ما ملت امام حسینیم
ما ملت امام حسینیم
خواندن ۱۸ دقیقه·۲ سال پیش

آیا سازمان مجاهدين جاسوس هستند..؟!!



تشکیل سازمان :


سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۴۴ ه‌.ش، توسط چهار تن از طرفداران جبهه ملی و نهضت آزادی به نام‌های محمد حنیف‌نژاد، علی اصغر بدیع‌زادگان، عبدالرضا نیک‌بین و سعید محسن تشکیل شد که از دانشجویان دانشگاه تهران در طی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۳۴ بودند.
دو نفر اول از اعضای برجسته‌ی انجمن‌های اسلامی‌ دانشجویان دانشگاه تهران و هم‌چنین از اعضای نهضت آزادی ایران و از فعالین بخش دانشجویی آن بودند. فرد سوم از اعضای نهضت آزادی بود که در سال ۱۳۴۱ و در رابطه با فعالیت‌های سیاسی، دانشکده را رها کرد 


اولین مبارزه ها:


این ۳ تن که اساسا در بخش دانشجویی نهضت آزادی و در محیط دانشگاه و دانشجویان فعالیت می‌کردند، از همان ابتدای تشکیل نهضت مرتبا رهبران نهضت آزادی را برای سازش‌کاری و عدم قاطعیت در برخورد به "رژیم شاه" مورد انتقاد قرار دادند
در سال ۱۳۴۸ و جهت تدوین مقالات و تحلیل‌های سیاسی که سعید محسن در راس آن قرار داشت موفق شدند اطلاعات بسیار زیادی از افراد و تاسیسات عمده رژیم شاه را جمع‌آوری نماید
محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و سپس علی اصغر بدیع‌زادگان که هر سه دانشجو و هم‌سال بودند و قبل از آن با جبهه ملی و نهضت آزادی همکاری می‌کردند، درباره شیوه‌ی مبارزه به گفتگو پرداختند و به این نتیجه رسیدند که شیوه‌های مسالمت‌آمیز مردم راه به جایی نخواهد رساند و تنها راه سرنگونی رژیم، مبارزه‌ی مسلحانه است


اولین کلاسها و آموزشها:


برنامه آموزشی از همان ابتدای تشکیل در سال ۱۳۴۴ و از سوی محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن در تهران تشکیل گردید. در درون حوزه‌ها شامل ۴ بخش ایدئولوژی سیاست، اقتصاد و تشکیلات بود که معمولا در هر جلسه هفتگی درباره تمامی‌ و یا چند بخش از آنها بحث و گفتگو به عمل می‌آمد.  این کلاسها به توصیه آن‌ها و از طریق مسئولین انجمن‌های اسلامی‌ و یا نهضت آزادی به صورت هفتگی برگزار می‌شد.  در کنار این جلسات آموزشی برنامه کوهنوردی و یا جامعه‌گردی در رفتن به مناطق فقیرنشین شهر و صحبت با مردم درباره وضعیت زندگی آن‌ها و عقاید سیاسی و مذهبی‌شان و جمع‌بندی از این بازدیدها و استفاده از آن در مباحث کلاس‌های آموزشی و نوشتن مقاله و..) نیز مرتبا توسط افراد کلاس، با حضور و چه بدون حضور او انجام می‌گردید
برنامه آموزشی در ابتدا محدود و در سال‌های بعدی مفصل‌تر و شامل سه مورد مقدماتی متوسط و عامی‌ گردید، اما در زمینه ایدئولوژی اساس کار را قرآن و سپس نهج‌البلاغه تشکیل می‌داد و در هر جلسه حوزه ابتدا چند آیه از سوره‌های مختلف قرآن (بیشتر سوره‌های توبه، انفال، احزاب، محمد) قرائت و تفسیر می‌شد و گاه به جای قرآن بخشی از نهج‌البلاغه (و از آن جمله خطبه‌ی وصیت حضرت علی (علیه‌السّلام) و نامه به عثمان بن حنیف) بحث و تفسیر می‌شد....



