
تابستان دیوانه، اثر ویلیامز گارسیا، ترجمه بیتا ابراهیمی، نشر پرتقال، رمان نوجوان
کتاب آخر سال ۲۰۲۴.... و چه کتابی...
قصه ای راجع به سه خواهر که سفری به اکلند کالیفرنیا را شروع میکنند. سفری به هدف دیدار مادری که سال ها پیش آن ها را ترک کرده است. اما این سه نفر در بین یکی از پر آشوب ترین سال های تاریخ معاصر آمریکا گیر میکنند. در کشاکش انقلاب میان سیاه پوست ها و سفید پوست های آمریکا...
خلاصه و اصل داستان همین بود اما نه تمام آن.
جذاب ترین قسمت داستان برای من توجه به روحیات، رفتار و شخصیت بزرگ ترین خواهر این جمع _ دِلفین_ بود.
رفتار مادرگونه دِلفین بسیار سنگین تر از چیزی ست که یک دختر بچه باید و حتی " میتواند" تجربه کند؛ و همین شخصیت سازی هنرمندانه، چیزی بود که کتاب را برای من تبدیل به شاهکار کرد. دِلفین با وجود سن کم، خواسته ای جز خوشحالی دو خواهرش ندارد و این مسئله به طرز بسیار هنرمندانه ای به تصویر کشیده شده. شخصیت دِلفین وسواس بسیار شدیدی را به تصویر میکشد؛ برای تک تک لحظات و ثانیه های زندگی برنامه ریزی دارد و عملا زن چهل ساله ای ست که در جسم دختر بچه ای گیر کرده است.
و این بار سنگین طوری به تصویر کشیده شده که من خواننده با تمام وجود لبریز از احساسات متفاوت شدم. دلفین به جای کودک بودن مجبور به انتخاب دیگری شده بود. مجبور به مادر بودن.
بسیار از خودم بابت خواندن این کتاب ممنونم.این کتاب احساساتی را در وجود من به وجود آورد که هیچ کتاب دیگری قادر به انجام آن نبود.