خاطرات من و اسنپ باكس
خاطرات من و اسنپ باكس
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

درآمد رؤيايي من از يك سفر تاريخي در اسنپ باكس

بعد از ظهر روز پنج شنبه بود و من از صبح نزديك به سي هزار تومان كار كرده بودم و منتظر درخواست جديدي بودم.

بعد از چند دقيقه صبر ،يك درخواست آمد و من آن را قبول كردم.

از آنجا كه مبدا سفر اصلا مشخص نبود با فرستنده تماس گرفتم و دو سه دقيقه يا بيشتر، در مورد اينكه بايد به كدام ساندويچي بروم و چه محصولي را از آنجا سفارش بدهم و بعد به كجا ببرم، توضيح داد.

بعد به مبدا رفتم و بسته را كه حاوي سه عدد ساندويچ بود را تحويل گرفتم.

سوار موتور شدم و مسير را طي كردم.

به يك ساختمان اداري چند طبقه رسيدم كه بايد به طبقه دوم مي رفتم.

موتور را پارك و قفل كردم و ساندويچ ها را برداشتم و وارد ساختمان بزرگ شدم.

به دنبال آسانسور گشتم و منتظر براي رسيدن آسانسور و ............

حالا به طبقه دوم رسيده بودم و بايد اتاق 208 را در بين صدها اتاقي كه آنجا بود، پيدا مي كردم.

بالاخره اتاق را پيدا كردم.

اتاقي كه در آن دو آدم با شخصيت پشت كامپيوترهايشان مشغول كار بودند.

بسته را تحويل دادم.

يكي از آن دو نفر مبلغ سه هزار تومان به من داد و منتظر بود تا بقيه پول را كه يك پانصد تومني بود را پس دهم و من بدون درنگ اينكار را انجام دادم و بعد خداحافظي كردم.

كل كرايه مسير با اين توضيحات: 2500 (دو هزار و پانصد تومان)

كميسيون اسنپ: 375 تومان

هزينه تماس براي هماهنگي مبدا و مقصد و بسته ارسالي:300 تومان

كل درآمد من از اين سفر: 1825 تومان

و آن دو مرد خوشحال از اينكه در روزگاري كه هزينه يك پفك 4000 هزار تومان است،اسنپ چه قدر خوب به مشتريان خود خدمات ارايه مي دهد و چه تعرفه هاي منصفانه و ارزاني دارد.............

و من .................



حقارتاسنپپولموتوردرآمد
خاطرات روزانه از اتفاقات و تجربه هاي شيرين و تلخي كه در اسنپ باكس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید