خیلی نیاز دارم به اینکه الان به کسی پیام بدم و بگم بیشتر از همیشه نیازت دارم، بیشتر از همیشه تو مسیر سخت زندگی در حال غرق شدنم، نه اینکه آدم نباشه ها نه، اما نگاه میندازم به اطرافم و کسی رو لایق بیان احساساتم نمیبینم.
اسمم رو تکه انتخاب کردم به خاطر اینکه حس میکنم من یه کالبد شکسته ام که باید بگردم و تکه هایی که از من گم شدنو پیدا کنم، توی خلوت خودم دارم سعی میکنم تا هرروز تکه های بیشتری از خودم رو بچسبونم و بهتر بشم.
خیلی وقت ها شده که تکه های اشتباهی رو انتخاب میکنم، میخوام اونها رو بچسبونم به قلبم، یعنی میخوام اونها رو قطعه ای از وجود خودم بدونم اما نمیشه، معمولا نمیتونن قسمتی از من باشند و این به خاطر بزرگ بودنشون نیست، اتفاقا به خاطر ریز بودنشونه
باید رها کرد، تکه های اشتباه را باید رها کرد.