هم اکنون میتوانید در پلتفرمهای زیر به نردکست گوش بدید
کست باکس: http://bit.ly/2OIcwW3
اپل پادکست:https://apple.co/2IFVNif
گوگل پادکست: http://bit.ly/2VHWrRx
اسپاتیفای: https://spoti.fi/31dkWai
رادیوپابلیک: http://bit.ly/2VBXK4t
سلام و به قسمت 14 نردکست خوش اومدید
توی این قسمت به نزدیک ترین ستاره به زمین میپردازیم یعنی خورشید
اونقدری خورشید برای ما انسانها اهمیت داره که حتما باید در موردش بیشتر بدونیم وهمونطور که از قبل میدونید خورشید ویژگیهای حیات بخش بسیاری داره، از نور و انرژی اون گرفته تا تاثیراتی که روی فصل ها میزاره.
اما باید بگم خورشید تنها حیات بخش نیست و میتونه مرگبار هم باشه بله درسته. خورشید درست وقتی به مرگش نزدیک بشه حجمش افزایش پیدا میکنه و سیاراتی که اطراف اون هستند رو در بر میگره و بعد منفجر میشه. البته باید گفت که این اتفاق حالا حالاها نمیافته و فعلا میتونید یه نفس راحت بکشید.
این اتفاق 4.5 میلیارد سال دیگه میافته که تا اون موقع اگر انسانها خودشون رو نابود نکرده باشند، خب خورشید اینکار رو برای ما انجام میده.
مطالعهی خورشید اهمیت بسیار بالایی داره و همین مطالعه کردن خورشید میتونه اطلاعات ارزشمندی رو به ما بده. چون الان میدونیم که خورشید رفته رفته دماش داره زیاد تر میشه و روزی میرسه که دمای سطح زمین شاید به 100 درجه هم برسه و خب اگر اینطور بشه ابهای اقیانوس ها و دریا خشک میشه و حالا جدا از اون برای خود انسانها هم همه چیز دشوار میشه. پس مطالعهی خورشید میشه گفت یه جورایی ایندهی ما رو تضمین میکنه و هرچقدر دقیق تر اون رو بشناسیم باعث میشه ایندهی دقیق تری داشته باشیم.
خورشید ستارهایی که بسیار به ما نزدیک و این نزدیک بودنش میتونه برای ما بسیار مفید باشه چون نسبت به بقیه ی ستاره ها میتونیم اون رو بیشتر مطالعه کنیم و برای انسان ها در دسترس تره.
توی قسمت قبل اشاره کردم که ستارهها چطور ساخته شدند و چطوری به زندگی خودشون ادامه میدن اگه قسمت قبل رو گوش ندادید پیشنهاد میکنم حتما یه سری بش بزنید.
خب بیاد یه سر به گذشته بزنیم و ببنیم چطور توی علم و مطالعهی خورشید پیشرفت کردیم، برای اینکار اول باید بریم سراغ معلم اسکندر مقدونی یعنی ارسطو، ارسطور یه جورایی با اشتباهاتش باعث پیشرفت علم شد چون این سوال رو برای بقیه به وجود می اورد که یک جای کار درست نیست و بقیه مدام باید اشتباهات ارسطو رو درست میکردند یکی از این اشتباهات نظریه زمین مرکزی بود، ارسطو وقتی این نظریه رو ارائه کرد توسط جامعهی علمی یونان در اون زمان تایید شد با اینکه یک قرن قبل تر آریستاخوس که یک دانشمند بود میشه گفت اولین نفری بود که به نظریه خورشید مرکزی اشاره کرد ولی خوب مثل اینکه کسی حرفش رو باور نکرده بود تا تقریبا 1800 سال بعد که کپرنیک
اومد البته بازهم با نظریات او مخالف بودن و میشه گفت که مقاومت نسبت به فهم این موضوع برای نظریه خورشید مرکزی گذشتهی طولانی داره.
این نظریه تا موقعی که گالیله نیومد تایید نشد و همیشه در هالهای از ابهام قرار داشته. اما گالیله با تلسکوپش این نظریه رو تایید کرد و نظریه زمین مرکزی رد شد. حالا جلوتر بازهم میگم که چرا زمین نمیتونست مرکز بشه و اینکه خورشید در مرکز منظومه شمسی کارهای بسیار زیادی رو برای محافظت از ما انجام میده که زمین اصلا قادر به این کار نیست.
موسیقی-
توی این بخش میخوایم بپردازیم به جایگاه خورشید، جایگاه خورشید توی کهکشان بسیار خاص اونقدری خاص که اگه جایگاه خورشید کمی تغییر میکرد شاید هیچ موقع بشریت شکل نمیگرفت.
خورشید در کهکشان راه شیری در یک منطقهی بسیار باریک به اسم منطقه قابل زندگی یا habitable zone قرار گرفته و این منطقهی بسیار باریک باعث شده این همه سال به راحتی و بدون دردسر زندگی کنیم.
اگر جایگاه خورشید در مرکز کهکشان راه شیری بود هیچ موقع این ثبات رو نداشتیم به این دلیل که در مرکز انفجارهای بسیار زیادی رخ میده که زندگی کردن رو تقریبا غیر ممکن میکنه
همچنین اگه از مرکز دور بشیم و منطقه قابل زندگی هم رد کنیم اون موقع عناصر سنگین تر مثل کربن و آهن به وجود نمیان
که خب این عناصر از عناصر های بسیار مهم برای بشر و همینطور تمامی موجودات زندن.
پس میشه گفت خیلی خوش شانسیم که در این منطقه زندگی میکنیم.
خب حالا که در مورد جایگاه خورشید اطلاعاتی رو یادگرفتیم بزارید برگردیم به خود خورشید، همونطور که روی زمین اب و هوا رو پیش بینی میکنیم برای خورشید هم لازم داریم که از حرکاتش و همینطور رفتارهاش با خبر باشیم برای اینکار سالهای زیادی صرف شده تا به نتیجه برسیم.
شروع این روند برمیگرده تحقیقات هاینریش شوآبا، هاینریش در یک داروخونه کار میکرد و تفریحش این بود که هر روز بره روی بام داروخونه و خورشید رو بررسی کنه
او این کار رو 20 سال انجام داد و مشاهداتش رو روی یک نمودار میکشه و متوجه میشه که لکهای خورشیدی در حال تغییرند.
اگه در مورد لکههای خورشیدی اطلاعاتی ندارید باید بگم توی عکسهایی از خورشید هست اگه دقت کنید یه سری مناطق تیره وجود داره که این مناطق به این دلیل تیرن چون نیروی مغناطیسی زیادی وجود داره و نور نسبت بقیهی سطح خوریشید به اندازهی یک چهارم منتشر میشه و به همین دلیله که ما اونها رو تاریک میبینیم.
هاینریش شوآبا متوجه تغییرات این لکهها شد و به این موضوع پی برد که فعالیت خورشید متناسب با تعداد این لکه هاست. هرچقدر لکه ها بیشتر باشند فعالیت خورشید بیشتره و هرچقدر کمتر باشن فعالیت خورشید در نتیجه کمتره.
الان میدونیم که خورشید یه دورهی 11 ساله داره که توی این دوره فعالیتش دچار تغییر میشه اما چه تغییری؟ بهتره بدونید
خورشید برعکس زمین میدان مغناطیسی ثابتی نداره و هر 11 سال جای قطبهای اون عوض میشه و در انتهای هر 11 سال دوباره فعالیتش نرمال و عادی میشه.
امروزه تحقیقات روی خورشید توسط ماهواره ها انجام میشه، اولین ماهوارهای که بصورت اختصاصی برای اینکار به فضا فرستاده شد سوهو نام داره که این ماهواره حاصل همکاری ایسا (آژانس فضایی اروپا) و ناساست.
سوهو یه جهش توی شناخت خورشید حساب میشه به این دلیل که قبل از سوهو شناخت خورشید خیلی حوصله سر بر بود و مدام باید با ابزار ابتدایی یا یافتههای قبلی حدس و گمان هایی میزدن که قرار نبود به جایی برسه ولی سوهو توی سال 1995 به فضا فرستاده شد و باعث شد خیلی در مورد خورشید چیزهای تازهای بفهمیم.
سوهو اصلا قرار نبود یه 25 سالی تو فضا بمونه و عملیاتی که داشت فقط 2 سال زمان میبرد اما این مدت رو هی هر بار تمدید کردن به این دلیل که سوهو با امکاناتی که داشت میتونست خیلی بیشتر از 2 سال اطلاعات به زمین بفرسته
این ماهوارهی هزار میلیون یورویی مجهز به 12 دستگاه بود که میتونست از لایههای مختلف خورشید عکس برداری کنه و همینطور اطلاعات بیشتری در مورد لایهی کرونا به ما بده.
این لایه همیشه برای ما یه سوال بزرگ بوده چون وقتی از مرکز خورشید به بیرون میریم دما قاعدتا باید کم بشه ولی در این لایه یهو دما بالا میره و بعد از اون دوباره دما کاهش پیدا میکنه دانشمندان متوجه نمیشدند که چرا دما در این منطقه اینقدر بالاست و برای همین سوهو یکی از وظایفش جمع کردن اطلاعات در مورد همین منطقه بود.
یه نکته جالب در مورد سوهو اینه که بسیار قرار دادنش در مدار مورد نظر سخت بود به این دلیل که سوهو بایستی مدام از خورشید عکس میگرفت و وظیفش فقط مربوط به شناخت بیشتر خورشید بود به همین دلیل خیلی منطقی تر بود که در یک نقطه اون رو نگه دارند و درست مقابل خورشید قرار بگیره.
برای اینکار از نقاط لاگرانژی استفاده میکنند اما چه چیزی در مورد این نقاط خاص است
همونطور که میدونید هم زمین و هم خورشید نیروی گرانشی دارند و وقتی دو جسم نیروی گرانشی داشته باشند در نقاطی خطوط گرانشی همدیگر رو خنثی میکنند و اگه هر چیزی یا یک ماهواره رو در اون نقطه بزارید اون جسم تکون نمیخوره و ثابت میمونه.
سوهو در نقطهای به اسم ال 1 قرار داره که مقابل خورشید و مدام از خورشید میتونه اطلاعات دریافت کنه.
خب به طور کلی در مورد نحوهی جمع اوری اطلاعات از خورشید و همینطور گذشتهی اون صحبت کردیم
حالا بزارید یه چیز جالب در مورد خورشید بگم، اینکه خورشید یه ساز بسیار بزرگ به حساب میاد اما چطوری؟
تصاویری ابتدایی که از خورشید به زمین فرستاده شده بود رو وقتی دانشمندان نگاه میکردند متوجه شدند که روی خورشید لرزش هایی وجود داره و فکر میکردند که این لرزشها به این دلیل بوجود میاد که ابزاری که دارند بسیار دقیق نیستند و یه ایرادی این وسط هست و سعی کردند که ابزار خودشون رو دقیق تر و بهتر بسازند اما بازهم این تصاویر لرزش داشتند و سطح بیرونی خورشید متلاطم نشون میداد دانشمندان بعد تر فهمیدند که این لرزشها و یا بهتر بگم موجها در اثر صدا به وجود میاد و این یافته خیلی کمک کرد که خورشید بهتر بشناسیم.
اما چرا فهمیدن این موضوع باعث شناخت بهتر خورشید شد.
خب بهتره بدونید که وقتی صدا از محیطهای مختلفی عبور میکنه فرکانسش تغییر میکنه و میتونیم با مطالعهی فرکانسهای مختلف بفهمیم که به چه لایهای داریم نگاه میکنیم
البته این تکنولوژی فقط روی خورشید به کار نمیره و زمین شناس ها به خوبی با این روش اشنایی دارند . این روش توی زمین شناسی سایزمولوجی نام داره و به راحتی میتونند لرزشهای لایههای زمین رو مطالعه و بررسی کنند.
خب بزارید برگردیم روی اون سوال که گفتم چرا زمین نمیتونست اصلا نقش مرکزی بودن رو بازی کنه .
جدا از تمام تفاسیر و اطلاعاتی که در این زمینه هست، زمین نقش محافطت کنندگی نداره و نمیتونه از بقیه سیارات محافظت کنه و تنها قادر به زندگی خودش ادامه بده و از خودش محافطت کنه
اما خورشید با توجه به اندازهای که داره
قادر ذرات بسیار زیادی رو به اطراف پخش کنه و طوفانهای خورشیدی رو بوجود بیاره
این طوفانهای خورشیدی میتونند در اطراف منظومه شمسی و حتی تا کمی انورتر از پلوتو پخش شوند و یک لایه محافظت کننده به اسم هلیوسفر را بوجود بیارند.
هلیوسیفر یه جورایی میشه گفت مرز میان منظومه شمسی با دنیای بیرون است
و نقش محافظت کنندگی رو برای ما انسانها و همینطور منظومه شمسی بازی میکنه
خب به انتهای این قسمت رسیدیم امیدوارم که خوشتون اومده باشه و مرسی که وقت گذاشتید.
تا قسمت بعدی خدانگهدار.