قبل تر با من آشنا شدید و چکیده ای از اینکه چطور با بازار های مالی آشنا شدم خواندید. این بار قصد دارم نکاتی علمی و حساب شده به شما یاد بدم که مانند من نیازی به هزینه کردن 150 میلیون تومان نداشته باشید تا آن را یاد بگیرید.
فکر کنید شبکه ای از میلیون ها مغز در حال کار بر روی یک هدف هستند، چیزی را بخرند و با بالاتر بفروشند تا سود کسب کنند. در این بازار میلیون ها نفر، پشت سیستم های خود در حال تحلیل و معامله گری هستند. این فرایند شامل دو بخش است: خرید و فروش!
یعنی اینکه وقتی شما چیزی رو می خرید فردی در طرف دیگر به شما فروشنده است. جالب اینجاست که هر دو مطمئن هستید که در این معامله سود می کنید. اما اولین اشتباه شما از همین جا شروع می شود. فقط یک نفر از شما برنده ی معامله است...
پس اگر ما نقشه ای کشیدیم و طبق آن پیش رفتیم، اما بازار روی دیگری به ما نشان داد پس رسما آن طرفی هستیم که بازنده قرار دارد، و باید سریعا از بازار خارج بشیم. این کار را با قرار دادن Stop-Loss یا "حد ضرر" انجام می دهند. اگر به حد ضرر اعتقادی ندارید سریعا این مقاله را ببندید و نزد یکی از بانک های سر کوچه خود حساب بلند مدت باز کنید و سود بانکی دریافت کنید!
در صورتی معامله گر می شوید که تمامی جملات زیر را بلند و رسا بخوانید و در حالی که دست راست خود را بالا گرفتید، بگویید...
حال نفس عمیقی کشیده دست خود را پایین آورده. تبریک می گویم شما هم اکنون به صورت اسمی معامله گر شناخته می شوید :)
خب یک سری از علاقه مندان نمیدانند از کجا شروع کنند یا چطور شروع کنند؟ و بعضی ها خرید و فروش های خودشان را حتی بدون نگاه انداخت به چارت انجام می دهند (مثل دلار، طلا و سکه ...) شاید شما در یکسری از معامله های خود پیروز باشید اما این همیشگی نیست و در مدت زمان طولانی مثلا یکسال، ضرر ها بیش تر از سود است.
همیشه چارت را ناظر بر اعمال خود بدانید تا رستگار شوید.
برای تحلیل چارت باید از رفتار قیمت در گذشته، پیش بینی خود را از آینده بیان کنید. حال فرض کنید که ترید کردن یک بازی هست و این بازی یک سری قواعد دارد. هر چقدر این قواعد (که بعدا بهش میگیم استراتژی ترید) واضح تر باشد، بقیه هم مانند شما فکر می کنند و آنجاست که قیمت باب میل شما رفتار می کند.
پس همیشه به دنبال قواعدی باشید که واضح باشد تا همه مانند شما رفتار کنند (در اکثر مواقع)
مانند خطوط حمایت و مقاومتی، که قیمت پس از برخورد با آن در جهت عکس، به مقدار زیادی حرکت کرده است. حال اگر در گذشته این اتفاق 5 بار تکرار شده باشد پس احتمال رویداد آن برای بار 6 وجود دارد. باید یاد بگیریم با زبان بازار با خودش صحبت کنیم.
حتما هر روز چیزی رو یاد بگیرید که قبلتر نمی دانستید. حتی شده یک نکته بسیار مختصر. برای اینکار می توانید از منابع معتبر خارجی استفاده کنید. اگر مشکل زبان انگلیسی دارید می توانید از منابع با زبان فارسی استفاده کنید. سایت babypips.com یک منبع معتبر است که می توانید ترید را از آنجا شروع کنید. همینطور اگر از پیش بدنبال مطلبی هستید می توانید از YouTube استفاده کنید. من خود به شخصه قبل از خواب همیشه 15 دقیقه از یوتیوب کسب علم می کنم.
همینطور در این پست چند کتاب خوب معرفی کردم و بهتون یاد دادم مباحث معامله گری رو به ترتیب یاد بگیرید. یه سری ها مفاهیم رو خوب بلد هستند ولی ذهنشون پر از آشوب هست.
این بخش مانند مسواک، کاملا شخصی هست. یعنی هر فردی یک یا چند نوع استراتژی به خصوص خودش را دارد. گفته می شه:
"پذیرفتن استراتژی ترید چیزیست که مستقیما با شخصیت شما در تعامل است."
بر فرض مثال یکی دوست داره تا رویت نشانه های اولیه برگشت قیمت سریع وارد معامله بشه و با درج حد ضرر تنگ شانس خودش رو امتحان کنه و شاید شخص دیگری نیاز داره که چند تا تایید بیشتری از یک الگو بگیره تا وارد آن بشه. یکی اسکالپ (به معامله زیر چند دقیقه و کوتاه گفته می شود) رو به ترید روزانه (بین 1 تا 24 ساعت) ترجیح می ده و دیگری ترید های میان مدت (بین 1 تا 3 ماه) رو ترجیح می ده.
برای اینکه بدانید استراتژی معاملهگری مناسب شخصیت شماست باید اون رو بک تست (آزمودن در گذشته) کنید.
من به شخصه تریدر های حرفه ای زیادی دیدم که قواعد رو خوب بلد هستن اما به آن پایبند نیستند. بعضی اوقات شده که نقشه ورود و خروج کشیده شده اما وسط معامله، احساسی عمل می شه و آتیش می زنه به سهم خودش! بعد هم که سناریو مد نظر رخ میده چیزی جز افسوس نیست.
همیشه به نقاط ورود، خروج و حد ضرر خود پایبند باشید و آن را تغییر ندهید.
حتی نوستروداموس هم توان پیش بینی دقیق قیمت ها را ندارد و ممکنه رکب بخوره (مثله 2012!). اگر چند ساعتی و یا روزی در ضرر هستید و با بالا پایین شدن سریع قیمت ها ترس وجود شما رو می گیره باید بگم که این خاصیت بازار هست. هیچ وقت ما نمی توانیم در کف کف وارد شویم.
اگر روند قیمتی رو درست تشخیص داده باشیم و به اون پایبند باشیم احساس ضعف و ترس نمی کنیم و منتظر میشیم که به تارگتمان یا حد ضرر بخورد.
از پشت چارت نشینی به شدت پرهیز کنید و فقط 2 الی 3 نقطه زمانی در شبانه روز را انتخاب کرده و برای چک کردن وضعیت تحلیل فقط به آن سر بزنید. تریدر های حرفه ای با در نظر گرفتن تارگت و حد ضرر های متغیر تنها 1 الی 2 بار در روز، معاملات خود را بررسی می کنند. قیمت ها به دلیل نوساناتی که دارند به ما حمله ی عصبی وارد می کنند و ممکن هست دست به کاری بزنیم که چیزی جز پشیمانی حاصل نکند.
به یاد داشته باشید که معامله گری نشان گر خود شما در معامله هاست.
در سال های باستان (یعنی خیلی قدیم) گفته شده که اگر کسی به حد ضرر اعتقاد ندارد کلا معامله گری رو ببوسه بزاره کنار! انسان ها جایز الخطا هستند و آیه نازل نشده که تمامی معاملات ما باید با سود خارج شود. خیر چنین نیست! حد ضرر برای مواقعی هست که تحلیل ما درست نیست و یا به دلیل شرایط اقتصادی سیاسی قیمت در نمودار مسیر دیگری را انتخاب میکند. یکی از اشتباهات خود بنده نداشتن حد ضرر بود که منجر به فاجعه از دست دادن 150 میلیون سرمایه شد. شبیه به من نباشید :)
حد ضرر خود را تنگ قرار ندید و فضای کافی برای بازی حرکات قیمت فراهم کنید.
بعضی مواقع بخاطر اینکه زیاد به نمودار نگاه می کردم توهم می زدم و یک الگو در آن مشاهده می کردم. دلیل این بود که ذهن من می خواست اونی رو ببینم که واقعا می خوام ببینم.
"اگر در 20 ثانیه اول بررسی نمودار الگویی را مشاهده کردید که هیچ! اگر خیر، بدونید که توهمی بیش نیست."
به یاد داشته باشید که شما برای خرید یک ماشین یا خانه حتی شده روز ها اون رو بررسی می کنید اما برای خرید سهمی کمتر از 3 دقیقه زمان می گذارید. دلیل این است که شما نگرانید از سود جا بمانید. وحشت وجود شما رو فرا میگیرد، نفس های کوتاه و سریع، مردمک چشمان شما گشاد میشود و درجه دمای بدن شما سرد میشود. اگر چنین حالتی را در خود مشاهده کردید، باید بگم دچار ترس از دست دادن یا FOMO شدید.
"قبل از ورود به بازار حداقل 1 روز آن سهم را زیر نظر داشته باشید و منتظر فرصت خوب باشید."
زمانی که می خواهید تریدی را شروع کنید بدلیل اینکه ترس از دست دادن سود یا FOMO به شما حاکم است معمولا عهد هایی که به خود دادید رو فراموش می کنید. این عهد ها را جایی نوشته و قبل از هر ترید آن را بلند بخوانید. همینطور اگر عهد جدیدی در راه کشف کردید به گنجینه اضافه کنید تا همیشه با شما همراه باشد.
سعی کنید نکات و تجربه های خود را از هر معامله یادداشت و قبل از شروع هر معالمه آن را یک بار مرور کنید.
ترید کردن شغلی هست که نیاز به نشستن روی صندلی و پشت میز دارد و از آنجایی که ذهن شما با سود دهی شما رابطه کاملا مستقیمی دارد باید این رابطه را همیشه تازه نگه دارید.
با قرار دادن پیاده روی در برنامه روزانه خود ذهن خود را همیشه تازه نگه دارید و از آن پول کسب کنید.
میوه جات و سبزی جات تازه باعث می شه که ذهن شما بازدهی بهتری داشته باشه و در معاملات سودمند تر عمل کنید. همچنین برنامه خواب خود را تنظیم کنید. نه خفاش شب باشید نه مرغ سحرخیز. به هر حال پول باشد ولی سلامت نباشد باز هم بدرد نمی خورد!
بازار های فارکس و بورس سهام ایران و جهان ساعات و روز های مشخصی دارد که این باعث می شود شما ذهن خود را یک تا دو روز از معامله گری دور کنید و به آن استراحت بدید. ذهن شما همانند یک معدنچی انرژی مصرف می کند. اما بازاری مثله کریپتو به صورت 24 ساعته هست و کار مدام در این بازار کم کم فرسایشی می شود.
به یاد داشته باشید که بعد از به اتمام رسیدن یک معامله خود دوباره سراغ آن سهم نروید چون در اکثر مواقع آن سهم حرکت زیادی کرده (به قله یا دره رسیده) پس معامله کردن دوباره آن ریسک زیادی به همراه دارد. شاید معامله بعدی هم به سود برسد اما عقل می گه که ریسک بی جا ممنوع! معمولا به یه جایی می رسید که چند تا از ترید های پشت سر هم شما به ضرر ختم می شود اینجاست که روند بازار را کاملا اشتباه شناسایی کردید.
پیشنهاد می کنم پس از اینکه به چند معامله ضرر ده رسیدید فورا ترید را متوقف کنید و برنامه پیاده روی خود را انجام دهید. تا چند روز هم سراغ مارکت نروید.
تریدی که منجر به ضرر شود باعث بوجود آمدن ترس در شما می شود و دیگر فرصت های ناب بازار را از دست میدهید. ترید هایی که منجر به سود شود به شما اعتماد بنفس کاذب می دهد و روند بازار را اشتباه می بینید.
اصلی ترین رکن در معامله گری حفظ سرمایه است حتی از سود بردن هم مهم تره. بی جهت خود را وارد بازار نکنید و برای سرمایه خود ارزش قائل بشید. مورد هایی بوده که بازار فاقد انرژی بوده و با ترید کردن روی آن ها چیزی جز ضرر عایدم شده.
اگر معامله گران یاد بگیرند که گاهی اوقات ترید نکردن خود به تنهایی سودآور است، دیگر غمی نداشتیم.
خوب مشخصه ریسک یعنی مقدار ضرر و ریوارد یعنی مقدار سود. یعنی اگر معامله من طبق پیشبینی نرفت و حد ضرر من فعال شد چه مقدار ضرر باید متحمل بشم؟ به طور کلی کانسپت اینگونه است:
در هر معامله، اگر حد ضرر شما فعال شد، چند درصد از سرمایه کل شما کم میشود.