اسلام مداری یا تقابل با تعالیم اسلامی..؟؟


سازمان عقیده داشت که اسلام و حقیقت آن، پس از دوره‌ی صدر اسلام و امامت ائمه طاهرین (علیه‌السّلام)، دچار انحرافات اساسی گردیده است. سازمان اصول دین و مذهب را قبول داشت، با این توضیح که در مورد نبوت و امامت قائل به عصمت حضرت رسول و ائمه هدی نبود و معتقد بود که آن‌ها نیز دچار خطا و اشتباه می‌شدند.
فرقه مجاهدین در حقیقت، با اسلام و شریعتی که از سوی فقهای برجسته‌ی اسلامی‌ معرفی گردیده بود، تفاوت اساسی داشت.
در ابتدا شماری از روحانیون (آیت‌الله منتظری، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله طالقانی، محمدتقی جعفری و گلزاده غفوری) در ایران از فعالیت سیاسی مجاهدین حمایت کرده و مخصوصا به لحاظ مالی آنان را تامین کردند. این رویه تا زمانی که سازمان مشی خود را به آرامی‌ از اردیبهشت سال ۵۲ به بعد عوض کرد، ادامه داشت. پس از آن که در شهریور ۱۳۵۴ تحول درونی سازمان آشکار شد این کمک‌ها نیز قطع شد.


گسترش سازمان :

مسعود رجوی از رهبران منافقین
مسعود رجوی از رهبران منافقین


این سازمان پس از گذشت حدود ۱.۵ سال تقریبا به ۳ برابر میزان اولیه رسید. پس از تهران به فعالیت سازمان در برخی از شهرستان‌ها نظیر تبریز و شیراز نیز شروع گردید و به خصوص در این دو شهرستان فعالیت سازمان به تدریج رشد و گسترش زیادی یافت. در اوایل سال ۴۶ عبدی از سازمان کناره‌گیری کرد.
در سال ۱۳۴۸، به تدریج بر تعداد اعضای مرکزیت افزوده شد و افراد زیر نیز به عضویت مرکزیت درآمدند: علی باکری، بهمن بازرگانی، حسین روحانی، علی میهن دوست، محمود عسگری‌زاده، ناصر صادق و نصرالله اسماعیل زاده.
در بهار سال ۱۳۵۰، ۴ نفر دیگر به نامه‌ای زیر به مرکزیت راه پیدا کردند: رضا رضایی، محمد بازرگانی، ""مسعود رجوی ""و کریم تسلیمی...

سیاست اسلامی یامارکسیسم اسلامی..؟


در تحلیل سازمان، انقلاب سوسیالیستی روسیه و چین به عنوان انقلاب زحمتکشان و توده‌های تحت سیستم این کشورها به رهبری لنین و مائو که ادامه دهنده "راه انبیاء در دوران معاصر" و انقلابیون پیشتاز تلقی می‌شدند، ارزیابی می‌شد. سازمان همواره انقلاب چین و رهبری آن را مورد تایید قرار می‌داد. این امر به ویژه در سال‌های نخستین بنیانگذاری سازمان بیشتر مشهود بود، چرا که در آن زمان چین، موضعی به شدت ضد آمریکایی داشت.
سازمان مجاهدین خلق ایران که از بطن نهضت آزادی سربرآورد، در اوایل دهه 50 رسما اعلام کرد که مشی مارکسیستی را انتخاب کرده است.


سالهای پس از انقلاب


سازمان مجاهدین خلق، پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پنهان کردن ماهیت واقعی خود و طرح شعارهای جوان‌پسند شروع به جذب جوانان کرد. آزادی‌های بعد از پیروزی و شور و شوق به وجود آمده در جوانان برای شرکت در فعالیت‌های سیاسی نیز به این امر دامن زده، عدۀ زیادی جذب سازمان شدند.
مجاهدین خلق، در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ه‌.ش، علیه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، اعلان جنگ مسلحانه کرد و پس از مدت کوتاهی مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی‌صدر از ایران فرار کرده، در فرانسه علیه نظام به توطئه‌چینی پرداختند.



فعالیت های خارج از کشور:


شروع فعالیت‌های خارج از کشور سازمان را باید از سال ۱۳۴۸ و از هنگام مسافرت برخی از افراد سازمان به خارج از کشور جهت تماس و ارتباط با سازمان الفتح دانست. این تماس‌ها به خاطر تامین آموزش نظامی‌ افراد سازمان بود. که یکبار در پائیز سال ۱۳۴۸ در پاریس و سپس در دوحه مرکز قطر برقرار گردید. و این هر دو تماس، خود زمینه را برای ملاقات و مذاکرۀ نهایی هیات نمایندگی سازمان با نمایندگان سازمان الفتح در امان مرکز اردن در تابستان ۱۳۴۹فراهم کرد.
فعالیت خارج از کشور سازمان را باید به طور عمده در فرستادن افراد مورد نظر سازمان به اردوگاه ‌های فلسطین و فعالیت‌های تدارکاتی خلاصه کرد




انقلاب ایدئولوژیک

مریم و مسعود رجوی رهبران منافقین
مریم و مسعود رجوی رهبران منافقین


انقلاب ایدئولوژیک» به مجموعه تحولاتی گفته می‌شود که از سال ۱۳۶۳ در سازمان مجاهدین خلق آغاز شد. سناریوی اولیه «انقلاب ایدئولوژیک» با اطلاعیه غیرمنتظره مسعود رجوی در مورد ازدواج با مریم عضدانلو در اسفند 1363 آغاز شد .
در پی استقرار تشکیلات(سازمان مجاهدین خلق) در فرانسه، ضعف های این سازمان عینیت بیشتر یافت
شکست‌های مستمر استراتژی‌های رهبری سازمان ؛ تناقض بین تفکّرات و عملکرد انحرافی و غلط مرکزیت (چه ایدئولوژیک و چه تشکیلات سیاسی استراتژیک) با اصول و ضوابط و معیارهای سازمان؛ عدم کارآیی لازم سیستم تشکیلاتی؛ رشد انتقادات و اعتراضات؛ و کناره‌گیری سطوح مختلف سازمان .  اواخر سال ۶۳ رجوی پیش‌بینی کرد که کادرهای اصلی گروه دیر یا زود به این جمع‌بندی می‌رسند که اقدامات، تاکتیک‌ها و سیاست‌های وی با ناکامی روبرو شده و ضایعات سنگینی بر پیکر سازمان وارد آمده است. از این رو برای گریز از بحران، اقدام به تغییر ماهیت تشکیلات و روابط تشکیلاتی نمود و با «رهبرسازی» خواست که بر بن‌بست پدید آمده غلبه کند. وی طی چند مرحله تحت عنوان «انقلاب ایدئولوژیک» سعی کرد رهبری خود بر سازمان را تثبیت کند.
مریم خود همسری به نام مهدی ابریشمچی داشت ولی در چهاچوب صلاحدید رهبری مجاهدین خلق و به عنوان یک انقلاب ایدئولوژیک، با رضایت و همکاری کامل وی از وی بی‌دلیل جدا شد و به عقد مسعود رجوی درآمد.
مریم رجوی در سخنرانی مراسم ازدواج گفت: «... به طور مشخص می‌توان و باید گفت که پرچم آزادی و رهایی در دست رهبری اخص این سازمان یعنی مسعود است.»۱۴ وی علت شکست استراتژی‌های سازمان را مشخص نبودن رهبری خاص سازمان اعلام کرد و از رجوی انتقاد کرد که چرا تاکنون اجازه نداده وی را به عنوان رهبری خاص‌الخاص معرفی کنند و تا الان هم دیر کرده که این تحول را به عقب انداخته است
پس از معرفی رجوی به عنوان رهبری بلامنازع، در مرحله دوم او به تصفیه سازمانی دست زد و نیروهای رقیب را تنزل داد و شکست‌ها و ناکامی‌های سازمان را به گردن آنها انداخت.



انتقال سازمان به عراق و همدستی در جنایت های صدام:

دیدار صدام با مسعود رجوی سرکرده منافقین
دیدار صدام با مسعود رجوی سرکرده منافقین


در سال ۱۳۶۴ ه‌.ش، به دنبال بهبود روابط ایران و فرانسه، منافقین به صدام حسین که با ایران در حال جنگ بود، پناه بردند. و پس از سقوط رژیم بعث نیز در اختیار منافع آمریکا قرار گرفتند
مریم رجوی تصمیم گرفت سازمان را به طور کامل و رسمی در کنار رژیم بعث قرار دهد و به این ترتیب استراتژی جنگ چریکی شهری به استراتژی جنگ آزادی‌بخش در کنار ارتش بعثی تبدیل شد
سازمان مجاهدین خلق زمینه را برای تحقق هدف اصلی خود یعنی براندازی نظام و به قدرت رسیدن در ایران در همکاری با عراق میدید
در این راستا، سازمان منافقین در سال 1366 ارتش آزادی‌بخش را تشکیل داد و یک سال پس از آن، دو عملیات چلچراغ و آفتاب را با پشتیبانی ارتش عراق در مناطق فکه و مهران علیه ایران اجرا کرد.
در ادامه سازمان که قرار بود ابتدای مهر سال 67 عملیات اصلی خود (فروغ جاویدان) را با هدف براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران اجرا کند، با پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، عملیات را زودتر و در روزهای نخست مرداد 67 اجرا کرد، اما با مقاومت و عملیات رزمندگان ایرانی با شکست سختی روبرو شد. بعد از شکست سنگین عملیات فروغ جاویدان (مرصاد)، سازمان نه به لحاظ نظامی و نه به لحاظ سیاسی، توان انجام عملیات دیگری را نداشت. از این رو رحلت حضرت امام(ره) را به عنوان شرط اصلی برای انجام هرگونه عملیات مطرح می‌کرد



مجاهدین خلق جاسوسان رژیم صدام:


سازمان در راستای انجام ماموریت جاسوسی برای رژیم بعث عراق با سرویس اطلاعاتی عراق (استخبارات) در تخلیه اطلاعاتی اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق همکاری کرد.
منافقین با توجه به شناختی که از جامعه ایرانی و فرهنگ و اعتقادات مردم و رزمندگان داشتند، به عنوان مشاوران مورد اعتماد استخبارات در رابطه با اسرای ایرانی مورد استفاده قرار می‌گرفتند و در بازجویی‌ها همکاری می‌کردند.
سازمان مجاهدین خلق از زمان ورود به عراق تا سقوط صدام، از هیچ همکاری با رژیم بعث عراق خودداری نکرد. سرکوب قیام مردم کردستان عراق، مقابله با انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق، شنود مخابراتی و تخلیه اطلاعاتی و حتی شکنجه اسرای ایرانی از جمله اقدامات منافقین در همکاری و یا به عبارت دیگر مزدوری صدام بود.
سازمان علاوه بر انجام عملیات‌هایی علیه ایران، اقدام به جاسوسی برای صدام کرد. باتوجه به اهمیت تخلیه تلفنی، علیرغم مشکلات متنوع عراقی‌ها، بهترین و گسترده‌ترین امکانات بدین منظور با دستور صدام حسین در اختیار منافقین قرار گرفت.
یکی دیگر از اقداماتی که اعضای سازمان علاوه بر انتشار اخبار کذب از ایران برای تضعیف روحیه اسرا انجام می‌دادند، سانسور نامه‌های اسرای ایرانی بود. آنان به دلیل آشنایی به زبان فارسی، در نامه‌های اسرای اردوگاه‌ها دست می‌بردند و مطالبی نادرست و غیرواقع اضافه می‌کردند.
 نفرت‌‌آمیزترین کاری که از نگاه اسرا توسط منافقین انجام می‌گرفت، لو دادن محل اختفای وسایل اسرا (همچون رادیو، قلم، کاغذ و...) توسط منافقین بود که در پی آن، ماموران اردوگاه، اسرا را به شدت شکنجه می‌کردند.
آنان همچنین برای جاسوسی با لباس رزمندگان ایرانی وارد خطوط جبهه می‌شدند، اطلاعات کسب می‌کردند و به ارتش بعث عراق می‌دادند.
سازمان در راستای انجام ماموریت جاسوسی برای رژیم بعث عراق با سرویس اطلاعاتی عراق (استخبارات) در تخلیه اطلاعاتی اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق همکاری کرد.
منافقین با توجه به شناختی که از جامعه ایرانی و فرهنگ و اعتقادات مردم و رزمندگان داشتند، به عنوان مشاوران مورد اعتماد استخبارات در رابطه با اسرای ایرانی مورد استفاده قرار می‌گرفتند و در بازجویی‌ها همکاری می‌کرد


شگرد کثیف منافقین برای شکنجه، فریب و جذب اسرا:


اما اقدام دیگری که منافقین در قبال هم‌وطنانان خود در زندان‌های رژیم بعث عراق انجام می‌دادند، شکنجه آنان بود. این شکنجه‌ها جسمی و بیشتر و مهمتر از همه روحی بود.
منافقین در برخورد با اسرای ایرانی به دنبال دو هدف بودند. نخست اینکه از آنان برای رژیم بعث عراق کسب اطلاعات کنند و دوم اینکه از بین اسرا، نیرو جذب کنند. فریب و شکنجه روحی دو روش منافقین برای دستیابی به این اهداف بود. آنان تلاش داشتند با تضعیف روحیه اسرا، هم اطلاعات کسب کنند و هم نیرو جذب کنند، اما به اعتراف اعضای جداشده سازمان تنها تعداد کمی از اسرا که زیرشکنجه بعثی‌ها تحت فشار بودند، در برابر عملیات‌ روانی منافقین کم آوردند و به امید اینکه با رفتن به پادگان اشرف به کشور بازخواهند گشت، به آنان پیوستند.
هادی شعبانی یکی از اعضای جداشده سازمان در کتاب خاطرات خود با عنوان "سازمان مجاهدین از شعار آزادی تا مزدوری و جاسوسی" نوشته است: «اسیران جنگی که در اردوگاه‌های عراق وضعیت خوبی نداشتند و مورد اذیت و آزار سربازان عراقی قرار داشتند مسئولین سازمان به آنان می‌گفتند ما عملیاتی در پیش داریم اگر به ما ملحق شوید بعد از پیروزی آزاد خواهید شد. تعداد کمی از اسرا به اشرف آورده شدند که بعضی از آنان در عملیات کشته و یا تعدادی فرار کردند.»
جواد کامور بخشایش از پژوهشگران تاریخ معاصر در این رابطه گفته است: «در فروغ جاویدان حدود سه‌ هزار نفر از نیروهای سازمان از بین رفته و رجوی با اجازه صدام وارد این فاز شد که کمبود نیروی خود را از اسرای ایرانی تأمین کند. به‌عنوان مثال اسیری بعد از سه سال و نیم اسارت جذب منافقین شد. او امروز به‌عنوان شاهد عینی تمام رویدادهای داخل اردوگاه اشرف را بیان می‌کند
در خاطرات ازادگان به حضور شیخ علی تهرانی از سرکرده های منافقین در اردوگاه‌ها اشاره شده است. افراد درجه یک سازمان با دادن وعده و وعید تلاش می‌کردند اسرا را به خود جذب کنند و اگر موفق نمی‌شدند با تاکتیک‌های شکنجه روانی تلاش خود را ادامه می‌دادند نیروهای منافقین یک برنامه رادیویی و تلویزیونی هم تهیه و اسرا را مجبور می‌کردند تا به آن برنامه نگاه کنند. اسرا اسم این برنامه را سیمای خیانت گذاشته بودند.
منافقین از هر اقدام و روشی استفاده می‌کردند تا هم با کسب اطلاعات از اسرا به بعثی‌ها خوش‌خدمتی کرده باشند و هم بتوانند تعدادی نیرو برای سازمان جذب کنند

عملیات مهندسی:

به مجموعه اقدامات سازمان مجاهدین در برخورد با اعضای سپاه پاسداران و بسیج و مردم و تلاش برای کسب اطلاعات از طریق شکنجه آنان در مرداد ۱۳۶۱ گفته می‌شود. در پی لو رفتن خانه‌های تیمی در اوایل سال ۱۳۶۱ مجاهدین اعضای سپاه و افرادی مشکوکی را که در اطراف خانه‌های تیمی مشاهده می‌کردند، ربوده و برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار می‌دادند. یکی از اعضای جداشدهٔ سازمان در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم … جنگ ما با رژیم، جنگ دو سازمان مهندسی است. هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است.» در این عملیات، که از اوایل مرداد تا ۲۵ همان ماه به طول انجامید در مجموع سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، یک کفاش، یک معلم و یک مهندس هوادار سازمان قربانی شدند.



منافقین جاسوسان برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی برای آمریکا و اسرائیل :

سازمان مجاهدین خلق در کنفرانسی در سال ۲۰۰۲ اطلاعاتی پیرامون سایت نطنز ارائه کرده و مدعی افشای برنامه هسته‌ای ایران برای اولین بار شد. اما منابع آمریکایی و اسراییلی چندی بعد افشا کردند که این اطلاعات تماماً از منابع دیگر از جمله دستگاه اطلاعاتی اسراییل بدست آنان رسیده بوده‌است و همچنین پیش از این کنفرانس تصاویر ماهواره‌ای نطنز از سوی برخی سازمان‌های دیگر در آمریکا ارائه شده بود. همچنین در سال ۲۰۰۹ میلادی، این سازمان ادعاهای تازه‌ای پیرامون برنامهٔ هسته‌ای ایران ارائه داد که صحت آن را هنوز ثابت نکردند.
مهم ترین نکته که بایـد دربـاره ارتباط اطـلاعـاتـى مـجـاهـدیـن بـا مـوساد گفت ، این اسـت کـه ایـن رابـطـه ، در بـهـتـریـن وجـه ، یـک همـکـارى تاکتیـکـى اسـت .بـیـن اسـرائیل و فـرقه اى نامـتـعـارف کـه ایدئولـوژى اش ملغمـه اى دروغین از مـارکسیـسـم و مـذهـب شـیـعـه مـى بـاشــد؛ هــیــچ وابـســتــگــى ایدئـولوژیک یـا اهـداف درازمدت نمى تواند وجود داشته باشد . شــواهــد زیــادى در تــاریــخ اطلاعات وجود دارند مبنى بر ایـن که ارتباطات به وجود آمده بر اساس ملاحظات تاکتیکى ، نه تنها دوامى نداشته بلکه احتـمـال سـودبخشـى عملى نیز ندارند . یکى دیگر از ویـژگى هاى این ارتباط اطلاعـاتـى آن اسـت کـه در نهایت ، با اطلاعات پیچیده » بازى بـزرگ «بیـن ایـران و اسرائیـل گـره خواهد خـورد .اسـرائیل بـه نـوعى اهرم ، علیه ایـران احتیـاج دارد زیرا جمـهـورى اسلامـى بـانـى اصـلـى مقـاومـت اسلامى در لبـنـان ، کـه بزرگ ترین تهدید امنیتى اسرائیل به شمار مى رود ـ مى باشد . با در نظـر گـرفتن متـغـیـرهـاى استراتژیک پیچیده در بازى ، اینکه نبینیم رابطه بین موساد و مجاهدین بـا شـرمـنـدگـى شـدیــد مـوسـاد و فاجـعـه اى بـراى مجاهدیـن تـمـام خواهد شد کمى دشوار است .


همکاری با سازمان جاسوسی اسرائیل موساد:

اسرائیلى ها اولین بار در اوایل دهه 80 به مجاهدیـن عـلاقـه مـنـد شدند .اسرائیل دخالت جمهورى اسلامى در لبـنـان ، کـه بـه ظهـور حزب الله لبنان و جنبش مقـاومـت اسلامـى بـزرگ تـرى در آن کـشـور انجامـیـد را به عـنـوان یک کابـوس امـنـیـتــى در نــظــر مـى گـرفــت . اسرائیلى ها تمایل زیادى داشتند که اهرم امنیتى معتبرى علیه ایران داشته باشند .سرویس هـاى جـاسـوسى اسرائیل در هـمـان زمان با بقـایـاى سلطنت طلـبـان و مـأمـوران سابـق سـاواک در ارتباط بـودند، اگـرچـه کـارآیى ایـن عـنـاصـر در حـد بـالا درجه بندى نمى شد .
اولین تـمـاس فـیـزیـکـى بـیـن مجـاهـدیـن و افـسـران اطلاعـاتـى اسرائیـل در آذرماه 1367 صـورت گـرفت .نکتـه اصـلـى مـلاقـات ، تهدید مـوثق اسرائیل بـراى بمباران تأسیـسـات هـسـتـه اى عـراق بود . اسـرائیلى ها قـبـلا هـم تـهـدیـدات مـشـابـهـى داشـتـنــد و در دى مـاه 1360 آن را عمـلـى کـرده بودنـد . بنابراین عراقى ها تهدیدات اخیر را جدى گرفته بـودند .سرویس هاى اطلاعاتـى عـراق از مجاهدیـن بـه طور مؤثرى به عنوان نقطه تماس با اسرائیلى ها استفاده کردند . مکان ملاقات در یـک مـکـان روستایى در Kilvrough ، واقع در شبه جزیـره گاور در جنوب ولز بود .نماینده مجاهدین ، یک تیـم چهار نفـره از شعبه امنیت سازمـان بـود ..آنها مسـتـقـیـمـاً به » ابـراهیـم ذاکرى «، رئیس سابـق اطـلاعـات مـجـاهـدیـن گــزارش مـى دادنـد .


خلاصه ای درباره فعالیت های چند تن از سرکرده های منافقین

صفحه ای از روزنامه اطلاعات در خصوص محمد رضا کلاهی
صفحه ای از روزنامه اطلاعات در خصوص محمد رضا کلاهی


محمدرضا کلاهی:
او که تحت عنوان تکنسین برق وارد حزب جمهوری اسلامی ایران شد، توانست اعتماد اعضای حزب را جلب کند. کلاهی چند روز قبل از انجام عملیات تروریستی در دفتر حزب جمهوری اسلامی با کیفی وارد ساختمان حزب شد که با سایر کیف‌هایی که در روزهای قبل به همراه داشت، متفاوت بود. او این کیف را که حاوی مواد منفجره بود، در اتاق جلسات اعضای جاسازی کرد و سپس در این عملیات آیت‌الله بهشتی و ۷۲ نفر از اعضای حزب به شهادت رسیدند.


مسعود کشمیری:
انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران در ۸ شهریور ۱۳۶۰ مشهور است.
«مداخله و جلوگیری از به جریان افتادن و محاکمه عاملان کشتار هفدهم شهریور ۱۳۵۷»، «فراری دادن سرهنگ احسان بنی‌عامری، رهبر عملیات کودتای نوژه»، «عامل اصلی انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران در هشتم شهریور» و «تلاش برای منفجر کردن بمب در منزل امام خمینی(ره) در جماران» ازجمله حوادث و اتفاقاتی هستند که توسط مسعود کشمیری انجام شده‌اند.

عباس زریبافان
عباس زریبافان


عباس زریبافان:
وی در تشکیلات سپاه نفوذ کرده و نیز سازمان منافقین را قبل از حمله سپاه به مخفی‌گاه ابوالحسن بنی‌صدر و مسعود رجوی آگاه کرد تا مانع دستگیری این دو شود. در نهایت زریبافان به همراه همسرش در عملیات "مرصاد" کشته شد.

محمدرضا سعادتی:
جاسوسی برای "اتحاد جماهیر شوروی" و دست داشتن در ترور شهید محمد کچوئی به اعدام محکوم شد

کاظم افجه‌ای:
محمدکاظم افجه هزاری، ملقب به کاظم افجه‌ای، یکی دیگر از اعضای وابسته به سازمان منافقین و متولد تهران و دارای مدرک تحصیلی دیپلم است. افجه‌ای از عاملان ترور محمد کچوئی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی و نخستین رئیس زندان اوین پس از انقلاب اسلامی در تاریخ ۸ تیر ۱۳۶۰ است. همچنین افجه‌ای علاوه بر محمد کچوئی، احمد قدیریان را به علت آگاه‌سازی افراد وابسته به سازمان منافقین " ترور "کرد...

گزارش ترورها
ترورهای کور مردم کوچه و بازار، به آتش کشیدن اموال مردم، تجاوز و شکنجه و تهدید، تصفیه‌های درون‌سازمانی و از همه خیانت‌بارتر، همراهی و همکاری با رژیم بعث عراق در به خاک و خون کشیدن ملت مظلوم ایران و ویرانی شهرها و آبادانی‌ها؛ تنها گزیده ای جنایت ها و ترور های سازمان منافقین است. دشمنی با مردم ایران از گذشته تا به امروز در تمام فعالیت های این سازمان برای هیچ فعال راستین بشری قابل انکار نیست. در ادامه به خلاصه ای از ترور های سیاسی این سازمان میپردازیم:

ترورهای ناموفق

عباس واعظ طبسی؛ در سال ۱۳۶۱

صادق احسان‌بخش؛ امام جمعهٔ رشت در سال ۱۳۶۱

سید احمد خمینی؛ ۲۵ خرداد ۱۳۶۱

ترورهای منتسب

انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران که در آن محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و هوشنگ وحید دستجردی به همراه یک‌نفر دیگر کشته شدند.

سید علی خامنه‌ای؛ ۶ تیر ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران که منجر به صدمه دیدن دست راست وی شد.

بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی؛ ۷ تیر ۱۳۶۰، که در آن سید محمد بهشتی و بیش از ۷۰ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی کشته شدند.



سازمان مجاهدین خلق از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، اعلام مبارزهٔ مسلحانه کرد. مسعود رجوی در گزارشی گفته‌است در مرحله اول از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۱، ۱۲ هزار نفر کشته شده‌اند...
به همین جهت این سازمان از سوی جمهوری اسلامی ایران سازمان تروریستی محسوب می‌شود






گردآوریِ تحقیق: فتاحی
استاد سرتیپ دوم علی اکبر حسنوند
دانشگاه تهران مرکز


منابع

https://psri.ir
https://ana.press
https://fa.wikifeqh.ir
https://www.tasnimnews.com
Wikipedia


مجاهدین خلقسازمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید