضا هممون درگیرشیم.

لاک پشت ها "میترسن خلاف چهارچوب های فکرشون فکر کنن" حقیقتش نمیدونم اینو چجوری بیان کنم که واضح و راحت فهمیده بشه ولی شما از اینکه پاتونو فراتر از سقف فکریتون بذارین میترسین. این یه قسمتیش از لاک تفکر میاد ولی اصل موضوع اینجاس که خیلی از ماها "یاد گرفتیم اینجور باشیم". گاهی وقتا حتی از اینکه خلاف رفتار عادیمون عمل کنیم هراس داریم. این موضوع تا یه حدیش منطقیه ولی اونجایی غیرمنطقی میشه که سود اش بیشتر از آسیبش باشه . این موضوع تو روند اصلاح عادت ها خودشو نشون میده و البته مشکل ساز میشه
در مواجهه با خانواده ساده ترین راهی که میشه متوجه این موضوع شد اینه: "کافیه یه صحبت خلاف تفکر جمعی زده بشه" که انواع واکنش ها و صحبت ها و و و... رو بشنوین

تقریبا مطمئنم هممون آدم هاییو دیدیم که تظاهر به انجام کاری میکنن درحالی که واقعا اون کارو انجام نمیدن. طرف ادا درس خوندن در میاره ولی واقعا درس نمیخونه. پشت کامپیوتر نشسته به ظاهر داره کار میکنه و قیافشم کلی متفکرانس ولی واقعا کار نمیکنه.
حریم شخصی همچین لاک پشت هایی معمولا بزرگه. اینو از رو نقابشون میشه فهمید. خیلی هاشون حتی تظاهر به درونگرا بودن میکنن با شرایط خاص خودشون که مثلا نمیخواد بفهمی چی تو دل/فکر منه درحالی ک معنی درونگرا بودن کاملا متفاوت با همچین چیزیه!

لاک پشت ها معمولا توی محیط خصوصی خودشون پادشاهن. افرادی ان که وقتی تنها میشن احساس قدرت و آزادی عمل و بی نهایت و انرژی زیادی میکنن ولی ته ته کاری ک میکنن 4تا توییت و 4تا پست اینستاگرامه. یجورایی وابستگی تعمدی به نیاز به تأیید شدن دارن. یه عزت نفس خیلی تقلبی که معمولا مثل یه مسکّن عمل میکنه و تا یمدت شاد نگهشون میداره و بعد مدت کوتاهی کاملا به تنظیمات کارخانه برمیگردن!

برای لاک تربیت پشت ها پذیرفتن مسئولیت زندگی شخصی سخته. لاک پشت ها از حل مشکلات شخصیشون واهمه دارن. این یه قسمتیش از لاک تفکر و مخفی شدن پشت لاک تفکر میاد. یه قسمتیش از عادت ها میان. یه قسمت کوچیکشم از عدم رها کردن آموخته ها . ولی در نهایت پشت لاک تربیت قایم میشن.

اکثر لاک پشت ها وقتی تنها میشن یا وقتی توی یه محیط خصوصی قرار میگیرن خودشونو با اطرافیان/دوستان/... مقایسه میکنن. مقایسه ای ک هممون میدونیم اشتباهه - چون اولا بر اساس ظاهره و ما هیچی از زندگی اون طرف نمیدونیم؛ و بعد اینکه ما تو ذهن اون طرف نیستیم - و معمولا با نگرش منفی و حس حسرت و حسودی - یا برعکسش، غرور و خود برتر بینی - همراهه.

"ع" مثل عادت

مهمترین ویژگی لاک عادت طبق چیزی ک از اسمش مشخصه تکرار هستش. تکرار صرفا روزانه نیست. ممکنه شما عادت داشته باشی هر یکشنبه یه کار رو انجام بدی. یا مثلا روزای زوج بری پیاده روی یا یچیزی مثل این. یا حتی تو روز چندبار یه کار رو انجام بدی. خصوصیت اصلی عادت "تکرارِ بدونِ دلیلِ حقیقی" هستش.

