ویرگول
ورودثبت نام
.m.r.p
.m.r.p
خواندن ۵ دقیقه·۵ ماه پیش

کما همان مرگ نیست


محمدرضاپریشی

مدتیست صدا و سیما و رسانه های حکومتی عزم جزم کرده اند به زعم خودشان وجود جهان آخرت را با برنامه های مستندی همچون زندگی پس از مرگ  و ... و با سواستفاده از ترس طبیعی همه ابنای بشر از مرگ به مردم بینوای ایران اثبات کنند.

در این برنامه ها استناد به مواردی می شود همچون دیدن نور توسط بیماران از کما برگشته ،  یا دیدن خود در روی تخت بیمارستان و حتی شنیدن صدای پزشکان و پرستاران و از آنها به عنوان فکت هایی برای اثبات زندگی پس از مرگ بهره می گیرند.

به طور کلی مغز ،  بدن انسان را  توسط دو فرمانده اداره می کند . 
فرمانده ایی که امور ارادی همچون حرکات اعضای بدن و سخن گفتن و تماشا کردن و ... را بر عهده دارد و فرمانده امور غیر ارادی که کنترل مواردی همچون شنیدن ، بخشی از سیستم تنفس ، سیستم گردش خون ، حس لامسه و بخشی از سیستم گوارش را بر عهده دارد .


آنچه در مرگ رخ می دهد
خاموشی همزمان و همیشگی
هر دو فرماندهان ارادی و غیر ارادی است .


گاهی اما فقط فرمانده ارادی خاموش می شود که به آن کما می گوییم . 

کما یا بیهوشی درونی ، به وضعیتی گفته
می شود که بنا به دلایلی فرمانده ارادی فعال نیست  ممکن است برگردد و ممکن است بر نگرد ، حتی در صورتی که بر نگردد ما اجازه نداریم به آن اسم مرده بدهیم ،
حتی بکار گیری اصطلاح مرگ مغزی نیز در این گونه موارد بیان کننده کاملِ معنا نیست . 
 مثال معروفش دکتر محمد معین که چون مغزش فعالیت ارادی نداشت  چهار سال با دستگاه کمک تنفسی به حیات خود ادامه داد اما در نهایت فقط با صلاحدید خانواده پایان زندگیشان اعلام شد.

پس در کما بدن همچنان فعال است فقط فعالیت ارادی ندارد.

در سکته های مغزی وسیع و تومورها یا تصادفات شدید، قلب ، کلیه ها ، سیستم جذب و دفع داخل بدن و ... اکثرا تا سالها می توانند به حیات غیرارادی خود ادامه  دهند. 

آنچه در کسانی که از کما بر می گردند رخ
می دهد چیست ؟

همین که آنها پس از دقایق ، ساعات ، روزها یا ماههایی به زندگی برگشته اند یعنی مرگ رخ نداده بوده ، ضایعه مغزی کوچکی بوده که با یا بی کمک پزشکان ، سیستم خود تعمیر درون مغز توانسته آنرا ترمیم کرده و با کمترین تلفات به زندگی برگردد.

در آن مدت فرمانده غیر ارادی همچنان فعال بوده و همه وظایفش را طبق روال انجام
می داده ، دریافت های صوتی انجام می شده نورهای شدید مثل تاباندن نور چراغ معاینه از فاصله نزدیک بر روی مردمکها یا نور پروژکتور های اطاق عمل که از پشت پلک هاش عبور می کرده و به مردمکها می رسیده را می دیده ، حتی دریافت های لامسه هم انجام می شده
فقط تحلیل و به خاطر سپاری و پاسخ دهی و دریافت های ارادی و عمدی مثل تماشا کردن و سخن گفتن متوقف شده 
و اگر فرد سریعا بهوش بیاید همه آن دریافت ها را به صورت واقعی تحلیل خواهد کرد اما در صورت طولانی شدن کما ، تنها رد کمرنگی از آن خاطره شنیده شده یا نور دیده شده در یادش خواهد ماند .

 برای سنجش سطح هشیاری مصدومان یا بیماران در اورژانس پیش بیمارستانی از معیاری بین المللی به اسم معیار گلاسکو یا GCS استفاده می کنیم .

 در این معیار ، حرکت دست ها  ، توانایی سخنگویی و بازکردن چشم ها مورد بررسی قرار می گیرد .

 اجرای دستورات نمره ۶ ، تعیین محل درد نمره ۵ ، پس زدن محرک نمره ۴،  خم کردن دستها نمره ۳،  باز کردن دست نمره ۲ و اگر هیچ واکنشی به دستور یا تحریک ندهد نمره یک می گیرد ، 

تکلم آگاهانه  ۵ ، تکلم با بی حالی و گیجی ۴ ، کلمات نامفهوم ۳ ، ناله خفیف ۲ ، و اگر هیچ صدایی از او به گوش نرسد  نمره ۱ می گیرد. 

باز کردن خودبخودی چشم ها ۴ ، باز کردن چشمها در واکنش به صدا زدن و صحبت ۳ ، باز کردن چشم ها با تحریک دردناک پوست ۲ و هیچ باز نکردن چشمها
 نمره ۱ می گیرد .

    نمره GCS یک فرد هشیار ۱۵ است  یعنی بیمار یا مصدوم در هشیاری کامل است و اگر به هیچ محرکی پاسخ ندهد و چشمانش با فرمان و تحریک پاسخ ندهند  نمره ۳ به او تعلق می گیرد.

در باره هشیاری فرد ،  نمره صفر نداریم ، بیهوش ترین افراد که در کما یا اطاق عملند هشیاری ۳ دارند ، اجساد تازه فوت کرده و آماده انتقال به سرد خانه هم ۳.

البته انواع واکنش مردمکها به نور و همینطور سایر علائم حیاتی فرد همچون فشار خون ، نبض و تنفس فرد مصدوم یا بیمار هم در همان اولین لحظات مورد بررسی قرار می گیرد و همه اینها یعنی فرد بیهوش ، نمرده  است .

وقتی فرد نمرده بوده چگونه او را مسافری برگشته از مرگ معرفی می کنید و او را مجبور به صحبتهایی در راستای منافع خاص خود می کنید ؟

فرد وقتی در اطاق عمل است یا به کما رفته  هشیاری اش ۳ است و صفر نیست یعنی  حداقلی از احساس و دریافت را دارد و ممکن است بعد ار بیدار شدن آنها را به یاد بیاورد که اکثر این یادآوری ها بعدا با سو گیری و جهت گیری خاص فکری فرد هماهنگ شده سپس بر زبان آورده می شوند.

اگر فردی از ابتدا در جزیره ایی بدون هیچ رسانه و آموزشی باشد و به کما برود وقتی برخاست آن چه شنیده و دیده را به جهان بعدی و جهان پس از مرگ و ... نسبت
نمی دهد ، چه بسا از  یاد آوری اش شرمگین هم بشود و خیال کند کابوس دیده  ولی در سیاره زمین جلوی اینهمه دوربین و پرسشگری اطرافیان و رسانه ها دم دست ترین رشته ایی که بتواند همه آن مهره های نورانی! گوناگون  را به هم بچسباند ، نخِ دنیای اخروی است  قصه ی همیشه حاضر .

تمام آنچه بر او گذشته و فرمانده غیر ارادی آنها را دریافت و ثبت کرده همه در این جهان بر او گذشته است ، رشته ارتباط او هرگز با این دنیا قطع نشده بوده که اگر شده بود مرده ایی بود همچون سایر مردگان
بی آنکه بتواند برگردد
بی آنکه بتواند سخنی بگوید.

توصیفات از کما برگشته ها همه توصیفاتی این جهانیست و هرگز نباید و نمی توان از آن به عنوان شاهدی برای اثبات جهان آخرت بهره برد چون همچو اثبات وجود و یا عدم وجود خدا خواهد بود به کمک علوم این دنیایی.

مرگصدا سیما
دو چشم و کنعان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید