همه مسافرهای من
همه مسافرهای من
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

معرفی

شغل/کار اصلی من رانندگی نیست. ولی معمولا روزی یک ساعتی رانندگی می‌کنم. نیم‌ساعت رفت و نیم‌ساعت برگشت به محل کار. خیلی وقته که دوست داشتم اگر مسافری توی راه هست، برسونمش. گاهی اوقات برای مسافری که دست تکون میده، نگه می‌‌دارم، ولی مسیرش نمی‌خوره و دوباره میرم. یا اینکه نگه می‌‌دارم ولی چون قیافه خودم و ماشینم به تاکسی/مسافرکش نمی‌خوره، اعتماد نمی‌کنند و سوار نمیشن.

کار و خانواده و موقعیت اجتماعی من هم طوری هست که مردم بد می‌دونند مسافرکشی کنم. البته که برای پولش نمی‌کنم ولی از اینکه پول می‌گیرم هم احساس بدی نمی‌کنم. اینجوری بهش فکر می‌کنم که «پول» وسیله‌ای هست برای مردم که بگن «کار تو برای من ارزش داره». همانطوری که مدیر یک شرکت ممکنه به همه بگه آفرین، خیلی ممنون، ولی پاداش آخر سال رو به یه نفر بیشتر نمیده. و در واقع، «خیلی ممنون» واقعی رو به اون گفته.

در هر حال چند هفته پیش دلم رو به دریا زدم و در اسنپ و تپسی ثبت‌نام کردم. صبح که می‌خوام بیام سر کار یکی-دو دقیقه قبل از اینکه از خونه بیام بیرون، اسنپ رو با مقصد منتخب روشن می‌کنم و راه می‌افتم به سمت محل کار. برگشتن هم همینطور. معمولا درخواست اینقدر هست که اگر مبدا یا مقصد خیلی توی مسیر نبود، قبول نمی‌کنم. شاید ۲۰-۳۰ درصد درخواست‌ها در مبدا و مقصد بیشتر از یک دقیقه با مبدا و مقصد خودم فاصله نداره. البته چند موردی هم پیش اومده که به خاطر مبدا و مقصد دو-سه دقیقه فاصله، توی یه ترافیکی افتادم که پشیمون شدم. ولی روی هم رفته راضی هستم.
مشاهده مسافران تجربه جالبی است. تصمیم گرفتم یک وب‌لاگ به نام «همه مسافرهای من» بزنم و مشاهدات/تجربیاتم رو با مسافرهام بنویسم. این هم پست اول.

اسنپرانندگیمردمخاطره
شغلم رانندگی نیست. ولی رانندگی می‌کنم و تجربه‌هایم را به اشتراک می‌گذارم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید