«قبل از هرچیز باید گفت که سمفونی مردگان یک شاهکار است». این جمله در نشریهی دیولت سوئیس منتشر شده است و به زیبایی هرچه تمامتر سمفونی مردگان را توصیف کرده است.
کتابی که هرچند روایتی از درد، اندوه، سختی و بدبختی است، اما زیبا و در نوع خود یک شاهکار است. سمفونی مردگان داستان خانوادهای است که در آذربایجان زندگی میکنند. در دالان آجیلفروشها در بازار حجرهای دارند و وضع مالی خانواده خوب است. ما شاهد بخشی از زندگی آنها هستیم. بخشی که در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه رخ میدهد و گذار از سنت به سوی مدرنیته را نشان میدهد.
نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض میشود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان میشود. شخصیت اصلی داستان سمفونی مردگان آیدین است. یک پسر روشنفکر، شاعر، بسیار فعال و رادیکال که در یک خانواده به شدت سنتی و پدرسالار زندگی میکند.
پیشنهاد ویژه سایت : خرید کتاب سمفونی مردگان | عباس معروفی با تخفیف ویژه ?
سمفونی مردگان کتابی است بسیار تراژدیک اما بسیار زیبا و عالی که برای همیشه در ذهن خواننده باقی خواهد ماند این کتاب داستان خانوادهای است که در زمان جنگ جهانی دوم، در اردبیل زندگی می کنند. خانوادهای که نمادی از یک جامعه است که خفقان در آن موج میزند و به ندرت روشنفکری در آن پیدا میشود.
نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض می شود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان میشود. در بخشهایی از داستان یک واقعه از زاویه دید دو نفر مختلف بیان شده است و خواننده احساس و افکار دو نفر را درک میکند.
در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان مدام شاهد تغییرات زمانی و مکانی هستیم و این بر جذابیت کتاب به قطع میافزاید. این رمان برندهٔ جایزه سال ۲۰۰۱ از بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ شده و به زبان های آلمانی، انگلیسی، ترکی استانبولی، ترکی آذری و کُردی ترجمه شده است.
تم اصلی داستان از ۴ مومان تشکیل شده است. یکی از اولین سوال هایی که برای مخاطبان قبل از مطالعه کتاب پیش می آید، معنی کلمه موومان است که به جای کلمه بخش و یا فصلی از کتاب از آن نام برده شده است.
«موومان» کلمه ای فرانسوی است و معنی بخش کاملی از یک اثر بزرگ تر موسیقی را می دهد. موومان برای آثاری مانند سمفونی و یا کنسرت های بزرگ به کار برده می شود و استفاده از این کلمه به جای کلماتی مانند بخش، فصل و یا قسمت در کتابی که نامش با سمفونی آغاز می شود بسیار هوشمندانه و حتی زیرکانه به حساب می آید؛ چرا که توانایی نویسنده را قبل از شروع داستان به رخ مخاطب می کشاند.
داستان از کاروانسرای آجیل فروشها در اردبیل آغاز می شود که توسط مردی به شدت سنت گرا و تحت تاثیر عقاید قدیمی مذهبی گردانده میشود. رمان سمفونی مردگان درباره خانواده این مرد آجیل فروش است که 4 فرزند دارد. فرزند اولش یوسف نام دارد که طی سانحه ای که خودش مقصر آن به حساب میآمده، از همان ابتدای داستان مانند تکه گوشتی گوشه خانه افتاده است و زندگی نکبت باری دارد؛
چرا که نه می تواند زندگی کند و نه اختیاری برای مرگ خود دارد. حتی در قسمتی از داستان و حین سیمکشی خانه با اینکه یوسف داخل اتاق بود و همه از مرگ حتمی او حرف میزدند باز هم جان سالم به در برد و به زندگی بدون زنده بودنش ادامه داد.
اورهان پسر کوچک خانواده و عزیز دل پدر است. چرا که او به عنوان جوان ترین عضو خانواده وارث تمام تفکرات سنتی و غیر معقول پدرش است و به قول پدرش امید او برای آینده حجره به حساب می آید.
آیدین و آیدا خواهر و برادری دوقلو، با نشاط و پر انرژی هستند که بیشتر داستان حول ماجراهای این خواهر و علی الخصوص پسری به نام آیدین شکل میگیرد.
آیدین فرزند نفرین شده پدر است؛ چرا که او عاشق هنر و شعر است و بیشتر مواقع در زمان های خالی خود کتاب می خواند و یا شعر میگوید.
پدر از درس خواندن و شعر گفتن آیدین خوشش نمی آید و دوست دارد به عنوان پسر بزرگ خانواده راه پدرش را که همان گرداندن حجره آجیل فروشی است را پیش گیرد، اما آیدیدن گوشش به این حرف ها بدهکار نیست و دوست دارد هر جور که شده پیشرفت کند و آینده ای درخشانی را برای خودش بسازد. او در این داستان نماینده جوان روشنفکری است که در زندان عقاید و سنت های غلط دست و پنجه نرم میکند.
آیدا دختری طفل معصوم است که در تمام داستان منتظر خواستگاری است تا با ازدواج با او بتواند خوشبخت شود.
آیدا نماد احساساتی است که همیشه سرکوب شده؛ اما در قسمتی از داستان و با ورود خواستگار آبادانی انتخابش را به پدرش تحمیل می کند و در آخر هم با مخالفت پدر رو به رو می شود و بدون رضایت پدرش با پسری که در شرکت نفت کار می کند و وضع خوبی دارد ازدواج می کند و به آبادان می رود
اما رویای شیرین این دختر چندان هم طولانی نشد و پس از ماجراهای عجیب با خودسوزی خودکشی می کند و به سرنوشت تلخش پایان میدهد.
پیشنهاد ویژه سایت : خرید کتاب مغازه جادویی | جیمز آر دوتی با تخفیف ویژه ?
در برخی از صفحات کتاب سمفونی مردگان بعضی جملات عباس معروفی عجیب به دل می نشیند و مخاطب دوست دارد آن را در گوشهای از سررسید روزانهاش بنویسد و هر روز مرورش کند.
بعضی از قسمتهای داستان مثل وقتی که سورمه درباره تنهایی صحبت میکند که: وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد، بیشتر تنهاست. چون نمیتواند به هیچکس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد؛ و اگر آن آدم کسی باشد که تو را به سکوت تشویق میکند، تنهایی تو کامل میشود…!
و یا زمانی که جملات سادهای بین دکتر و سکوت آیدین در مطب اتفاق میافتد. دکتر گفت: مریض کدام یکیتان است؟
با دست به آیدین اشاره کردم و نشستم.
دکتر گفت: چهاش هست؟
گفتم: توی سرش بازار مسگرهاست. توی دلش رخت میشورند. توی پاهاش سیم میکشند.
دکترگفت: ببرش دیوانهخانه.
و یا این جمله معروف که برای طرفداران معروفی آشناست:
همه این حرفها احساس واقعیم بود. هنوز هم هست، اما پیش از اینکه گرفتار تو بشوم باید بروم. باید شوق را توی دلم بکشم. باید عشق را توی دلم سر ببرم.
برای خواندن این کتاب دنبال بهانه نباشید، فضای سیاه و زخم زده داستان را برای کنار گذاشتن این کتاب بهانه نکنید؛ چرا که شاید آیدین درون شما نیازمند التیام باشد و بخواهد کمی با داستان همزاد پنداری کند.
منبع : mtbook.ir