"بچه که بودم، فکر می کردم زندان جای بسیار بزرگی است؛ آن قدر که حتی اگر تمام دوران محکومیتم را هم صرف دیدن بندها و راهروها و سلول ها کنم، باز نمی توانم همه جای آن را ببینم، چندان هم در اشتباه نبودم، زیرا گشتن در بند خودمان هم سالها وقت می گرفت، چه برسد به کل بندهای دیگر. شاید به خاطر همین هم بود که هیچ وقت تصور نمی کردم جایی غیر از زندان وجود داشته باشد، اما بالاخره برای هر زندانی، اتفاقی می افتد که مجبور می شود به چیزهای دیگری هم فکر کند. برای من، همه چیز از اولین هواخوری ام شروع شد و شاید اگر کمی باهوش تر بودم، می توانستم خطی را که از میان اتفاقات می گذشت ببینم، اما من فقط یک پسربچه ی نه ساله بودم و در آن شن والیبال، نمی توانستم همه چیز را به خوبی درک کنم.. حالا، پانزده سال از آن ماجرا می گذرد و من تبدیل به یک زندانی معمولی شده ام. زندانی ای که روزها بیگاری می کند تا بتواند هزینه ی خوش گذرانیهای شبانه در مرکز تفریحات را بپردازد، آن هم بدون این که بداند به زودی، وارد مسیری می شود که او را مجبور به فکر کردن به چیزهای عمیق تری می کند. چیزهایی که به او می فهماند، زندان چقدر جای کوچکی است."
به نظر من بومی بودن ادبیات و داشتن حس بومی در داستان ها مخصوصاً ادبیات فانتزی و علمی تخیلی خیلی مهم بهحساب می آید. درواقع به نظر من وقتی خواننده مثلاً رمان فانتزی ایرانی میخواند باید انتظار داشته باشد که با گونهای از فانتزی ایرانی و بومی نشاءت گرفته از اساطیر ایرانی روبهرو بشود و ردی از فانتزی بومی در آن ببیند، چراکه اگر نوع دیگری از فانتزی رو بخواهد(مثلاً فانتزی بر اساس اساطیر و فولکلور غربی یا خاور دور) رمان های نوشته شده توسط نویسنده های خود آن زیستبوم خیلی ماهر تر هستند تا آن حال و هوا را به خواننده ارائه بدهند تا کسی که با داستان و فرهنگی متفاوت بزرگ شده. همین نظر را به شکلی در مورد ژانر علمی تخیلی هم دارم یا حداقل داشتم! تا قبل از آریزونا.
وقتی شروع به خواندن آریزونا کردم، احساس کردم ادبیات داستان بومی نیست و هیچ حس و حال ایرانیای بهم نمی دهد به طوری که اگر اسم نویسنده رو نمی دیدم می گفتم صد در صد یک رمان ترجمه است! اما نکته جالب این رمان آنجایی هست که هرچقدر جلوتر رفتم بیشتر متوجه شدم که داستان آریزونا نمیتواند در قالب ادبیات بومی قرار بگیرد چون فضایی بزرگتر از فضای بومی ایران دارد، درنتیجه دیگر بومی نبودن آن ایراد بهحساب نمیآید بلکه یکجور تعریف است.
داستان در یک مدینه فاضله به نام زندان اتفاق میافتد. در این مدینه فاضله بهعلاوه تمام قوانین اجتماعی مخصوص به خود، یک قانون بیبروبرگرد وجود دارد: هر فرد میتواند هرچند وقت یکبار به هواخوری برود و حتماً باید اولین بارش را به هواخوری برود! و نکته اینجاست: هواخوری در محیطی خارج از زندان اتفاق میافتد. یعنی خارج از تمام آن محیطی که باعث شده تمام زندانیها یک زندگی آرام و دلنشین بهدوراز جنگ فقر و حتی ترس را تا به آن روز تجربه کردهاند.
داستان در مورد آراد یکی از زندانی های این زندان است. او تفاوتی با بقیه دارد و آن تفاوت این است که برعکس بقیه اولین نوبت هواخوریاش نه در چهاردهسالگی بلکه در نهسالگی رفته است.
راستش را بخواهید جدا از بحث داستان زندان آریزونا، ماجرای هواخوری تا حدودی من را به یاد شهرهای غارهای پولادین آسیموف و ترس از فضای باز مردم آن رمان انداخت. در اینجا هم زندانیها در برخورد با هواخوری همان حس ترسی به آنها وارد می شود که در غارهای پولادین در برخورد با هوای باز و خروج از شهرهای سرپوشیده با آن مواجه میشدند. البته در غارهای پولادین این ماجرا تنها در چند خط شخصیتپردازی خلاصه میشد اما اینجا در آریزونا این مسئله اصل جنس است! داستان مستقیماً با همچین ترسی کار دارد. زندانیهایی که از هواخوری بیزارند و با خودشان میگویند اصلاً چرا باید از محیط امن خود خارج شویم و باعث شویم چنین ترس بیدلیلی به جانمان بی افتد. میتوان گفت آریزونا پر از استعاره است: از دنیای که به زندان تشبیه شده تا مرگی که به آزادی، از زندانیهایی که معنی زندانی بودن و آزاد بودن را درک نمیکنند.
در آخر: داستان آریزونا باوجود روایت غیرخطی روند خوبی دارد و فصلبهفصل شکل میگیرد. شخصیتپردازی و رفتار شخصیتها در قبال ماجرای داستان بسیار خوب است و کاملاً با منطق داستان میخواند، فضاسازی نیز در حدی هست که خواننده بتواند دنیای داستان را در ذهنش تشکیل دهد. پیچشهای داستانی هم بهخوبی در داستان قرارگرفتهاند، همچنین اولین تجربه رمان بلند امیرعباس میثمی بهعنوان نویسنده نیز بهحساب میآید درنتیجه میتوان از کنار بعضی از ایرادات ریز گذر کرد. همه این عوامل دستبهدست هم داده تا بتوان آریزونا رو بهعنوان یکی از جذابترین رمانهای علمی تخیلی امثال شناخت. در کنار اینها، آریزونا باوجود تعداد صفحه نسبتاً بالایش کتابی بهشدت راحت خوان است و خیلی سریع میتوانید تمامش کنید درنتیجه مطمئناً اگر از طرفداران ژانر علمی تخیلی و بهخصوص داستانهای آرمانشهری و پاد آرمانشهری هستید این رمان سرگرم و راضیتان میکند.