■
برای ساختن گاری،
چرخ و محورها را به هم متصل می کنیم، کار اصلی را آنها می کنند اما این فضای تهی گاریست که به کار می آید.
به قول لائُتسه
از گل کوزه ای می سازیم، اما این خالی درون کوزه است که آب را در خود جای میدهد.
آن فضای تهیِ مورد نیاز،
ما را وا می دارد
فکری کنیم
پس برایش ظرفی فراهم می آوریم
حالا آب خانه یی دارد که در آن سکنی گیرد.
خانه یی بنا می کنیم،
و درون تهیگاه آن سکنی می گزینیم.
انسان همانند کوزه ست
اگر پر باشد چطور در آن آبی بریزی؟
چون نیاز برَی ، نوازش گیری
ظرف خالی، دستان تهی چون بری، جواب گیری.
مولوی می گوید:
گر این سلطان ما را بنده باشی
همه گریند و تو در خنده باشی
وگر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و فرخنده باشی
وگر چرخ و زمین از هم بدرد
ورای هر دو جانی زنده باشی
همه مشتاق دیدار تو باشند
تو صد پرده فروافکنده باشی
اگر خالی شوی از خویش چون نی
چو نی از شکر پر و آکنده باشی
(م.ر.پ)
□