تابستون پارسال به فکراین افتادم که یه کانال معرفی کتاب بزنم چون تعداد کتاب های خوبی که اسمشون رو باید به جهانیان رسوند زیاد بود و تعداد کسایی که باید این کتاب هارو می خواندند زیاد تر پس به همین ترتیب کانال معرفی کتاب رو با هزاران شورو نشاط زدم اسمش رو هم گذاشتم کتابخونه .اول یه عکس خوب ومناسب براش انتخاب کردم بعد ادرس کانال رو برای بیشتر کسانی که می شناختم فرستادم به شکل عجیبی هم تمام کسایی که جلوی معلم ادبیات شاعر و نویسنده بودن حتا نپرسیدن که موضوع این کانال چیه واصلا برا کی هست پس از اینکه دیدم بسیاری از دوستانم عضو این کانال نشدندبا شور واشتیایقی که نصف شده بود شروع کردم به گذاشتن پست های مختلف اما همچنان اب از اب تکان نمی خورد و افراد کانالم بیشتر از 14 نفر نمی شدند
البته روز به روز کمتر اشتیاق داشتم و نوشته هایم راهر چه بیشتر بی انرژی می نوشتم ولی 70 درصد ناراحتی من برای این نبود که کانالم جمعیتی کم دارد برای این بود که می دیدم کانالی که دختری هم سن وسال من با حرف های تکراری وبی اهمیت وهمچنین کپی برداری شده از اینترنت به راحتی جمعیتی 10 برابری من دارد و هر روز با هر پست تقلبی اش چندین نفر را جذب می کند البته حرف های عجیب وغریب هم می زد مثل اینکه می گفت اگر کانالمون به به 150 نفر برسه شماره این بازیگرو می ذارم اگه به 180 نفر برسه شماره اون بازیگر رو .اما این را هم بگویم که ادمین کانال ابدا ادم بدی نبود واصلا من ندیده بودمش هیچ گونه خصومتی هم در کار نبود .این برایم عجیب بود که حرف های یک کتاب انسان را به نویسنده شدن نزدیک می کرد یا عکس های بازیگران معروف سریال شهرزاد ؟