احمد مدقق
احمد مدقق
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

درباره اختتامیه سومین جشنواره کلمه

اختتامیه سومین جشنواره کلمه، یکم آذرماه 1397 در حوزه هنری استان قم، سالن سوره برگزار شد. نوشتار زیر در واقع صحبت‌های بنده در جایگاه دبیر این جشنواره است که امروز میان فایل‌های آرشیو شده در گوگل‌درایوم بهش برخوردم.

بسم الله

صحبت من درباره نسلی است که از پدر و مادری افغانستانی در کشوری دیگر به دنیا آمده‌اند و حالا که در سومین جشنواره کلمه از داستان مهاجرت صحبت می‌کنیم و میزبان داستان‌نویس‌های افغانستانی ساکن قم و تهران و کاشان هستیم، به طور مشخص در مورد نسلی که در ایران به دنیا ‌آمده‌اند.

مهاجرت، تبعید و پناهندگی گویا از ابتدای خلقت با انسان‌ها بوده و هیچ وقت او را رها نکرده. تبعید پدر مشترک‌مان حضرت آدم ابوالبشر به زمین، هجرت پیامبر از مکه به مدینه و پناهندگی هزاران انسان افغانستانی به سرزمین‌های دور و نزدیک صدها مثال تاریخی دیگر. هجرت، تبعید، پناهندگی اگر چه با هم تفاوت‌های شکلی دارند ولی در یک چیز با هم مشترک هستند و آن جا به جایی مکان است. حرکت از جایی و رسیدن به جایی دیگر. در بعضی پررنگ‌تر و بعضی کم‌رنگ‌تر، ولی در هر سه مورد تعلقات سرزمین اولیه با فرد مهاجر، تبعیدی و یا پناهنده می‌ماند. بخصوص کسانی که شخصیت‌شان در سرزمین اولیه ساخته شده باشد. نوستالوژی‌ها و حسرت او را رها نمی‌کنند و در این میان آن کسانی که بهره‌ای از هنر برده باشند، این حس غربت در آثارشان بازنمایی و متجلی می‌شود.

اما آن دسته از کسانی که در ایران و از پدر و مادری افغانستانی به دنیا آمده‌اند را چه بنامیم؟ مهاجر؟ در حالی که او جا به جایی مکانی را تجربه نکرده است و از وقتی چشم باز کرده در همین خاک بوده. یا تبعیدی؟ او که در همین کشورو خاک به دنیا آمده است!

به پای قانون بگذاریم یا عدم پذیرش اجتماعی از سوی جامعه، هر چه هست او اهل این کشور نیست. هر چند زبان مشترک، فرهنگ مشترک، در جبهه‌های نبرد علیه داعش خون مشترک بهانه خوبی برای مصاحبه کردن و سخنرانی کردن و تاکید بر یگانگی است اما واقعیت‌های اجتماعی می‌گویند این اشتراک‌ها نتواسته است این نسل را از یک انزوای اجتماعی برهاند. و او همواره حس یک اقلیت دارد. به داستان‌هایی که این نسل می‌نویسد نگاه کنید و بخوانید. با آنکه در همین جا متولد شده است، همین جا به مدرسه رفته است و احتمالا ده‌ها دوست در مدرسه و محل دارد، هر روز فیلم‌های تلویزیونی همین جا را نگاه می‌کند ولی چرا در داستان‌هایش ردی از زندگی ایرانی نیست؟ با اینکه همین جا به دنیا آمده است و افغانستان را به چشم سر ندیده است ولی داستان‌هایش یا در افغانستان می‌گذرد یا شخصیت‌های ایرانی داستانش بیش از یک تیپ اجتماعی بروز ندارد.

اما بیاید آن سوی ماجرا را هم ببینیم. در سال‌هایی که هم‌تباران انسان مهاجر-مسافر-پناهنده- تبعیدی و یا هر چه که نامش را بگذاریم در سرزمین خودش گاه اسیر جهالت طالبانی، گاه اسیر قساوت چپ‌‌های حاکم، گاه اسیر عداوت جنگ‌های داخلی حتی از آموزش‌های ابتدایی و امنیت دور بوده، انسان ساکن در ایران لااقل از امنیت جانی برخوردار بوده. آنها که کارت‌های اقامتی داشته‌اند توانسته‌اند درمقاطع مختلف تحصیل کنند و در این سال‌ها هزاران دانشجو در دانشگاه‌های مختلف ایران داریم و چند سالی است که همه کودکان ولو بدون مدارک اقامتی اجازه تحصیل دارند و از مهر جا نمی‌مانند. اگر رابطه پدر و مادر این نسل به همدوره‌هایشان بیشتر رابطه کارگر و کارفرما بوده، در این نسل کم نیست دوستی‌های عمیقی که از سال‌های زندگی در یک محله و نشستن پشت یک نیمکت شکل گرفته است. ولی چرا هیچ ردی از این دوستی‌ها در داستانِ داستان‌نویس‌ها بازتابی پیدا نکرده؟

داستان فرصت بازنگریستن به خویشتن است. به انسان افغانستانی که در کشور خویش نیست و از این نبودن نمی‌داند شاد باشد یا اندوهگین؟

داستان‌های رسیده، داده‌هایی قابل اتکا برای پژوهش در حوزه مهاجرت شهروندان افغانستانی به ایران

روی سخن من با نخبگان حوزه و دانشگاه است. با پژوهشگران و کسانی که دردمند اجتماع هستند. انسان افغانستانی متولد در اینجا هزاران مساله دارد که در سال‌های نه چندان دور خودش را نشان می‌دهد. این نسل یک واقعیت اجتماعی است که دیگر ابزارهای قانونی برای کنترل کردنش کفاف نمی‌دهد و جای خالی ابزارهای فرهنگی به شدت حس می‌شود. اکنون زمانه آن رسیده است که به تعامل و رابطه دو طیف جامعه میزبان و میهمان (که رفتن و نارفتنش معلوم نیست) نگاهی دوباره کنیم.

داستان هنری است که در شکل صادقانه خود، روح و روان نویسنده را عریان می‌کند. بازتابی است از جهان‌بینی و جایگاهی که برای خودش متصور است. دبیرخانه سومین جشنواره کلمه اعلام آمادگی می‌کند تا داستان‌های رسیده را برای بازخوانی بیشتر در اختیار پژوهشگران ادبیات و زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی، روان‌شناختی و … قرار دهد تا به عنوان داده‌هایی قابل اتکا، فرصت بازنگری و اندیشه را به صورت علمی انجام دهند.

شکل برگزاری

جشنواره کلمه سه سال است که برگزار می‌شود. اولین بار در تابستان 1395 و برای مخاطب مهاجر افغانستانی مقیم قم. به تناوب سالی به داستان و سالی به شعر اختصاص دارد که در سال سوم برای دومین بار نوبت به داستان مهاجرت رسید.

امسال نیز موضوع فراخوان جشنواره، داستان مهاجرت بود. اما دو تغییر در شکل برگزاری آن به وجود آمد.

  • بیشتر شدن گستره فراخوان به دو استان مجاور

علاوه بر قم، این بار در فراخوان داستان‌نویس‌های افغانستانی ساکن تهران و کاشان هم دعوت شدند تا در این رویداد ادبی شرکت کنند. با توجه به پشتوانه و تجربه‌ای که در دو دوره قبلی به دست آورده بودیم، امیدوار بودیم امسال میزبان تعداد بیشتر و شاهد سلایق بیشتری در داستان‌نویسی باشیم.

  • دست برداشتن از روش ترتیب مرسوم رتبه‌بندی

اگرچه رتبه‌بندی و انتخاب اثر برگزیده هیجان برگزاری را بالا می‌برد ولی به نظر ما این روایت‌ها از هم جدا نیستند که با یکدیگر مقایسه شوند. بلکه تمام این روایت‌های داستانی باید یک کل در نظر گرفته و تحلیل شود. از سویی تجربه نشان داده است علاوه بر مسائل فرمی و تکنیکی، علایق و سلایق شخصی هم بخشی جداناپذیر از داوری است. داستان مثل همه هنرها امری عددی و کمی نیست که بشود حسابش کرد و آن که عدد بیشتری دارد برگزینیم. شک ندارم که با تغییر هئیت داوری، ترتیب رتبه‌بندی هم تغییر می‌کند. بخصوص اینکه فاصله کیفی رتبه‌های بالا، معمولا فاصله‌های محسوسی نیستند و ای چه بسا مثلا رتبه 3 با رتبه 6 کیفیت‌هایی تقریبا یکسان داشته باشند. در شیوه انتخاب رتبه‌بندی از اثر سوم تقدیر می‌شود ولی رتبه 6 اصلا دیده نمی‌شود.

بنابراین به جای رتبه‌بندی‌های مرسوم، دایره انتخاب را گسترده‌تر کردیم و به جای انتخاب سه اثر، 20 اثر بالاتر از نگاه داورها را بدون هیچ ترتیب و رتبه‌بندی دعوت کردیم تا در همایشی یک روزه، در ورکشاپی داستانی تبادل نظر داشته باشند. داستان بخوانند و تجربه‌های داستانی‌شان را به اشتراک بگذارند.

آثار رسیده و بعضی ویژگی‌های آن

59 اثر از 43 نفر به دبیرخانه رسید. جزئیات به صورت نمودار در زیر ‌آمده است:


تشکرها

تشکر از موسسسه فرهنگی شهرستان ادب به عنوان حامی هر سه دوره، حوزه هنری قم به عنوان میزبانی مستمراز جلسات هفتگی در طول این سه سال،

کانون ادبیات شرق، خانه ادبیات افغانستان و انجمن ادبی صبح قلم به همراهی‌های معنوی، مشورت‌ها

سومین جشنواره کلمهداستان مهاجرتاحمد مدققکانون ادبی کلمهپدر و مادر
داستان‌نویس، فیلمنامه‌نویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید