کتاب انسان در جستجوی معنا (Man’s Search for Ultimate Meaning) در سال 1946 برای اولین بار منتشر شد. این کتاب یکی از بهترین نمونههای ادبی در ادبیات روانشناسانه است و روایت زندگی و نجات یافتن دکتر ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری رژیم نازی را شرح میدهد. فرانکل در این کتاب ابتدا خاطراتش از آشویتس را بازگو میکند و سپس تلاشها و راهکارهایش برای زنده ماندن را توضیح میدهد.
ویکتور فرانکل در مدت زمانی که در نیروگاه آشویتس زندانی بود، پدر، مادر، همسر و برادرش را از دست داد بنابراین به گفته خودش «درد از دست دادن» را میفهمد. او در کتاب سعی میکند تا با بیان دردهایش به خواننده بفهماند که چطور میتوان زیر بار این حجم از رنج زنده ماند.
این کتاب، یکی از مهمترین آثار عصر ماست. معمولاً اگر کتابی دارای تنها یک رویکرد و یک فکر باشد و با این حال چنان قدرتی داشته باشد که بتواند زندگی کسی را تغییر دهد، همین کافی است و باید آن را خواند.
پیشنهاد ویژه : خرید کتاب انسان در جستجوی معنا با تخفیف 90% ?
وقتی منتظر نوبت دوش گرفتن بودیم، متوجه عریانی خودمان شدیم: بدون موهایمان، واقعاً چیزی جز پیکرهای برهنهمان نداشتیم. آنچه از ما باقیمانده بود به معنی واقعی کلمه، وجود عریانمان بود. بهعنوان رابطهای عینی با زندگیهای گذشتهمان، چه چیز دیگری برای ما باقیمانده بود؟ برای من عینک و کمربندم مانده بود که این دومی را بعدها مجبور شدم با تکهای نان معاوضه کنم. برای صاحبان فتق بند هیجان بیشتری در انتظارشان بود.
آن شب زندانی ارشدی که مسئول آلونک ما بود با یک سخنرانی به ما خوشآمد گفت و قول شرف داد که کسانی که پول یا اشیاء قیمتی به فتق بندشان دوختهاند را شخصاً «از آن تیر سقف» (و آن را نشان داد) به دار میآویزد و با افتخار اعلام کرد که بهعنوان ساکن ارشد، قوانین اردوگاه این حق را به او میدهد.
تا جایی که به کفشها مربوط میشد، قضیه به همین سادگی نبود. اگرچه قرار بود آنها را نگهداریم، ولی به هر جهت آنهایی که کفشهای نسبتاً سالم و خوبی داشتند مجبور بودند آنها را تحویل بدهند و در عوض کفشهایی دریافت کنند که اندازهشان نبود.
درعینحال، مخمصهی واقعی در انتظار آن عده از زندانیان بود که در اتاق انتظار به نصیحت مشفقانهی زندانیان قدیمیتر گوش کرده بودند و ساقِ نیم چکمههای خودشان را بریده و برای پوشاندن این خرابکاری، به لبهی بریدهشده صابون مالیده بودند.
مثل این بود که مأموران اس اس فقط منتظر چنین عملی بودند. تمام افرادی که در مظان اتهام این جرم بودند باید به اتاقی در جوار کلبه ما میرفتند. بعد از مدتی ما دوباره صدای شلاق و فریاد ناشی از دردِ شکنجه را میشنیدیم. این بار خیلی بیشتر طول کشید.
بنابراین آن خیال خامی که بعضی از ما هنوز هم در سر میپروراندیم یکی بعد از دیگری نابود شد و بعد، بهصورتی کاملاً غیرمنتظره، طنزی سیاه و شوم بر وجود خیلی از ما غلبه کرد. ما میدانستیم که بهغیراز زندگیهای مسخره و عریانمان چیزی برای از دست دادن نداریم. وقتی دوشها شروع به شریدن میکردند، با تمام وجود سعی میکردیم مسخرهبازی دربیاوریم و هم از خودمان و هم از یکدیگر مایه بگذاریم.
از همهچیز گذشته، آب واقعی از دوشها بیرون میآمد!
پیشگفتار 1: مارتین گیلبرت
پیشگفتار 2: گوردون و. آلپورت
پیشگفتار مؤلف: برای نسخهی 1992
گاهشمار
بخش اول: تجربههایی در یک اردوگاه کار اجباری
فصل اول
بخش دوم: لوگوتراپی بهصورت خلاصه
بخش دوم
معنا طلبی
ناکامی وجودی
اختلال نوئوژنیکی
نوئو دینامیک
خلأ وجودی
معنای زندگی
ماهیت هستی
معنای عشق
معنای درد و رنج
مشکلات فرا بالینی
یک لوگودرام
معنای برتر
ناپایداری زندگی
لوگوتراپی بهعنوان یک روش
روان رنجوری اجتماعی
نقدی بر جبرگرایی فراگیر
اصول عقیدتی روانپزشکی
رواندرمانیِ دوباره انسانیشده
ضمیمهی 1984: شرحی بر یک خوشبینی تراژیک
ضمیمهی 1984
سخن آخر: نوشتهی ویلیام جِی. وینزلِید
گزیدهای از نامهها و سخنرانیها
نامهها
سخنرانیها
دربارهی نویسنده
منبع : متا بوک