تا حالا شده کسی رو دیده باشید که دائم سرش تو گوشی باشه و زمان خیلی زیادی رو محو در فضای مجازی سر کنه؟ وقتی هم شما بهش میگید که این درست نیست و نباید این کارو بکنه و این غیر طبیعیه و برای سلامتش ضرر داره انکار کنه و پشت گوش بندازه و حتی اخم کنه و لج کنه؟
همه معتادها معتقدند که تفریحی میکشن! تنها در سطوح بالای اعتیاد اونم وقتی کارکرد فرد مختل میشه پی به اعتیاد خودش می بره و میپذیره. نسل جدید دچار اختلال شناختی در فهم درستی از زندگی نرمال هست. نسلی که از کودکی با گوشی ارتباط نزدیک داشته حالا نمیتونه تصور کنه زندگی دور از اینترنت چجوریه؟ حتی نمیتونه بفهمه چرا ارتباط دائم با اینترنت براش مضره. یا شاید حتی میدونه اما نمیتونه یا نمیخواد از عادت مضر بزرگش جدا بشه. مثل بچه ای که دیگه وقتشه از شیر بگیری چون دیگه بزرگ شده و براش خوب نیست، اما اون نمیخواد شیر عزیزش رو رها کنه!
سرگرمی شاید ترسناک ترین واژه نسل ماست. زمانی ما کودک و نوجوان بودیم وحوصله مون سر می رفت نمیدونستیم چه کار کنیم. حالا اما دنیا با انبوهی از سرگرمی احاطه شده. هر لحظه میتونی یه سرگرمی انتخاب کنی و بیکار نباشی. فیلم ببینی، زندگی بقیه رو دنبال کنی، کلیپ طنز ببنی حتی لازم نیست همبازی داشته باشی، رایانه میتونه حریفت بشه تا بازی کنی! ما دیگه زمان خالی نداریم. عملا دائم از زندگی عقبیم. حتی اگر همه کارهای روزمره و کارهای جدی خودمونو انجام بدیم حالا کلی فیلم و صفحه وبازی هست که ندیدیم و انجام ندادیم. پس زمان کم داریم. آیا این خوبه؟ مگه بده که ما دائم چیزی برای لذت و وقت گذروندن داشته باشیم؟
ادامه دارد..