tatso
tatso
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

دخترِ

یکی از دختر های گروه پنچ نفره ی چادری به پسری با مو های موج دار تیره و صورت استخوانی می‌گوید: (اولین بارمونه میخوایم بابل تی بخوریم ، شما چی پیشنهاد میکنین که ازش بدمون نیاد بازم بیایم)
یکی دیگر دارد از گروه‌ش عکس می‌گیرد.
آن یکی که کمی دور تر ایستاده ، ساز مخالف زده و لیوان کوچک ذرت مکزیکی در دستانش است .



چند دقیقه بعد عکاس و دختر نماینده‌، بابل تی شکلاتی و نفر دیگر توت فرنگی و خواهر کوچک ترش که مال همه را حساب کرد، (اینجا عکاس یاد پست برادر پوریا می افتد که گفته بود مال همه رو حساب نکن) بابل تی نوتلا‌ دستشان است و دارند با عجله به سمت مدرسه باز می‌گردند.
قیافه ها در هم و دختر ذرت مکزیکی به عکاس تشر می‌زند که باید هماهنگ میکردی .
در همین حال اولین بابل تی عمرشان را فرو می‌دهند و از بابل ها بدشان می آید.
دختر توت فرنگی پیش عکاس می آید و دلداری می‌دهد: میدونم حس بدیه ولی اشکال نداره .



چند دقیقه بعد دختر ذرت مکزیکی دارد بابای مدرسه را راضی می‌کند که در را باز کند و بهانه می آورد .
چون همان نیم ساعت پیش بیرونشان کرد و گفت تا شنبه برنگردید .

درنهایت عکاس را در مدرسه جا می‌گذارند و به گشت و گذار که عکاس هنوز نمی‌داند دقیقا کجا رفتند و چه کردند ادامه میدهند.

جلو تر از همه دختر نماینده‌/ کوله سیاه دختر توت فرنگی/ چپ ترین دختر ذرت مکزیکی نزدیک ترین دختر نوتلا خواهر دختر توت فرنگی
جلو تر از همه دختر نماینده‌/ کوله سیاه دختر توت فرنگی/ چپ ترین دختر ذرت مکزیکی نزدیک ترین دختر نوتلا خواهر دختر توت فرنگی



توت فرنگیذرت مکزیکیدختر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید