با کشف جسد مرد میانسالی در باغچه حومه تهران آغاز شد و بعد از بررسیهای اول مشخص شد کهاین مرد بر اثر ضربه شمشیر به قتل رسیده است . درپی پلیس موفق شد نام و نشان کشته شده را با نام حبیب شناسایی نماید و همسر او که چندین روز قبل خبر ناپدید شدن شوهرش را اعلام کرده بود , با حضور در پزشکی قانونی نامونشان اورا تأیید کرد .
بعداز آن همسر مقتول با حضور در اداره آگاهی به مأموران اعلام کرد : آخرین باری که حبیب را دیدم با دوستش کریم قرار داشت میخواستند درخصوص فروش باغچه چند صدمتری که بر سر آن اختلاف داشتند صحبت نمایند . بعداز توضیحات همسر مقتول کریم دستگیر شد و عنوان کرد : اینجانب و حبیب سالهای زیادی است که با هم دوست و شریک بودیم . آن روز نیز به خاطر حل مسأله باغچه که چندی پیش باهم به اختلاف برخورده بودیم , قرار گذاشتیم و بعد از یکی – دوساعت از هم جدا شدیم و خبری از سرنوشتش ندارم .
پژوهش ها ادامه داشت تا اینکه ۳ روز بعد همسر حبیب مجدد به اداره پلیس رفت و در ادعایی تازه اعلام کرد : شوهرم چندباری بوسیله کریم تهدید به مرگ شده بود , به این ترتیب مطمئنم که هر بلایی سر همسرم آمده در همان قرار با کریم افتاده است . با این ادعا کریم مجدد بازجویی شد و زمانی در مقابل برخی مستندات قرار گرفت قتل را پذیرفت و دربارهی روز حادثه بیان کرد : آن روز با حبیب قرار گذاشتیم تا قضیه باغچه را حل کنیم البته کارمان به جروبحث کشید و من نیز با عصبانیت با چاقو ضربهای به وی زدم و او فوت کرد و آنگاه هم اورا به بیابانی بردم و رها کردم .
بعد از اعتراف واضح مجرم و تکمیل تحقیقات , کیفرخواست علیه وی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و متهم صبح روز گذشته محاکمه شد . درین گردهمایی اولیایدم درخواست قصاص کردند و درپی متهم با رد اتهام قتل اظهارکرد : من تحت فشار ناچار به اعتراف شدم وگرنه من قتلی را مرتکب نشده ام . من دوستم را نکشتم . حبیب معاندان متعددی داشت ممکن است یکیاز آنها اورا کشته باشد اما من اورا نکشتم .
در پایان گردهمایی دادگاه قضات برای صادر شدن حکم وارد شور شدند و براساس شکایت اولیای دم و درخواست قصاص از طرف آنان و بقیه مدارک موجود در پرونده حکم قصاص مجرم صادر شد .