ویرگول
ورودثبت نام
مأوا مقدم
مأوا مقدم
خواندن ۱ دقیقه·۱۸ روز پیش

صبح اولین جمعه‌ی آبان


ساعت هفت صبحِ اولین جمعه‌ی آبان، صدای زنگ موبایل بیدارمان میکند، شب قبل به خودمان قول دادیم حتما از رخت‌خواب دل بکنیم و روزی متفاوت را بسازیم.

موفق میشویم، لباس‌اسپرت هایمان را میپوشیم و دنبال تاکسی میگردیم، پیشنهاد من پل هفتم، ساحلی قشنگِ اهواز است.

وقتی میرسیم بی وقفه شروع میکنیم به دویدن، نیم ساعتی طول بکشد کافیست. بعد از آن نون و پنیر و چایی که از خانه اوردیم نوش جان کنیم و من با دل و جان مهیا درست کردن قهوه میشوم.

کتاب بخوانیم، موزیک گوش دهیم و سکوت کنیم.

سکوت کنیم و سکوت کنیم و سکوت کنیم...

آنقدر سکوت کنیم تا در جانِ هم حل شویم.

حالا راضی‌ام!

از خودم، از تو، از زندگی.

تو بگو، جمعه‌ی اول آبان را با من زیر پل هفتم زندگی میکنی؟

مأوا مقدم

مأوا مقدم - اهواز - پل هفتم
مأوا مقدم - اهواز - پل هفتم


اهوازپل هفتم اهوازمأوا مقدمشاعرشاعر معاصر
| شاعر | نویسنده | داستان نویس |
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید