“When we are no longer able to change a situation,
we are challenged to change ourselves.”
Viktor E. Frankl
همونطور که ویکتور ای.فرنکل گفته شروع یک تغییر از درون خود ماست.وقتی دیگه احساس میکنیم توانایی تغییر دادن موقعیت رو نداریم دست به تغییر خودمون میزنیم. ما همیشه در مواجهه با شرایط جدیدی که در اون قرار میگیریم (مثل : کار جدید، رابطه جدید و ... ) برای کم تر اذیت شدن و در شکل و قالب فرمت جدید در آمدن شروع به تغییر کردن می کنیم.
در واقع وقتی که خواسته ی جدیدی در ذهن شروع به شکل گیری می کنه و ما متوجه آن میشیم، برای محقق شدنش بایستی استارت تغییرات رو در ذهن هامون بزنیم.
اما شاید برای شما هم این سوال پیش اومده باشه که خب چطوری متوجه این خواسته جدید بشیم و چگونه از ذهن برای رسیدن به تغییرات کمک بگیریم.
این شاید سوال کلیدی و ابتدایی بشریت و فلسفه و ... باشه اما از عنوان نترسید. هیچ کس به اندازه خودتون نمیتونه خودتون رو بشناسه.
به قول مولوی :
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
پس کسی که بایستی استارت خودشناسی رو بزنه و در نهایت نتیجه گیری کنه خود شما هستین. برای شناخت خود خیلی روش ها و ابزارهای متفاوتی ارائه شده اما روشی که من استفاده کردم و نتیجه های خوبی توانستم از اون بگیرم این بود :
تغییر یعنی خارج شدن از Comfort zone !
(کامفورت زون : جایی که همه چی دیگه براتون امنیت و آرامش ایجاد میکنه و دوست ندارید تغییری توش بدین)
پس در هر حالتی دچار استرس و آشوب درونی میشیم.
اما برای اینکه بتونیم به این ترس غلبه کنیم باید یه مقداری امید به آینده و اعتماد به نفس به خودمون تزریق کنیم.
بهترین روش برای اینکار دیدن دوستان و صحبت با نزدیکامون در مورد ایده ها و آینده نگری هامونه. سعی کنید با افراد روحیه مثبتی که اطرافتون میشناسید در مورد تغییری که میخواهید ایجاد کنید مشورت بگیرید.
در مورد این تغییر تمام حس های خوب و بد خودتون رو سعی کنید یادداشت کنید تا ذهن به یه موازنه مزایای خوب و بد این تغییر رو در خودش جا بده و شما هم بتوانید با اعتماد به اینکه تصمیم منطقی گرفتین شروع کنید به برداشتن قدم های اول تغییر
هیچ چیز دیگه ای برای گفتن نمونده جز اینکه باید معجون «اراده،علاقه، تدبیر» رو سر بکشیم و سریع ترین مسیری که به تیک خوردن یه کار باقی مونده انتخاب کنیم و حرکت کنیم.
همیشه متوجه خستگی ذهنتون باشید. گاهی رکاب زدن تو زمانی که همه چی داغ کرده کار اشتباهیه، لجظه ای از این مدار دویدن زندگی خارج بشین به طبیعت برین و خوش بگذرونین. مطمئن باشین این استراحت بهره وری خیلی بالاتری براتون ایجاد میکنه ... اما خب زیاده روی هم نکنید ;)
همه تغییرات خوب نیست، گاهی شاید شما آدم مناسبی هستید و نیازی به تغییر نداشته باشید که در این صورت باید خودتون رو ثابت کنید که اگر وقت بشه در این مورد هم با هم صحبت می کنیم.
چرا این مطلب رو نوشتم ؟ اول ممنون از اینکه تا اینجا رو خواندین. خب در طول مسیر حرفه ای که تا به امروز داشتم با چندین تغییر مواجه شدم که برخی خودخواسته و برخی شون هم ناخواسته بودن. توی این مسیر از چندین کارشناس و مشاور و دوست در این زمینه کمک گرفتم که منجر به نتایج خوبی شدن و تصمیم گرفتم که برای شروع دوباره وبلاگ نویسی این موضوع رو بهونه قرار بدم و تجربیاتم رو با شما به اشتراک بذارم. خیلی خوشحال میشم شما هم تجربیات و نکاتی که به ذهنتون میرسه رو در بخش نظرات باهام به اشتراک بذارین. شاید مجموعه این نوشته و نظرات پربار شما در آینده نه چندان دور راهنمای حتی یک نفر باشه.