خیلی از افراد دقیقا به همین روشی که می گم معامله می کنن. در یک نقطه ورود تصادفی میکنن، استاپ رو 5% میگیرن و حد سود رو 10% و منتظر میشن که قیمت به یکی از این ساید ها برخورد کنه. این بارزترین شیوه قمار هست! یک تریدر آگاه، ابتدا تحلیل میکند، نقاط ورود و خروج را میسنجد و بررسی میکند اگر معامله او به حد ضرر خورد چند درصد از سرمایه او تحت شعاع قرار میگیرد. من به شخصه معاملاتم رو طوری تنظیم کردم که اگر حد ضررم فعال بشه مقداری که از دست میدم برابر میشه با 5% از کل سرمایم.
به بیان دیگر در صورتی که تحلیل تکنیکال به من بگوید استاپ رو باید 12% بگیری، من باید حجم معامله رو طوری تنظیم کنم که اگر 12% ضرر کردم، معادل بشه با 5% کل سرمایم.
حال در تنظیم حد سود باید طوری رفتار کنم که دربدترین سناریو، میزان سود و ضررم برابر باشد اگر چنین رخ بدهد، عبارت معروف ریسک به ریوارد (Risk to Reward) که حتما به گوشتون خورده، برابر با 1 میشه. فرمولش هم خیلی ساده هست میزان سود تقیسم بر میزان ضرر. در مثال بالا میزان ضرر 12% بود و میزان سود هم فرض می گیریم 12% باشه. پس با تقسیم 12 به 12 مقدار حاصله برابر با 1 میشود. حال هرچقدر میزان سود بیشتر باشه عدد حاصله بزرگتر میشه که نشان دهنده فرصت خوب معامله هست.
اینطور نیست که شما الکی یک تارگت بگیرید و ضرر را کمتر از سود بگیرید. باید در تحلیل و استراتژی ورود و خروج اعداد به دست آمده این داستان را به شما بگویند.
هر چقدر برایتان بگویم که زمان خود را زیاد صرف چک کردن تماشای نمودار کردم، کم گفتم! در بسیاری مواقع با بالا پایین شدن قیمت دست به دعا می شدم و در این فراز و نشیب ها، عصبی یا به روان خودم صدمه می زدم یا وقتم را هدر می دادم. می تونستم به جای تماشای نمودار، کمی مطالب آموزنده یا پیاده روی و یا کارهای دیگری به صورت موازی کاری انجام بدم.
هرگز پس از معامله به تماشای نمودار نشینید زیرا کاری خواهید کرد که به جز پشیمانی یا صدمه به خود، چیزی دیگر عاید نخواهد شد. مهم ترین آن از دست رفت زمان است!
مشورت کردن خوب است اما عمل کورکورانه به آن نه. گاهی شده که به خوبی ارزی را تحلیل کرده ام اما از تحلیل فلان کانال تلگرام یا فلانی تو یک گروه نظرم را عوض کردم. در این موقع دو حالت دارد یا فرد تحلیل خود را نقض کرده، یا معامله خود را در ضرر و یا سود کمتر می بندد.
نظرات یا مطالب دیگران را جدی نگیرید و به تحلیل خود پایبند باشید. بالاخره یک روزی شما هم یاد خواهید گرفت.
در صورتی که پول اضافی دارید می تونید با هر چقدر که دلتان بخواهد ترید کنید اما بازم نه هر چقدر! به طور کلی یک دهم از پولی که اضافه دارید را وارد این کار کنید. اما اگر به مقاصد آموزشی میارید و جدی هستید، می توانید با 100-200 دلار شروع کنید و فکر کنید این پول هزینه کلاس درس شماست.
هرگز پول قرضی وارد نکنید تا آرامش روانی داشته باشید. پول قرضی بر روی معاملات شما تاثیر منفی می گذارد.
یکی از دوستان من که در روسیه زندگی می کند، باور نمی کنید اما با تکیه فقط به همین جمله میلیونر شد! یه معامله گر بر خلاف جهت بازار حرکت نمی کند. اگر تحلیل می گه که این ارز هنوز ارزان است (با توجه به این که RSI اشباع خرید را نشان می دهد) و روند صعودیست، باز می خریم. به طور کلی شرط بندی در جهت عکس بازار می تواند ضرر بدی به شما تحمیل کند. در شرایطی دیده شده است که تریدر بسته به استراتژی معاملاتی خود این کار را انجام می دهد اما با این تفاوت که می داند چه میکند!
همیشه اعتماد کنید که روند بهترین دوست شماست :)
در هیچ کجای دنیا نیامده که فلان اندیکاتور می تواند شما رو پولدار کند. اگر این بود شما حتی قادر به پیدا کردن اون اندیکاتور نبودید. اندیکاتور هایی که واقعا پول ساز هستند همیشه در خفا هستند و صاحبان آن در حال پول در آوردند. نگران نباشید به زودی این رو خواهید فهمید.
خودم در آن اوایل بالغ بر 6-7 اندیکاور رو همزمان باز می کردم و روی آن ها تحلیل می کردم. با قطعیت می توانم بگم که اندیکاتور ها هر کدام مشکلات خودشان را دارند و نمی توانند برای شما پیشگویی کنند. در واقع شرایط فعلی نمودار را برای شما بازگو خواهند کرد. در بخش هشتم در این مطلب در مورد اندیکاتورها توضیح دادم.
حال باید چه کرد؟ اصلی ترین داستان ها توسط خود کندل ها بازگو می شود فقط کافیست به داستان آن ها توجه و دقت کافی داشته باشید، داستان پردازی آن ها شما را ثروتمند می کند. حال برای تایید کردن داستان کندل ها از اندیکاتور ها استفاده کنید مثلا بنده به شخصه از واگرایی در RSI استفاده میکنم. به داستان کندل ها Price Action می گویند که دوره های آموزشی آن ها با قیمت های نجومی در حال برگذار شدن هست. کافیست با سرچ در اینترنت یا رجوع به مقاله بنده در مورد پرایس اکشن به یادگیری آن بپردازید.
اصلی ترین چیزی که باید به آن دقت کرد داستان کندل های راستگوست که بنام Price Action می شناسیم.
اهرم (یا Leverage) هم خوب است هم بد! بعضی اوقات طمع و ترس از دست دادن چشمان شما را می گیرد و به تنها چیزی که فکر میکنید All-In هست. درست مثل یک پوکر باز! اما دقیقا این کار شما قمار است. پیشنهاد من بردن پول خود در کازینو های لاس وگاس یا پوکر های شبانه هست چون ما در معالمه گری قمار مهندسی و حساب شده انجام می دهیم. از جمله خود من تا حالا 4 بار لیکوئید شدم (یعنی سرمایه ام به کلی رفته). اینطور که با اهرم های بالای 50 معامله کردم و بدون در نظر داشتن حد ضرر با افت تنها 2 درصد از قیمت، کل سرمایه پر شد.
معامله گری قمار نیست و استفاده از اهرم به جای خود درست است. بهتر است رابطه ای میان عدد اهرم و ریسک به ریوارد بدست آورید.
این خیال پردازی خیلی چیز بدی هست چون منجر به چند فاجعه دیگر می شه:
1) زمانی که خیال پردازی می کنید و خود را در کف تصور می کنید و تارگت را 1000 برابر بالاتر قرار می دهید، معمولا حد ضرر فراموشتان می شود یا آن را خیلی کم در نظر می گیرید.
2) رشد ارز حتی تا 30 درصد هم شما را ارضا نمی کند و منتظر سود های تخیلی هستید. چیزی نمی گذرد که وارد ضرر می شوید.
3) وقتی بیشتر در ضرر می روید تحلیل های من درآوردی خود را روی می کنید تا شاید جان عذاب کشیده شما کمی آرام گیرد. اما حرکت سخت بعدی بازار شما را ضربه فنی می کند.
4) تبریک می گوییم شما هم اکنون معامله ای را که 30% در سود بود، به 60% ضرر تبدیل کردید. این قضایا بیشتر به بازار کریپتو بر می گردد جایی که اکثر معاملهگران آن حرص و طمع سود را دارند!
این نکاتی بود که من طی این 3 سال به شما یاد دادم. فکر کنم ارزش این مقاله بیش از این اعداد و رقم باشد. البته بستگی به خواننده آن هم دارد که برای یادگیری چقدر هزینه تجربه و یادگیری پرداخت میکند. باشد که شخصی از این ها استفاده کند و راهی که دیگران رفته اند، تکرار نکند.
اگر تجربه های که یادگرفتید، موفق آمیز بود، من رو دنبال کنید :)
من هم مانند زرتشت وصیت دارم ...