مخفی شدن پشت عادت های روزمره! نقاب عادت لاک عادت پشت ها بیشتر از اینکه نمود اجتماعی داشته باشه، نمود خصوصی داره. ما "عادت داریم صبح ها زود بیدار شیم"؛ عادت داریم "صبحونه پنیر بخوریم"؛ عادت داریم عبادت کنیم/نکنیم؛ عادت داریم توی جمع های خصوصی به جامعه و مملکت غُر بزنیم؛ عادت داریم شبا 12شب بخوابیم؛ عادت داریم و عادت داریم و عادت داریم و هیچوقت نمیدونیم چرا عادت داریم. ولی میدونیم اینا پازل زندگی مارو میسازن. پازلی ک وقتی کامل میشه روش یه کلمه نوشته شده: "عادت"

درمورد روزمرگی به اندازه کافی تو اینجا و بقیه ی جاها صحبت شده. اینجا فقط یه اشاره ی کوچیک میکنم. تکرار رفتارها؛ بدون انگیزه و هدف- گاهی با هدف - و بدون نتیجه ی متفاوت. اینو تو سطح فضای خصوصی تصور کنین. پدری که هرروز صبح از روی عادت میره نون میخره. مادری که 5ونیم صبح غذای کودکشو آماده میکنه؛ صحبتای تکراری ای که هرروز بین هم رد و بدل میشه و و و... یه خانواده ی روزمره گونه رو داریم. خانواده ای که درگیر تکرار عادت ها شده و کسی ک خارج این چهارچوب رفتار کنه بشدت مورد حمله قرار میگیره...

بارها شده یه لاک پشت از خودش سؤالات بی جوابی بپرسه. سؤالاتی که خارج از لاک اشن. یا حتی مرتبط با لاک. و هیچ جوابی براشون پیدا نمیکنه. سوای اینکه تو میوه فروشی نباید دنبال داروی اعصاب بود گاهی پیش زمینه های لاک پشتی مانع فهمیدن جواب درست میشن. چون "نگرش لاک پشتی" و لاک تفکر رو عادت ها اثر گذارن.

یه لاک پشت معمولا از درون خستس. روزمرگی در سطح رفتارهای شخصی + تفکر روزمره با یکم چاشنی ترس و مقایسه و لاک تربیت باعث میشه فکر همیشه خسته باشه. معمولا کارهای شخصیشو با بی میلی انجام میده. بی انگیزه بیدار میشه. بی انگیزه عبادت میکنه و و و...
و واکنش هاش نسبت به اتفاقات تکراری؛ کاملا تکراریه. شما از یه لاک پشت دوتا واکنش متفاوت رو نسبت به یه اتفاق ثابت نمیبینی

زندگی لاک عادت پشت ها از عادت به عادت ها تشکیل شده. با تموم شدن یه عادت؛ درگیر یه عادت دیگه میشن. و باز هم و باز هم و باز هم. روند تکرار عادت ها تو لاک پشت ها مشهوده. اینجورن ک "یا عادتی خواهم یافت یا عادتی خواهم ساخت!"

به شخصه با عادت حتی به چیز های خوب هم مخالفم چون عادت در هر حالت آسیب زنندس. شاید به ظاهر همه چی خوب باشه ولی در مجموع کاملا شکنندس. و وقتی هم بشکنه، خود عادت به تنهایی نمیشکنه؛ "باور ها و اعتقادات و عقایدد میشکنن" این تو بلندمدت مشکل سازه. ما فکر میکنیم کار خوب رو میکنیم ولی تهش هیچی به هیچی...

دیگه چی؟

یه موضوع کوچیک- البته تو بیان کوچیک - : "عادت از تکرار میاد؛ تکرار از روند میاد؛ روند از باور میاد؛ باور از اعتقاد میاد؛ اعتقاد از عقیده میاد؛ عقیده از فکر میاد؛ و فکر تا حد زیادی از تربیت اثر میگیره" پس میشه - به شکل های مختلف - اثرات لاک تربیت رو تو لاک عادت دید. لاک پشت ها از اول لاک پشت نبودن. لاک پشت تربیت شدن! این چیزیه ک درمورد همه ی لاک پشت ها صدق میکنه بلا استثنا.

مورد بعدی ای که درمورد لاک پشت ها هست اینه که بعد شخصی لاک معمولا قابل بحث نیست! بدلیل جدا بودن زندگی شخصی، خصوصی، اجتماعی و البته لاک تفکر که کلا مانع صحبت کردن درمورد لاک میشه؛ خود فرد لازمه بپذیره که لاک پشته که خب... این موضوع یکم سخته

دیگه اینکه تصور کنین قفسی که به مرور ارتفاعش کم میشه. و همینجور به دیواره هاش فشار میاد. شما هی ناراحت میشی از اینکه داره میشکنه. یجا میشکنه و شما ازش پرت میشی بیرون. چیکار میکنی؟ میری دنبال یه قفس دیگه! چرا؟ چون لاک پشتی...

تفکر لاک پشتیتئوریروانشناسیلاک پشتmrhamedr
https://redl.ink/mrhamedr
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید