خیلی سخته درباره چیزی بنویسی که تقریبا 1 سال براش وقت گذاشتی و به دلایل مختلفی الان دیگه تموم شده. اگه نوشته قبلی من رو خونده باشید، نوشتم که چجوری تونستیم اعتماد مدیرعامل گروه کارخانجات سرزمین شاد (هپی لند) رو جلب کنیم و و از تیر ماه 1397 به همراه یه تیم 7 نفره با نام نوین فناوران، فروشگاه اینترنتی هپی لند رو بچرخونیم.
این ویدئو در شروع فعالیتمون با هپی لند برای آزادسازی زندانیان شهرستان بندرانزلی ساخته شد. خاطره ساخت این ویدئو، مقدمه ایه بر شروع تمام فعالیت های ما.
اگه خیلی خلاصه بخوام بگم، کارخونه های بزرگ و دارای تعداد بالای کارمند، اصولا قواعد و قوانین خاصی دارن که توسط بنیان گذاران مجموعه نهادینه میشه. مثلا شاید جالب باشه که بدونید با اینکه مدیرعامل مجموعه به مدیرانش اختیار می داد نسبت به مجموعه خودشون حق انتخاب داشته باشن، اما تمام مشکلات کارمندان خط تولید، مدیران میانی و حتی مدیران ارشد مستقیما به مدیرعامل منتقل میشه! البته که مهم ترین مشخصه ای که هر مدیری از جمله خود من باید میدونست این بود که به هیچ عنوان حق پول خرج کردن نداره و برای هر پولی (هرچقدر هم کم) باید مستقیم با مدیرعامل مجموعه هماهنگ بشه.
حالا فکر کنید از یه طرف شروع همکاری ما دقیقا همزمان با نوسانات ارز و بالا رفتن قیمت دلار همراه بود، از طرفی با کم شدن وسعت خرید مردم، فروش مجموعه هم تحت تاثیر قرار گفته بود. با وجود تمام این ها، بخاطر اشرافی که مدیرعامل مجموعه به همه امور داشت، همه افراد همه حرفارو به مدیرعامل هم انتقال می دادن. و این یعنی شروع دردسر!!! مگه مدیرعامل چقدر وقت داره که علاوه بر کارهای اصلی، یسری اراجیف رو هم بشنوه؟؟؟
یچیز رو در این 1 سال خوب یاد گرفتم، اون هم اینکه کارخونه های بزرگ، افراد قدیمی داخلشون هست که ازشون به عنوان معتمد (نورچشمی) یاد میشه. اگه با این افراد در بیافتید یا گافی توی کاراشون پیدا کنید، مجموعه ای از خزعبلات هست که به سمت مدیرعامل روانه میشه و افکار اون شخص رو به سمت شما منفی میکنه. براتون چندتا مثال میزنم:
اگه از تیم 7 نفره شما 1 نفر تاخیر داشته باشه، احتمالا کی باید به شما تذکر بده؟ مدیر منابع انسانی. حالا اگه مدیرعامل خودش بیاد به مدیر تیم تذکر بده یعنی چی؟ یعنی بهش گزارش دادن.
اگه شما توی سیستم انبارداری مجموعه یه باگ رو پیدا کنید و اون رو به قسمت بازرسی منتقل کنید، و دقیقا چند روز بعدش بیان بگن فاکتورای فروش اینترنتی باید چک بشه یعنی چی؟ یعنی پا روی دم خیلیا گذاشتی.
اگه مدیران ارشد متوجه بشن که مدیرعامل مجموعه به شما اعتماد داره و نمیتونن از شما پیشش بد بگن و یهو بفهمید توجه مدیرعامل به تیم شما جلب شده و منتظر گرفتن یه باگ از مجموعه شماست یعنی چی؟ یعنی باید کم کم فاتحه کار رو خوند...
بله درست متوجه شدید. من خودم هم فکر نمیکردم این پشت سر حرف زدن ها و دو رویی ها واقعا وجود داشته باشه، تا وقتی که خودم چشیدمش و فهمیدم چجوری میشه ذهنیت یه شخص که کاملا مثبته، در طی زمان منفی کرد...
اما یکم از این یک سال بگم براتون:
همونطور که گفتم، شروع کار ما همزمان شد با بالا رفتن قیمت دلار و همین مساله باعث شد اولین قرار ما بهم بخوره: قرار بود تیم ما به مدت 3 ماه، هفته ای n میلیون تومن داشته باشه که بتونه هزینه تبلیغات و بازاریابی کنه. اما این مبلغ حتی برای 1 هفته مهیا نشد.
از طرف دیگه قرار بود دسترسی کامل به سایتی که راه اندازی میشه داشته باشیم که در کمال ناباوری گفتن فقط میتونید ادمین سایت وردپرس مجموعه باشید، دسترسی به سرور و دایرکت ادمین داده نخواهد شد!!!!!!!!! و من هنوز این رو باورم نمیشه که چجوری مجموعه به این نتیجه رسید.
از نتایج این تصمیم همانا که یبار سایت حدودای دی ماه با حمله رو به رو شد و باعث شد 3 روز سایت پایین بیاد. اما باز هم برای مجموعه مهم نبود و فقط توجهشون به این مساله بیشتر شد که باید یکاریش بکنیم!!!
اما نکته ای که آزار دهنده بود و بیشترین دلیل نارضایتی تیم رو بوجود آورد، عدم اختیار مدیر فروشگاه اینترنتی (یعنی من) در تصمیم گیری ها بود. مثال ساده ای میزنم خدمتتون: فکر کنید میخواید یه A/B تست بزنید و در هدر سایت، یه چیزی رو تغییر بدید. باورتون میشم برای انجام همچین کاری من باید تا خود مدیرعامل صحبت میکردم تا اجازه انجامش رو بگیرم؟ یا مثلا فرض کنید یه طرح گرافیکی آماده شده و میخوایم یه حرکت تعاملی با مخاطبین شبکه های اجتماعی داشته باشیم. باشد باورتون نشه که حتی اینچنین کارهایی که بدون هزینه بوده رو هم اختیاری در انجامش نداشتم. نکته این ماجرا چیه؟
بروکراسی های طولانی اداری - فراموش شدن فعالیت شما در بین فعالیت های مدیران مجموعه - عدم پاسخگویی به خواسته های شما - که نهایتا همشون در بلند مدت منجر به بی انگیزگی و عدم رضایت از شغل در مجموعه میشه. کاری که میتونست در یه سیستم منعطف توی یک یا دو روز هندل میشه، هفته ها طول می کشید و این باعث شد کم کم حجم برنامه های انجام شده در ماه، کم و کمتر بشه...
مجموعه این عوامل رو که بزارید کنار هم، از منفی کردنای مدیر عامل توسط مدیران ارشد بخاطر گاف هایی که توسط مجموعه ما در اورده میشد، تا عدم تامین وجه لازم برای انجام کمپین های تبلیغاتی و نبود دسترسی به سرور و قسمت های مرتبط، و در نهایت نبود قدرت تصمیم گیری در مدیر واحد مربوطه باعث شد در اواسط اردیبهشت ماه، اعلام به اتمام همکاری از سوی من به مدیرعامل مجموعه داده بشه و در اوایل خرداد ماه همکاریمون به اتمام رسید.
نمیدونم چرا این متنم همش منفی شد :)
اما در نوشته بعدیم، بیشتر درباره نکات مثبت هپی لند و کارای قشنگی که خودمون توی هپی لند انجام دادیم حرف میزنم.
خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم و برام بنویسید.