مرتضی یوسفی‌مقدم
مرتضی یوسفی‌مقدم
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

با عیسی (ع) مخالفم!

یک‌بار شخصی به من گفت که با حضرت عیسی(ع) مخالفم!! دلیلش را که پرسیدم این طور پاسخ داد: «چون عیسی پیامبری بود که خود را به عنوان خدا معرفی کرد. و این خیانت انکارشدنی نیست».

خوب!

راست می‌گفت. مگر کسی که خودش را خدا معرفی کرده شایسته‌ی طرفداری است؟ پس مخالفت با این‌چنین شخصی غیر عقلانی نیست. از طرفی باید از خود پرسید:‌مگر واقعا عیسی(ع) این ادعا را داشته است؟


بگذارید کمی بیش‌تر توضیح بدهم. فرض کنید شخصی به تازگی با شما همکار شده است. در داستان من اسم این شخص آرش است. شما در نگاه اول چیزی از آرش نمی‌دانید. به جز ظاهر او که شامل چهره، استایلش و پوشش او می‌شود. حتی ممکن‌ست پیشاپیش تعاریفی از تخصص و مهارت او شنیده باشید. همه‌ی این‌ها یک تصویر اولیه از آرش در ذهن شما می‌سازد. رفته‌رفته با رفتارهای خُرد و کلانش، با خروجی‌ وظایفش، تصویر اولیه را تغییر می‌دهد. حتی امکان دارد تصویر اولیه را اصلاح کند و به کلی تغییر دهد. تصویر آرش در آینه‌ی مخدوش ذهن ما در طول زمان دچار تغییر شکل است و این لزوما به معنای تغییر آرشِ واقعی نیست. شاید آرش امروز دقیقا همان آرش پارسال باشد، اما در ذهن ما آرش امروز با پارسال متفاوت است.

در ابتدا که از تعاریف شنیده‌شده او را فردی متخصص و با مهارت تصور می‌کنیم، وظایفی متناسب با همین تصور به او مُحول می‌کنیم. بی‌آن‌که بدانیم این آرشِ پنداری‌ست و با آرش واقعیِ کم‌تخصص فاصله دارد. ما متناسب با آرش پنداریِ متخصص با او مراوده می‌کنیم. اما آرش واقعی‌ست که کارها را با بی‌نزاکتی انجام می‌دهد. پس فاصله‌ی آرش پنداری و واقعی اگر به حد ناچیز نرسد، مولد خطاهای بسیاری می‌شود.

گاهی وارونه می‌شود. یعنی با آرشی به دشمنی برخاسته‌ایم که اگر شخصیت واقعی‌اش را به درستی بشناسیم مرید او می‌شدیم. در این‌جا ما با آرش پنداری به مخاصمه پرداخته‌ایم، یعنی دچار پندارستیزی شده‌ایم. و نه آرش‌ستیزی.

پس عیسایی که ادعای پیغمبری کرده همان عیسای واقعی نیست. پس رد عیسای پنداری به معنای عیسای واقع نیست. اشتباه در اعتقاد به یگانه بودن خدا نیست. بلکه به تصویری پنداری از حضرت عیساست که با این قاعده سنجیده می‌شود.

نکته‌ی دیگری که در فکر من جاری می‌شود، شیوه‌ی شکل‌گیری این پندار و زدودن پندارهای دور از واقعیت از آن حقیقت مورد بررسی است. این حقیقت می‌تواند یک شخص، یک اتفاق، یک مکان و یا یک تفکر باشد. برای شناخت واقعیتی که با پندارهای متعدد و دور از واقعیت احاطه شده، چگونه باید به تفحص پرداخت؟ آن سنجه‌ی طلایی که می‌تواند منجی ما از این گمراهی و سردرگمی باشد، چیست؟




در باب پندار بیش‌تر از این می‌شود نوشت. اما فعلا به آشنایی با این مفهوم و یک مثال آن در اعتقادات بسنده می‌کنم.

https://virgool.io/@mym/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%DA%A9%D9%8F%D8%B4%DB%8C%D9%85-vzccshhnmgzn


یا حق!

شرمندهٔ جانان ز گران‌جانیِ خویشم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید